خانه | فرهنگ،‌ هنر و ادبيات | خاک

آرامش‌خواهی یک روح نا‌آرام

جمعه, 1391-09-03 18:24
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
به بهانه انتشار آن‌لاین نمایشنامه «عید پاک» نوشته یوهان آگوست استریندبرگ در رادیو زمانه
اکبر فلاح‌زاده

اکبر فلاح‌زاده - نمایشنامه «عید پاک» نوشته یوهان آگوست استریندبرگ آرامش‌خواهی یک انسان ناآرام را نشان می‌دهد. انسانی در گیرو دار بحران‌های زندگی، در زمانه‌ای پر از حوادث و تحولات پیچیده: نیمه قرن نوزدهم تا سال‌های پر تب و تاب قبل از جنگ جهانی اول.

انقلاب صنعتی در نیمه قرن هجدهم با به‌کارگیری ماشین ظاهراً زندگی را ساده اما عملاً بسیار پیچیده کرد. پا به پای تحولات سریع علمی و پیدا شدن اندیشه‌های فلسفی تازه و افکار و وسایل جدید، پاره‌ای از نیاز‌ها رفع شد، اما نیازهای دیگری به‌وجود آمد که قبلاً شناخته نبود. با تأسیس پی در پی کارخانه‌ها و ازدیاد جمعیت، روستا‌ها کم کم جای خود را به شهر‌ها دادند. این تحولات هرچند ضروری بودند، اما گشایشی فراخور نیاز‌ها ایجاد نکردند. اختراعات تازه و افزایش تولید و گسترش کارخانه‌ها هم کار و هم بیکاری ایجاد کردند. مشکلات تازه‌ای سر راه انسان قرار گرفت که به‌سادگی قابل حل نبود. در پیچ و خم این تحولات انسان تازه‌ای شکل گرفت که کیفیت درگیری‌ها و نیاز‌ها و خواسته‌هایش با گذشته فرق داشت.

 

یوهان آگوست استریندبرگ نمایشنامه‌نویس بزرگ سوئدی یکی از این انسان‌هاست که تحولات روح و روان و تجربیات خود را در گیر و دار زندگی در قالب آثار ادبی پر حجمش به ما منتقل کرده است. مجموعه آثار او بالغ بر ۵۵ جلد می‌شود.

 

از آنجا که او به علت سفرهای متعدد در اروپا با فلاسفه و نویسندگان مختلف رابطه، و با برخی از جمله با فریدریش نیچه مکاتبه داشته، و درگیر ماجراهای سیاسی زمانه‌اش نیز شده است، می‌تواند نمونه خوبی باشد برای نشان دادن تحولات زمانه؛ زمانه ملتهبی که تناقضات و پیچیدگی‌هایش سرانجام دو سال بعد از مرگ او به جنگ جهانی اول منجر شد.

 

استریندبرگ سال ١٨۴٩در خانواده‌ای نسبتاً فقیر بزرگ شد. اما این فقر بر خلاف آنچه که او در زندگینامه‌هایش نوشته، چنان نبود که به نان شب محتاج باشد. استریندبرگ در پاره‌ای از نوشته‌های نخستش از جمله در «پسر یک خدمتکار» تحت تأثیر افکار و جریانات سوسیالیستی زمانه، می‌کوشد خود را فرزند پرولتاریا جا بزند که صحت ندارد: پدر او یک بازرگان ورشکسته بود که البته بعد‌ها امور مالی‌اش سر و سامان گرفت. اما سختگیر و اشراف‌منش بود و همین رفتار سبب نزدیکی بیشتر یوهان به مادرش شده بود. یوهان مادرش را البته در سیزده‌سالگی از دست داد و مدت کوتاهی بعد با ازدواج پدرش با خدمتکار جوان خانه، روح جوانش آزرده شد. منشأ آنچه بعد‌ها استریندبرگ به آن بدنام شد و به عنوان متنفر از زنان مورد حمله قرار گرفت را باید در همین سال‌های کودکی و نوجوانی‌اش جست.

 

امسال در بزرگداشت صدمین سالمرگ استریندبرگ بین منتقدان باز بحث‌های زیادی بر سر نفرت او از زنان در گرفته است. عده‌ای معتقدند که استریندبرگ از زنان نفرت نداشت، بلکه به شدت به آن‌ها وابسته بود. دلیل این مدعا روابط متعدد استریندبرگ با زنان و سه بار ازدواج او ذکرمی‌شود. خود استریندبرگ جایی گفته است که او با زنان مخالفت و ضدیتی نداشته، بلکه با جنبش‌های اجتماعی زنان مخالف بوده. جنبش‌های آزادیخواهانه زنان، در کنار جنبش‌های کارگری از تحولات مهم اروپا در اواخر قرن نوزدهم محسوب می‌شود. استریندبرگ برای بعضی نشریات سوسیالیست‌ها مطلب نوشت و با محافل آن‌ها رفت و آمد داشت و مورد حمایت آن‌ها بود.

