خانه | جامعه | حقوق انساني ما

افزایش فشار بر دانشجویان دربند

دوشنبه, 1391-07-17 10:52
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
پانته‌آ بهرامی

پانتهآ بهرامی - جنبش دانشجویی در ایران مانند جنبشهای دانشجویی در همه کشورهای تمامیتخواه کارکردی چندگانه دارد؛ ازجمله این کارکرد‌ها نقش جایگزینی است که این جنبش‌ها به جای حرکت‌های سیاسی و اجتماعی در جامعه بازی می‌کنند.

 

امروز در ایران به جای اینکه احزاب و گروه‌های مختلف، در فضای سیاسی کشور نقش بازی کنند، به دلیل بسته بودن فضای سیاسی، جنبش‌هایی چون جنبش دانشجویی جایگزین چنین حرکت‌هایی می‌شود.

 

در ایران، تنها امروز نیست که جنبش دانشجویی مجبور به ایفای نقش سیاسی در فضای بسته کشور شده است. در زمان حکومت پهلوی نیز جنبش دانشجویی یکی از سامان‌دهندگان اصلی اعتراض‌ها در جامعه بود. حتی خاستگاه جنبش چریکی در اواخر دو دهه ۴۰ و ۵۰ دانشگاه بود و بسیاری از اعضای آن را دانشجویان تشکیل می‌دادند. به همین ترتیب میزان دانشجویان زندانی در زندان‌های زمان شاه زیاد بود.

 

بیش از سه دهه حیات جمهوری اسلامی تغییر زیادی در این معادله صورت نداده و جنبش دانشجویی هنوز یکی از اصلی‌ترین ارکان و ستون های اعتراضی نسبت به حکومت است و به جای اینکه احزاب و گروه‌های سیاسی این نقش را بازی کنند، جنبش دانشجویی به ناچار به خاطر فضای بسته سیاسی در ایران این نقش را برعهده گرفته است. جمهوری اسلامی با سازمان امنیت پیچیده‌ای که در این سه دهه ایجاد کرده، به خوبی به این نقش اشراف دارد. فشاری که امروز بر دانشجویان اعمال می‌شود از واهمه حکومت نسبت به سامان دادن اعتراض در جامعه‌ای است که تب نارضایتی در آن بیداد می‌کند. با شروع سال تحصیلی جدید نیز اعمال فشار بیشتر بر دانشجویان آغاز شده است. از اردشیر زارع‌زاده، دانشجوی سابق زندانی و فعال حقوق در مورد دستگیری‌های جدید پرسیده‌ام.

 

 اردشیر زارع‌زاده: «در حالی که سال جدید تحصیلی شروع شده، جمهوری اسلامی هم فشار را بر دانشجویان و فعالان دانشجویی زیاد کرده است و تلاش می‌کند فضای دانشگاه را کاملاً در راستای سیاست‌هایی که وزارت علوم در این چند سال اخیر اعمال می‌کند، دگرگون کند.

 

اردشیر زارع‌زاده: در حوزه‌های دیگر هم وضعیت بهتری دیده نمی‌شود. مثلاً همین احداث دانشگاه های تک جنسیتی گسترش پیدا کرده است. با اینکه پیشتر وزارت علوم گفته بود ۲۰ دانشگاه تک جنسیتی فعالیت می‌کنند، الان معاون اداره مالی وزارت گفته است که ۱۶ دانشگاه تک جنسیتی جدید راه‌اندازی می‌شود که البته دانشجویان اعتراض کرده و گفته‌اند که این توهین به دانشگاه و دانشجو است.

در بخش دستگیری و برخوردهای مستقیم وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی به موازات وزارت علوم نقش بازی می‌کنند. متأسفانه در چندین روز گذشته آقایان آرش و سیاوش محمدی که از فعالان دانشجویی تبریز هستند، به زندان تبریز رفتند و به ترتیب یکسال و سه ماه حبس گرفته‌اند. آقای سروش ثابت که از فعالان چپ است، دو سال حبس گرفته است و چند روز پیش به زندان اوین رفت. آقای دیاکو خیاط که فعال مهابادی است، به پنج سال زندان محکوم شده. سعید آقاپور دانشجوی دانشگاه آزاد بازداشت شده است. امیر گرشاسبی که از دانشگاه صنعت شیراز است، سه سال حکم گرفت و به زندان اوین منتقل شد. امید رضایی در گیلان هشت ماه حکم زندان گرفته و حکم پنج ساله کوهیار گودرزی که از قبل داشت تأیید شده است.

 

البته در هفته های گذشته، افراد دیگری هم دستگیر شده‌اند. مثل رشید اسماعیلی، حسین رونقی ملکی و چند نفر دیگر که در جریان زلزله آذربایجان فعال بودند و رژیم از فرصت استفاده کرده که دوباره به این‌ها فشار آورد. خانم شیوا نظرآهاری به زندان بازگشته و حکم او هم به اجرا گذاشته شده است. متأسفانه این فهرست، فهرست بلند بالایی است. از طرف دیگر در حوزه‌های دیگر هم وضعیت بهتری دیده نمی‌شود. مثلاً همین احداث دانشگاه های تک جنسیتی گسترش پیدا کرده است. با اینکه پیشتر وزارت علوم گفته بود ۲۰ دانشگاه تک جنسیتی فعالیت می‌کنند، الان معاون اداره مالی وزارت گفته است که ۱۶ دانشگاه تک جنسیتی جدید راه‌اندازی می‌شود که البته دانشجویان اعتراض کرده و گفته‌اند که این توهین به دانشگاه و دانشجو است. از طرف دیگر دیدیم که در کنکور سال ۹۱ تک جنسیتی بودن اعمال شد و بالای ۳۰ـ ۲۰ درصد در رشته‌های مختلف امتحانات به صورت تک جنسیتی برگزار شد. مثلاً در رشته هنر بالای ۳۴ درصد یا در رشته‌های علوم انسانی بیش از ۳۰ درصد و یا در زبان‌های خارجی بیش از ۲۵ درصد رشته‌های دانشگاهی به صورت تفکیک شده برگزار شد.»

 

وضعیت دانشجویان در بند

 

فشار افکار عمومی و فعالان حقوق بشر توانست برخی از حقوق زندانی مثل حق مرخصی را به حکومت تحمیل کند.

 

شبنم مددزاده، آرش صادقی، ضیا نبوی، مجید دری و مجید توکلی و بقیه دانشجویان زندانی مثل امید کوکبی کسانی هستند که متأسفانه در داخل زندان تحت فشار هستند و از حداقل حقوق انسانی و قانونی خودشان هم حتی به‌عنوان یک زندانی برخوردار نیستند. البته در خبر‌ها آمد که مجید توکلی برنده جایزه‌ صلح در نروژ در اروپا شده است و این خبر خوبی بود که در زندان هم خوشبختانه شادی به وجود آورده و روحیه مضاعفی به دانشجویان زندانی در تحمل دوران حبس داده است.

دادن مرخصی به زندانیان سیاسی دهه ۶۰ بسیار نادر بود. حکومت امروز از مکانیسم‌های دیگری بر دانشجویان زندانی استفاده می‌کند و آن تبعید دانشجویان رادیکال به زندان‌های مختلف است. از اردشیر زارع‌زاده در مورد تبعید آنان و وضعیت بهداشتی زندانیان می گوید: «شبنم مددزاده، آرش صادقی، ضیا نبوی، مجید دری و مجید توکلی و بقیه دانشجویان زندانی مثل امید کوکبی کسانی هستند که متأسفانه در داخل زندان تحت فشار هستند و از حداقل حقوق انسانی و قانونی خودشان هم حتی به‌عنوان یک زندانی برخوردار نیستند. البته در خبر‌ها آمد که مجید توکلی برنده جایزه‌ صلح در نروژ در اروپا شده است و این خبر خوبی بود که در زندان هم خوشبختانه شادی به وجود آورده و روحیه مضاعفی به دانشجویان زندانی در تحمل دوران حبس داده است.

 

من یک خبر خوب دیگر هم شنیده‌ام که مجید توکلی بعد از مدت‌ها به مرخصی می‌آید، همچنین آقای مهندس حشمت‌الله طبرزدی. البته اکنون فقط بحث‌ آن مطرح است، ولی این مرخصی‌ها فشار را کمتر نمی‌کند. این حقی است که خانواده‌ها به دنبال آن هستند و بعد از سال‌ها تحقق پیدا می‌کند. بهاره هدایت و مهدیه گلرو و همینطور شبنم مددزاده این‌ها همه دانشجویان زن هستند که متأسفانه در شرایط خوبی در زندان‌ها به‌سر نمی‌برند، به ویژه آنکه شبنم مددزاده و مجید توکلی در رجایی شهر هستند. مجید توکلی چون دانشجوی رادیکال و فعالی بوده، به خاطر سختگیری به ایشان او را به زندان رجایی‌شهر فرستادند. یا مثلا مجید دری که یکی از دانشجویان محروم از تحصیل دانشگاه علامه است و خودش هم از دانشجویان بسیار فعال در دفاع از حقوق دانشجویان محروم از تحصیل بوده است را به زندان بهبهان تبعید کرده‌اند. الان کوهیار گودرزی را می‌خواهند به زندان زابل تبعید کنند.

 

حکومت دانشجویان فعال را در زندان‌های خطرناک کشور پخش می‌کنند و تعدادی هم البته در زندان اوین هستند. به‌خصوص در زندان رجایی شهر کرج بسیاری از زندانیان سیاسی، بالای ۵۰ زندانی سیاسی، به‌سر می‌برند. آنها همواره از اینکه تلفن و ملاقات‌شان را قطع کرده‌اند ناراحت هستند و مرتب هم در تماس‌ها و نامه‌نگاری‌هاشان در داخل زندان به این مسئله اعتراض می‌کنند. در گذشته زندانیان سیاسی این اجازه را داشتند که هر روز با خانواده‌هاشان به صورت تلفنی صحبت کنند و هفته‌ای یکبار هم ملاقات حضوری داشته باشند یا حداقل دو هفته یکبار. همچنین در روز اجازه داشتند از صبح تا غروب در حیاط زندان باشند و از هوای سالم یا در تابستان بتوانند از آفتاب استفاده کنند، ولی این امکان هم از بین رفته است.

 

در بعضی از زندان‌ها این زمان نصف شده است و در بعضی زندان‌ها به دو سه ساعت کاهش پیدا کرده است. تلفن‌ها کاملاً قطع است و فقط بعضی وقت‌ها با حضور مأمور امکانپذیر است. ملاقات‌های حضوری زندانیان رجایی‌شهر هم کاملاً قطع شده و به ملاقات پشت شیشه تبدیل شده است که آن هم به صورت مرتب نیست و با حضور مأموران امنیتی یا انتظامی صورت می‌گیرد که کاملاً زندانیان را تحت کنترل خودشان قرار دهند. در داخل بند دوربین نصب کرده‌اند و زندانیان را تحت کنترل دارند. از طرفی دستگاه‌های پارازیت در داخل بند‌ها گذاشته‌اند که شدیداً سلامتی روانی و جسمی زندانیان سیاسی را تهدید می‌کند. نگران این هستند که دستگاه‌های بی‌سیم یا تلفن‌های سیار در اختیار یا در دست زندانیان باشد که از آن طریق بتوانند با بیرون ارتباط داشته باشند و اخبار داخل را منتقل کنند. از این مسئله زندان و مقامات رژیم نگران است و برای همین دستگاه‌های پارازیت انداز را در داخل بند‌ها نصب کرده‌اند. یعنی متأسفانه هیچگونه بهبودی در وضعیت بهداشتی زندانیان نمی‌بینم.»

 

فراز و نشیب‌های جنبش دانشجویی

 

در اولین دهه پس از انقلاب، حکومت تصفیه ای اساسی را در پاکسازی عناصر استاد و دانشجو که همگون با ایدئولوژی اسلامی نبودند صورت داد.

 

این حرکت که به نام «انقلاب فرهنگی» موسوم شد، منجر به اخراج، زندانی کردن و اعدام شماری از دانشجویان چپ و مجاهد شد. اولین اعتراض عمومی اجتماعی در طول حیات حکومت، پس از سرکوب‌های دهه ۶۰، در دهه ۷۰ از سوی دانشجویان شکل گرفت که موسوم به «جنبش ۱۸ تیر» شد. جنبش ۱۸ تیر یکبار دیگر توان حرکت‌های دانشجویی را برای شکل دادن اعتراض‌ها برای حکومت آشکار کرد و از اینرو برنامه‌ریزی برای کنترل و هدایت این حرکت‌ها آغاز شد. در دهه سوم انقلاب با توجه به خیزش جنبش آزادیخواهی در سال ۱۳۸۸، جنبش دانشجویی بازوی فعال آن در عرصه عمومی شد.

 

جمهوری اسلامی که در لبه پرتگاه قرار دارد، به خاطر فشارهای داخلی و تهدیدات بین‌المللی، نگران این است که دانشگاه که مهم‌ترین مکان برای به زیر کشیدن نظام جمهوری اسلامی است، تهدید اصلی قلمداد شود. بنابراین تمام تلاش خود را به کار گرفته است که از طریق بازداشت دانشجویان، اخراج دانشجویان، محروم از تحصیل کردن دانشجویان، تفکیک جنسیتی، تغییر دروس علوم انسانی و بقیه درس‌ها بر دانشگاه‌ها اعمال کنترل کند.

حکومت تمام توان خود را برای سرکوب جنبش های مختلف در تمامیت آن و به‌ویژه برای جنبش دانشجویی به‌کار بست. دستگیری وسیع رهبران و کنشگران جنبش دانشجویی در پیوند با خواست حکومت برای کنترل همه جانبه این جنبش قابل توضیح است. بعد‌ها وقتی جنبش از فضای عمومی و از کف خیابان‌ها رخت بربست، سرکوب به اشکال دیگری خودنمایی کرد. ازجمله در ستاره‌دارشدن دانشجویان، اخراج دانشجویان غیرخودی، طرح تفکیک جنسیتی، تقلیل دروس علوم اجتماعی و غیره.

 

اردشیر زارع‌زاده در مورد واهمه حکومت از جنبش دانشجویی می‌گوید: «در گذشته هم این سرکوب‌ها به اشکال مختلف و با سیاست‌های متفاوتی دنبال شده بود و همواره ما باز شاهد بودیم که جنبش دانشجویی در برابر نظام‌ها و دولت‌های فاسد و از زورگویی‌هایی که وجود داشته سربلند کرده و ایستاده است. الان هم جمهوری اسلامی که در لبه پرتگاه قرار دارد، به خاطر فشارهای داخلی و تهدیدات بین‌المللی، نگران این است که دانشگاه که مهم‌ترین مکان برای به زیر کشیدن نظام جمهوری اسلامی است، تهدید اصلی قلمداد شود. بنابراین تمام تلاش خود را به کار گرفته است که از طریق بازداشت دانشجویان، اخراج دانشجویان، محروم از تحصیل کردن دانشجویان، تفکیک جنسیتی، تغییر دروس علوم انسانی و بقیه درس‌ها بر دانشگاه‌ها اعمال کنترل کند. حتی دوربین‌های مداربسته در خیلی از دانشگاه‌ها نصب کرده‌اند و برخوردهای انضباطی نسبت به گذشته بسیار افزایش پیدا کرده است. الان اخراج یک دانشجو به یک مسئله بسیار عادی تبدیل شده است. زمان شاه حتی وقتی دانشجویی معترض و مخالف بود، به راحتی نمی‌توانستند او را از دانشگاه اخراج کنند و حتی رژیم هم اگر درخواست می‌کرد، رؤسای دانشگاه‌ها با او مخالفت می‌کردند. الان دیگر اخراج دانشجو امری عادی شده است و طبیعتاً صدمه فقط به یک نفر نیست. به خود دانشجو، به خانواده او و به جامعه اوست و رژیم هم حاضر است هزینه‌اش را تحمل کند، به خاطر اینکه تبعات بعدی این فعالیت‌های دانشجویی برای خود رژیم خواهد داشت.»

 

با تمام سرکوب‌های سه دهه پس از انقلاب، جنبش دانشجویی ایران با اینکه در ظاهر خاموش است، ولی در نهان پویاست و رهبران و فعالان آن در زندان‌ها مقاومت می‌کنند و جوایز بین‌المللی را از آن خود می‌سازند. هنوز دختران با وجود تفکیک جنسیتی، حدود ۶۰ درصد از قبول شدگان کنکور را به خود اختصاص می‌دهند. علاوه برآن این جنبش به ضعف خود در عدم پیوند با جنبش طبقات فرودست و کم درآمد مثل جنبش کارگری آگاه شده است و در موقعیت مناسب تاریخی دوباره حرکت خود را با تکیه بر توان نسل جوان آغاز خواهد کرد.

 

اردشیر زارع‌زاده می‌گوید: «جنبش دانشجویی در طول تاریخ چندبار این را ثابت کرده که می‌تواند در برابر حاکمیت فشار بایستد. سرکوب الان زیاد است. بسیاری دانشجویان را در همین آغاز سال تحصیلی بازداشت کرده‌اند. فشار روی دانشجویان زندانی زیاد است. از آن طرف البته شکست جنبش سبز هم به نوعی روی نسل جوان تاثیر گذاشته و ناامیدی را در جامعه شکل داده و به‌هرحال یک چشم‌انداز مشخص یا گفتمانی که به افراد در جامعه کمک کند به آن صورت دیده نمی‌شود و ما متأسفانه مشکلات اخلاقی عدیده‌ای در جامعه داریم که جلوی کارهای فرهنگی و گروهی را هم تا حدودی می‌گیرد.

 

ولی نسل جوان و نسل دانشجو جامعه‌ای را شکل داده که پویا و زنده است، دنیا را نگاه می‌کند، با علم جدید پیش می‌رود و یک سیستم را به چالش می‌کشد و این سیستم در برابر این پویایی موفق نخواهد بود؛ همانطور که در گذشته هم دانشجویان ثابت کردند که این اتفاق نخواهد افتاد. درست است که بسیاری از رهبران دانشجویی در زندانند، درست است که بعضی‌ها مجبور شدند در این یکی دو سال و یا در گذشته از کشور خارج شوند، اما جنبش دانشجویی جنبشی نیست که رهبران خودش را ثابت نگهدارد. همیشه این رهبران در دو سه سال تغییر پیدا کرده‌اند. بنابراین در این دوره جدید هم من مطمئن هستم که نسل جدید دانشجویی خواهد توانست با شرایطی که در جامعه وجود دارد، یک جنبش قوی و نوپا را شکل دهد.»

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما