پاسخ دادن به دیدگاه
۳۰ روزنامهنگار ایرانی در زندانهای حکومت اسلامی
جمعه, 1391-02-15 17:11
نسخه قابل چاپ
ایرج ادیبزاده
ایرج ادیبزاده - روز گذشته سوم ماه مه ۲۰۱۲ میلادی، روز جهانی آزادی مطبوعات و آزادی بیان بود.
کمیته حمایت از روزنامهنگاران در نیویورک، ایران را در فهرست ده کشور نخست سرکوبگر مطبوعات و آزادی بیان در رده چهارم، بعد از اریتره، کره شمالی و سوریه قرار داده است.
سازمان گزارشگران بدون مرز که مرکز آن در پاریس است، با چاپ عکس رهبران کشورهایی که در آنها آزادی مطبوعات وجود ندارد، ازجمله علی خامنهای، به امنیت روزنامهنگاران در جهان اشاره کرده است.
به همین بهانه با رضا معینی، مسئول بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز گفتوگویی کردهایم.
روز آزادی مطبوعات و آزادی بیان برای شما که هر روز رویدادهای مربوط به این مسئله را دنبال میکنید، چه معنایی دارد؟
رضا معینی: این روز برای من به شکل مشخص چند خاطره را یادآوری میکند: اول اینکه سازمان گزارشگران بدون مرز تنها سازمانی بود که در اوایل دهه ۹۰ میلادی اختصاص چنین روزی را به عنوان روز جهانی آزادی مطبوعات و آزادی بیان پیشنهاد کرد و بعد از سوی یونسکو و سازمان ملل این پیشنهاد پذیرفته شد. بنابراین به نوعی روز ماست.
از سوی دیگر، متأسفانه باید بگویم روزی است که مجموعه خاطرات ما از کشتهشدهها و همه کسانی را که در راه آزادی بیان و اطلاعرسانی جان باختهاند تجدید میکند. روز ارجگذاری ماست به مجموعهی قلم بهدستانی که با تباهی و درد در سراسر جهان مبارزه میکنند.
از این رو، مجموعه کار ما نشان دادن اهمیت این روز است. ما برای سوم ماه مه سال ۲۰۱۲ به مسائلی که اخیراً در جهان، در این رابطه گذشته است، پرداختهایم. آنچه برای ما مهم است، مسئله امنیت روزنامهنگاران است. این امنیت باید حفظ بشود. زندگی روزنامهنگار یک زندگی عادی نیست و از جان باختن روزنامهنگار هم باید ممانعت به عمل بیاید و به نوعی ممنوع شود.
اطلاعیه امسال سازمان گزارشگران بدون مرز هم به همین امنیت روزنامهنگاران در جهان اختصاص داشته است. چرا امسال روی این مسئله بیشتر تاکید شده است تا سانسور و زندانی شدن روزنامهنگاران و دیگر مسائل؟
از اول سال میلادی جدید تا امروز، یعنی آغاز پنجمین ماه سال، در هر پنج روز، یک خبرنگار یا یک فعال اطلاعرسانی به قتل رسیده است. بیشترین این قتلها در مناطقی که درگیریهای نظامی در جریان بوده، مثلاً در سومالی و سوریه اتفاق افتاده است. در عمل مسئله امنیت روزنامهنگاران از این زاویه اهمیت مییابد که اگر بخواهیم تعداد تهاجم به روزنامهنگاران و تعداد روزنامهنگاران زندانی را که به نوعی مورد خشونت قرار گرفتهاند مبنا قرار دهیم، متوجه میشویم که این موضوع دارد به یک مسئله اصلی تبدیل میشود؛ اینکه آیا جهان بدون اطلاعرسانی میتواند ادامه یابد، مسئله اصلی جهان است و در این رابطه، حفظ جان روزنامهنگاران و در اصل فعالان اطلاعرسانی که شامل وبنگاران و شهروند- روزنامهنگاران هم میشود یک نکته بسیار مهم است.
اطلاعیههای سازمان گزارشگران بدون مرز در ماههای اخیر و حتی میتوان گفت در چندسال اخیر، به طور پیوسته نشاندهنده دلنگرانی این سازمان از زندانی شدن روزنامهنگاران و سرکوب آنها است. آیا در مورد روزنامهنگاران زندانی ایران، اقدام دیگری هم از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز صورت گرفته است؟
در این رابطه، مسئله اصلی ما ارائه گزارش درباره وضعیت مشخص این روزنامهنگاران در زندانها بوده است. امروز همانگونه که در این اطلاعیه تاکید کردهایم، در ایران ۳۰ روزنامهنگار زندانی وجود دارد که این مجموعه بین شش تا ۱۵ سال محکوم به زندان شدهاند. مجموعهای که ما از آن صحبت میکنیم، بیش از ۳۰۰ روزنامهنگار و وبنگار را در بر میگیرد که بعد از انتخابات مورد مناقشه آقای محمود احمدینژاد، یعنی از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ تا پایان سال ۱۳۹۰ (آغاز سال ۲۰۱۲) زندانی شدهاند. تعدادی از آنها محکومیتهای سنگین گرفتهاند و به قید وثیقه آزاد شدهاند.
رضا معینی
این محکومیتهای سنگین به عنوان تهدید همیشگی علیه روزنامهنگاران، برای امنیت شغلی و امنیت حتی جانی آنها عمل میکند. چون بخشی از آنها همواره آمادهاند که به زندان برگردند. در همین یک ماه گذشته حدود پنج روزنامهنگار که قبلاً محکوم شده بودند، به زندان بازگشتند.
بنابراین کار ما ارائه این مجموعه گزارشهاست. در کنار گزارشدهی به نهادهای بینالمللی، ساختن افکار عمومی و گفتن اینکه این وضعیت نمیتواند تداوم بیابد، کار دیگر ماست.
... بعد هم یاری رساندن به روزنامهنگاران ایرانیای که مجبور به مهاجرت شدهاند. اینطور نیست؟
بدون شک. در اساسنامه ما بند یا مادهای برای این کار نیست، اما به هر صورت وظیفهای است که ما انجام میدهیم. بهویژه در رابطه با کشورهایی که مشکلات خاصی برای آنها بهوجود میآید. به روزنامهنگاران ایرانی که از سال ۱۳۸۸ به بعد همچنان به خارج از ایران مهاجرت میکنند و همچنین به روزنامهنگاران خارج شده از سوریه و یا روزنامهنگاران سومالیایی یا اریترهای که مشکلات خاصی دارند، کمک میکنیم.
از همین فرصت استفاده میکنم و چون در فرانسه هستیم، سئوالی را در پیوند با مناظره یا مشاجره تلویزیونی بین دو نامزد ریاست جمهوری فرانسه، نیکلای سارکوزی و فرانسو هولاند در روز چهارشنبه دوم ماه مه مطرح میکنم. این مناظره به مدت دو و نیم ساعت جریان داشت. بعد هم واکنشهای طرفداران آنها را به دنبال داشت که راستها سارکوزی را برنده اعلام کردند و چپها هولاند را. شما وضعیت انتخابات این دوره ریاست جمهوری فرانسه را چطور دیدید؟
علیرغم درخواست سازمان گزارشگران بدون مرز از همه نامزدهای این انتخابات مبنی بر اینکه به مسئله آزادی بیان و آزادی رسانهها توجه کنند و آن را به یک بحث تبدیل کنند، متأسفانه مسئله آزادی مطبوعات و وضعیت مطبوعات به شکل کلی، نه تنها مورد بحث زیادی قرار نگرفت، بلکه یکی از کمرنگترین مباحثی بود که به آن پرداخته شد و موضوعی بود که درواقع کنار گذاشته شد.
ما بدون اینکه بخواهیم وارد مسئله سیاسی بشویم که کدام نامزد یا کدام نماینده چهکار خواهند کرد (چون کار ما هم نیست)، آنچه برایمان مهم بود و روی آنهم تاکید داشتیم، این شعار سازمان گزارشگران بدون مرز بود که «بدون دانستن، انتخاب ناممکن است». یعنی ما نمیتوانیم بدون دانستن انتخاب کنیم، در هیچ کجای جهان، انتخابات بدون آزادی مطبوعات، بدون آزادی بیان و آزادی کامل، انتخابات نیست.
در این رابطه، در فرانسه مشکلات زیادی نداشتیم. ما دوتا اطلاعیه منتشر کردیم و مثل هر کشور دیگری حالت مونیتورینگ خودمان را داریم، نگاه میکنیم، ضایعات را میشماریم و طرح میکنیم. بهجز چند موردی که پیش آمده بود، اقدام خاص دیگری نکردیم، اما طیف گسترده مطبوعات با گرایشهای مختلف، آزاد بودند و در این رابطه فعالیت کردند.
جالب است که یکی از همکاران ما از ایران از من سئوال میکرد که طی این مدت چند روزنامه تعطیل شدهاند، که من پاسخ دادم خوشبختانه هنوز به آنجا نرسیدهایم و امیدوارم این کشورها هیچوقت هم به آنجا نرسند که علیرغم آنکه دمکراسیها متأسفانه در حال عقبنشینی هستند، روزنامهای برای این کار تعطیل بشود.
ما در عمل اقدامات برخی از نامزدها را در حملاتشان به روزنامهها و مطبوعات محکوم کردیم؛ چه در یک اطلاعیه و چه طی نامههای خصوصیای که برایشان فرستادهایم.
قطعاً نمیشود این جریانها را با آنچه در جمهوری اسلامی میگذرد، مقایسه کرد. اینطور نیست؟
ما در همین اطلاعیهای هم که منتشر کردهایم، بهطور مشخص در این زمینه صحبت کردهایم. نه تنها در فرانسه، بلکه در خیلی از جاهای دیگر، حتی در کشورهایی مثل پاکستان، علیرغم اینکه یکی از کشورهای پرمرگ برای روزنامهنگاران به شمار میآید و یا در افغانستان و در کردستان عراق که نزدیک ما و دولتهای جوانی هم هستند، آزادی مطبوعات به مراتب بیشتر و بهتر از ایران است. یعنی قابل مقایسه نیست. حتی نمیتوان شرایط ازبکستان را با وضعیت کردستان عراق یکی دانست. بدون شک قابل مقایسه نیست.
همانطور که گفتم، برای یک انتخاب، نخستین چیز دانستن است. بدون دانستن، یعنی با نابینا بودن و نادیدن، نمیتوان کسی و چیزی را انتخاب کرد. هر انتخابی که بخواهد صورت بگیرد، ضامنش، آزادی بیان و مطبوعات است.