 

نمایشنامه «عید پاک» از نظر مضمون از کارهای استثنایی استریندبرگ محسوب می‌شود و میل و نیاز به صلح و آرامش را نشان می‌دهد. این نمایشنامه اکنون به ترجمه اکبر فلاح‌زاده به شکل آن‌لاین در رادیو زمانه منتشر شده است. 

استریندبرگ روحیه عصیان‌گرانه‌ای داشت و از جمله در محافل دوستانه قطعات انقلابی از نمایشنامه آزادیخواهانه «راهزنان» شیلر را با حرارت قرائت می‌کرد. با حکومت و نهادهای دولتی و دینی در می‌افتاد و اغلب به واسطه همین در افتادن‌ها زیر فشار محافل محافظه‌کار قرار می‌گرفت. او یک‌بار نیز به علت تابوشکنی‌هایش در رمان دو جلدی «ازدواج» از ژنو به کشورش سوئد فراخوانده شد و مورد محاکمه قرار گرفت. استریندبرگ به علت فشارهای سیاسی و اجتماعی تقریباً یک سوم از عمرش را در خارج از موطنش، و بیشتر در سوئیس، فرانسه، آلمان و اتریش به‌سر برد. در همین جا‌ها او با فلاسفه و نویسندگان و جریان‌های ادبی و هنری زمانه آشنا شد و خود نیز مبتکر پیدایش برخی از آن‌ها به‌ویژه در تئا‌تر شد.

 

نمایشنامه «پدر» مورد تشویق امیل زولا قرار گرفت. استریندبرگ که اساساً با کارهای زولا آشنا نبود، به خواندن آثار او ترغیب شد و و تحت تأثیر او و نیز افکار داروین و نیچه چند نمایشنامه ناتورالیستی از جمله «دوشیزه جولی» را نوشت، که در میان آثار نمایشی‌‌اش از همه بیشتر اجرا شده است. پیش از آن نیز با رمان معروف «اتاق سرخ» با زبانی تند و تیز به انتقاد از امور اجتماعی و سیاسی سوئد پرداخت و با همین رمان هم کارش گرفت و پایش به محافل مختلف باز شد. رمان دیگری از او به نام «خیالاتی در واقعیت» نیز مضمون قوی انتقادی دارد.

 

گذشته از نوآوری در مضمون، نوجویی در قالب‌های تازه و به‌کارگیری زبان بی‌تکلف و در مواردی عامیانه از ویژگی‌های مهم کار اوست. این ویژگی‌ها هرچند امروزه به ظاهر کم‌اهمیت جلوه می‌کنند، اما در زمان او که تئا‌تر هنوز مردمی نشده بود، بسیار مهم بود. استریندبرگ که به استاد مسلم درام اکسپرسیونیستی معروف است، سال ١٩٠٧ یک تئا‌تر کوچک در استکهلم دایر کرد که مخصوص اجراهای متفاوت بود. او این تئا‌تر را بر اساس الگویی ساخت که ماکس راینهارد کارگردان برجسته آلمانی پنج سال قبل از آن در برلین به راه انداخته بود.

 

از ابتکارات جالب استریندبرگ در این زمان ابداع یک قالب جدید برای مضامین اکسپرسیونیستی و سمبولیستی بود. او با شکستن وحدت زمان و مکان ارسطویی نوعی درام ایجاد کرد که به آن «درام ایستگاهی» (Stationendrama) می‌گفت. این درام به پرده تقسیم نمی‌شد و از صحنه یا تصاویر متعدد تشکیل می‌شد که رابطه زمانی و مکانی با هم نداشتند و گاهی مونولوگ‌های قهرمان، آن‌ها را از درون به هم پیوند می‌داد. این شکل از درام بعد‌ها مورد استفاده بسیاری از نمایش‌نامه‌نویسان از جمله هارولد پینتر قرار گرفت.

 

به واسطه همین نوآوری‌ها، فرانتس کافکا در یادداشت‌هایش استریندبرگ را در کنار ایبسن ستوده است. اینگمار برگمن می‌گوید در نوجوانی تمام آثار استریندبرگ را یک‌جا از یک کتاب فروشی قدیمی خریده و برخی از آن‌ها را چند بار خوانده است. استریندبرگ به علت کار با مضامین تاریخی و پرداخت آن‌ها با تعبیر و تفسیر جدید، به شکسپیر سوئد شهرت دارد.

 

زیاد بودن آثار ادبی استریندبرگ بر کنجکاوی، نوجویی و زندگی پر پیچ و خم و متنوع او گواهی می‌دهد. از این‌ها گذشته او در مراحل مخلف زندگی گرایش‌های سیاسی و فلسفی متفاوتی داشته است.

 

استریندبرگ به علت شرایط خانوادگی و فشارهای سیاسی و گاهی نیز زیر فشارهای مالی مدام محل زندگی خود را عوض کرده است. این تغییرات از زمان کودکی او شروع شد که پدرش به علت اقتضای کار با کشتی‌ها و مشکلات مالی و خانوادگی، محل زندگی‌اش را تغییر می‌داد. در کنار این‌ها او برای گذران زندگی به مشاغل گوناگون دست زده که بعضی از آن‌ها هیچ با هم همخوانی ندارند: معلم خصوصی، سردبیر، روزنامه‌نگار، تیرانداز ماهر، مترجم، منشی، کیمیاگر، ساحر، نویسنده مقالات علمی، نویسنده داستان، نمایشنامه، کارگردان، بازیگر، و... دو بار نیز تحصیل در دانشگاه را نیمه‌کاره‌‌ رها کرده، هر چند که یک دفعه نیز بورسیه‌ای از دربار پادشاه نصیبش شده بود.

 

بیشتر این پیچیدگی‌ها و زیر و بم‌ها در آثار او نیز بازتاب یافته است. این آثار به دلیل تنوع و حجمشان از استریندبرگ یک چهره استثنایی ساخته‌اند. هر چند که بعضی از منتقدان او را به‌کلی دیوانه می‌دانند، اما همه بر نبوغ ادبی‌اش صحه می‌گذارند.

 

استریندبرگ در کشاکش تغییرات و تحولات زندگی پر ماجرایش با جنبه‌های گوناگون زندگی - از جمله تحقیر طبقاتی در زمانی که منشی یک اشراف‌زاده بود - آشنا شده و همین چشیدن سرد و گرم زندگی به آثارش تنوع و غنا بخشیده است. با این‌همه وجود مضامین طبقاتی و نیز همراهی او با جنبش‌های کارگری دلیل بر آن نیست که او را یکسره سوسیالیست بنامیم. همچنان‌که با اتکا بر مطالعات عرفانی و گرایش‌های دینی در مقاطعی از زندگی، به‌ویژه در زمان از سر گذراندن بحران‌های روحی، نمی‌توان او را عارف و متدین دانست. از آثار علمی و پاره‌ای آثار تاریخی او که بگذریم، بیشتر نوشته‌های او جنبه خوددرمانی روحی داشته است.

 

همچنین به علت همین زندگی پر فراز و نشیب و تجربیات مختلف و نیز مطالعات گسترده و دقت و تأمل، جنبه روان‌شناسانه بعضی از آثارش، به ویژه نمایشنامه‌های او بسیار قوی است.

 

«عید پاک» که استریندبرگ آن را در پنجاه‌سالگی نوشته، یکی از این آثار است. پیگیری احساس گناه که در ادبیات جهان از جمله رمان‌های داستایوفسکی نمونه‌های درخشانی دارد، از محورهای این نمایش است. این نمایشنامه از نظر مضمون از کارهای استثنایی استریندبرگ محسوب می‌شود و میل و نیاز به صلح و آرامش را نشان می‌دهد.

 

انتشار ترجمه این نمایش در سال ١٣۶۶در بحبوحه سال‌های جنگ، نوعی ندای صلح و دوستی بود. این کتاب در آن سال‌ها نایاب شد.

 

در مقدمه این کتاب تحت عنوان «یادداشت مترجم» به چند و چون زمانه و کارهای استریندبرگ پرداخته شده. در «توضیحات» آخر کتاب نیز اشارات و سمبل‌های نمایش با استفاده از منابع مختلف، از جمله کتاب عهد عتیق و عهد جدید برای خواننده شرح داده شده است.

 

این کتاب را می‌توانید اکنون به شکل پی‌دی‌اف دانلود کنید:

 

عید پاک ، یوهان اگوست استریندبرگ، نمایش‌نامه، ترجمه اکبر فلاح‌زاده

 

برای آشنایی بیشتر با این نمایش‌نامه می‌‌توانید مجله ادبی زمانه را از طریق فایل صوتی زیر بشنوید.

 

 

در همین زمینه:

 

«عید پاک» و آگوست استریندبرگ، اکبر فلاح‌زاده

 آگوست استریندبرگ و دوشیزه جولی هوس‌بازش، حسین نوش‌آذر

 

Share this
Share/Save/Bookmark

ضدیت با زنان یا برعکس اش چه ربطی به ازدواج داره؟ اگر ازدواج متعدد با زنان دلیلی بر این باشه که طرف ضد زن نیست، پس این اسلامی های افراطی که همزمان چند تا زن دارند، باید از همه کمتر زن ستیز باشند!

یک مقاله با پرمحتوا و آموزنده. بسیار ممنون.

چقدر وقت می شد که دنبال یه همچین نوشته ای در مورد تاتر قرن بیستم می گشتم و پیدا نمی کردم . از این جور مقالات سنگین لطفا بیشتر توی سایت بذارین . خبر دارین که این نمایش به فیلم هم تبدیل شده یانه . اگه اشتباه نکنم توی یوتیوب یه فیلم به زبان سوئدی هست، اما نمیشه دانلود کرد .

بسیار ممنون برای این لینک. از اون کتابهای کلاسیک تئاتریه که حتما باید خوند.

مرسی برای لینک. مقدمه اش حرف نداره. دستتون درد نکنه.

سپاس برای این کتاب . پیشگفتارش خیلی شجاعانه است و به من چسبید . نثرش هم خیلی دلنشینه

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما