برخورد امنیتی حکومت با اعتراضهای صنفی معلمان
لیدا حسینینژاد - طی دو دهه اخیر اعتراض صنفی معلمان، حرکتی همواره آرام، اما مستمر داشته است. این اعتراضها اما در قیاس با نقض حقوق دگرباشان، نقض حقوق زندانیان سیاسی و نقض حقوق زنان، هم از سوی رسانهها و هم از سوی فعالان حقوق بشر ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
حال به تازگی و همزمان با آغاز سال تحصیلی جدید در ایران، کمپین "حمایت از معلمان در بند" برای دفاع از حقوق صنفی و آزادیهای مدنی معلمان کشور راهاندازی شده است.
این کمپین با انتشار بیانیهای در روز پنجشنبه سیام شهریور در اعتراض به وضعیت نگرانکننده معلمان زندانی در ایران، خواستار آن شده است که همزمان با آغاز سال تحصیلی و در آستانه روز جهانی معلم (پنجم اکتبر، ۱۳ مهر) برای آزادی معلمان زندانی در ایران تلاش شود.
کمپین حمایت از معلمان در بند، در بیانیه منتشر شده خود، ضمن اشاره به اعدام فرزاد کمانگر، معلم کرد و بازداشت شماری از معلمان، بر صدور صدها حکم انفصال از خدمت، اخراج و تبعید معلمان و همچنین افزایش مشکلات معیشتی و صنفی آنها تاکید کرده است.
به همین بهانه، با احمد مدادی، عضو سابق کانون صنفی معلمان ایران در مورد انعکاس خبرهای مربوط به معلمان زندانی و مطالبات صنفی معلمان در رسانههای آزاد گفتوگویی کردهایم.
احمد مدادی: اخبار صنوف مختلف از جمله معلمان و در پی آن نقض حقوق آنها که به شکل سیستماتیک از طرف حکومت صورت میگیرد، انعکاس کمتری در مطبوعات آزاد دارند.
وجه اصلی رسانههای آزاد روی مسائل سیاسی و فرهنگی و به تبع آن فعالان سیاسی، فرهنگی، دانشجویی و روزنامهنگاران است و احساس میشود که در این بین، کمتر به مسئله معلمان پرداخته میشود.
بنا به دلایل مختلف، توجه اصلی رسانههای آزاد روی مسائل سیاسی و فرهنگی و به تبع آن فعالان سیاسی، فرهنگی، دانشجویی و روزنامهنگاران است و احساس میشود که در این بین، کمتر به مسئله معلمان پرداخته میشود. یعنی هرچند توجه میشود، ولی گاه احساس میشود به دلیل ضعف ارتباطاتی هم که وجود دارد، آنگونه که باید، به مسئله معلمان و همینطور سایر صنوف پرداخته نمیشود.
در این بین، وضعیت معلمان، وضعیتی خاص است؛ به دلیل گستردگی این صنف، به دلیل تأثیری که در جامعه دارند و هرگونه مشکلی که در وضعیت آموزش و پرورش و معلمان ایجاد شود، به شکل مستقیم تأثیر خود را در کیفیت آموزشی میگذارد و به این ترتیب در اجتماع مشهود می شود. در واقع، این کمپین با این هدف به راه افتاد که بیشتر به مسئله معلمان، به ویژه معلمانی که در زندان هستند، پرداخته شود و توجه رسانهها و افکار عمومی و نهادهای مرتبط با آموزش و پرورش به این مسئله جلب شود.
یکی از انگیزهها هم این بود که سطح برخوردهای حکومت در آموزش و پرورش با معلمان به لحاظ امنیتی افزایش پیدا کرده و همین نگرانیهای جدیای را در اعضای این صنف ایجاد کرده است. از همین رو، شایسته بود با نگاهی مستقل به مسئله نقض حقوق معلمان پرداخته شود.
در بیانیه این کمپین، یکی از مواردی که به آن اشاره شده، افزایش مشکلات معیشتی معلمان است؛ معلمانی که یا حقوقشان ثابت مانده و یا حتی در برخی موارد کاهش پیدا کرده است. دلیل اینهمه فشاری که روی معلمها وجود دارد چیست؟
همه اقشار جامعه درگیر با مشکلات اقتصادی هستند. کارگران وضعیت مناسبی ندارند، همچنین صنوف دیگر و از جمله معلمان، اما مشکلات اقتصادی معلمان ریشهدار است. آنها در تمامی این سالیان، مشکلات عدیدهای داشتهاند. فرق بین درآمد معلمان با سایر اقشار جامعه و کارمندان دولت و تبعیضی که در این زمینه وجود داشته است و دارد، باعث اعتراضهای زیادی شده است.
رویکرد حکومت به مسئله معلمان تغییر پیدا کرده و از وضعیت صنفی خارج شده و به نوعی رویکرد امنیتی نسبت به این مسئله پیدا کرده است. در گام اول، کانونهای صنفی را غیر قانونی اعلام کرد و فعالان صنفی را بازداشت کرد. خیلی از فعالان صنفی با برخوردهای انضباطی روبهرو شدند و معلمان عادی با اخراج، تبعید یا انفصال از خدمت روبهرو شدند.
اوج این اعتراضها سالهای ۸۵ و ۸۶ بود که به تحصنهای گسترده و سراسری در کشور و تجمع معلمان انجامید. در این سالها کانونهای صنفی شکل گرفته بودند و انسجام به نسبت خوبی برای اولین بار بعد از انقلاب، در بین صنف معلمان شکل میگرفت و با توانایی مدیریت معلمان، اعتصابها و تجمعهای سراسری برپا میشد.
از آن تاریخ به بعد، رویکرد حکومت به مسئله معلمان تغییر پیدا کرده و از وضعیت صنفی خارج شده و به نوعی رویکرد امنیتی نسبت به این مسئله پیدا کرده است. در گام اول، کانونهای صنفی را غیر قانونی اعلام کرد و فعالان صنفی را بازداشت کرد. خیلی از فعالان صنفی با برخوردهای انضباطی روبهرو شدند و معلمان عادی با اخراج، تبعید یا انفصال از خدمت روبهرو شدند و مشکلات دیگری از این دست پیدا شد تا اینکه اخیراً این نگاه امنیتی شدیدتر شده است.
از زاویه دیگر هم با وضعیت اقتصادیای که بر کل کشور حاکم است، معلمان مشکلات اقتصادی زیادی دارند. جالب است که در زمستان گذشته، قبل از انتخابات مجلس، دولت در یک اقدام تبلیغاتی و نمایشی حقوق معلمان را در حکمها افزایش داد و به طور متوسط ۱۲۰هزار تومان به هر معلمی به عنوان "بدی آب و هوا"، تعلق گرفت، اما بعد از چندماه، اخیراً در تابستان امسال، این احکام تغییر پیدا کرد و آن مبلغی که اضافه شده بود، دوباره کم شد و این باعث تعجب صنف معلمان بود.
از زاویه دیگر دولت کماکان در این سالها قوانین و مصوبات خودش را درباره معلمان اجرا نکرده است. امسال هم افزایش حقوقی که طبق قانون برنامه و مطابق نرخ تورم باید در حق معلمان اجرا میشد را اجرا نکرده و افزایش حقوقی در حدود سه الی پنج درصد برای معلمها در نظر گرفته است؛ آن هم با تاخیر پنج ماهه در ابلاغ و اجرای آن.
همه اینها باعث شده با توجه به وضعیت اقتصادیای که در مملکت در اثر ناکارآمدی دولت وجود دارد، فشار سنگینی را بر معلمها بیاورد که متأسفانه این مشکلات اقتصادی معلمان به صورت مستقیم بر کیفیت و بازدهی آموزش و پرورش اثر میگذارد.
یکی از مسائلی که در اعتراضهای مختلف اصناف گوناگون در ایران مطرح میشود، نقطه اشتراک اعتراضهای آنهاست. از نظر شما، اعتراضهای صنفی معلمها چه نسبت و نقطه اشتراکی با اعتراضهای کارگری، زنان یا دانشجویان دارد؟ برای تحقق مطالبات بین تمام این اصناف، چه جور همکاریهایی لازم هست که صورت بگیرد؟
تمام این تلاشهایی که در حوزههای مختلف صورت میگیرد، تلاشهایی است برای احقاق حقوق اولیه و بدیهی شهروندان. حقوقی که به راحتی در جامعه امروز ایران توسط سیستم حکومتی نادیده گرفته میشود و در صورت تلاش برای اعاده آن، به شدت سرکوب میشود.
دولت کماکان در این سالها قوانین و مصوبات خودش را درباره معلمان اجرا نکرده است. امسال هم افزایش حقوقی که طبق قانون برنامه و مطابق نرخ تورم باید در حق معلمان اجرا میشد را اجرا نکرده و افزایش حقوقی در حدود سه الی پنج درصد برای معلمها در نظر گرفته است؛ آن هم با تاخیر پنج ماهه در ابلاغ و اجرای آن.
تمامی این تلاشها در جهت احقاق حقوق ابتدایی است. تمام فعالان مدنی و کنشگران مدنی- صنفی ما دنبال اعاده حقوق بشر و جلوگیری از نقض سیستماتیک حقوق بشر هستند که در حوزههای مختلف جلوهگری میکند. این به نظر من، نقطه مشترک تمامی این فعالان است و حکومت از بروز و تلاش برای اعاده چنین حقوقی جلوگیری میکند.
البته در ساختار کلی جامعه ایران، روند مناسبات اقتصادیای که در ایران هست، نوع حکومت، نبود آزادی، نبود دمکراسی، مسائل مشترکی هستند که باعث ایجاد چنین فضایی میشود و در حوزههای مختلف مشکلاتی پیش میآورد و هر صنفی، وقتی برای بهبود شرایط تلاش میکند، با سدی به نام حکومت و دولت روبهرو میشود. اینجاست که در واقع، سرنوشتی مشترک به یک معنا، برای تمامی کوشندگان مدنی در ایران هست که سروکارشان با سیستم امنیتی میافتد و معلمان هم به عنوان بخشی از این کوشندگان، برای احقاق حقوق خودشان و ارتقای وضعیت حقوق بشر در جامعه، با این مشکلات مواجه شدهاند.
جنبش معلمان همواره حرکتی آرام و در جریان داشته است. دستاورد این حضور آرام اما مداوم، در این مقطع زمانی برای معلمها چیست؟
همانطوری که در بیانیه ما هم به آن اشاره شده، سطح برخورد حکومت به لحاظ امنیتی با فعالان صنفی، به سطحی خطرناک و نگرانکننده رسیده است. هماینک هشت تن از معلمها که بسیاری از آنها از فعالان صنفی معلمان بودهاند، در زندان هستند، با حبسهای خیلی سنگین و شاید بشود گفت برای اولین بار در طول دهههای اخیر، سهتن از این معلمان محکوم به اعدام شدهاند.
سطح برخورد حکومت به لحاظ امنیتی با فعالان صنفی، به سطحی خطرناک و نگرانکننده رسیده است. هماینک هشت تن از معلمها که بسیاری از آنها از فعالان صنفی معلمان بودهاند، در زندان هستند، با حبسهای خیلی سنگین و شاید بشود گفت برای اولین بار در طول دهههای اخیر، سهتن از این معلمان محکوم به اعدام شدهاند.
آقای عبدالرضا قنبری در تهران، معلمی که به خاطر فعالیتهای صنفیاش به پاکدشت ورامین تبعید شده بود، همانجا بازداشت میشود و بعد از مدتی محکوم به اعدام میشود، با اتهام عبثی که به همه فعالین وارد میکنند: محاربه.
آقای هاشم شعبانینژاد، معلم ادبیات عربی در اهواز و آقای هادی راشدی دبیر شیمی در اهواز که بعد از وقایع حمیدیه اهواز بازداشت شدند، به شدت تحت شکنجه بودند و حکم اعدام برای آنها صادر شده است.
این وضعیت، بسیار وضعیت نگرانکنندهای است و لازم است کلیه نهادهای مرتبط با معلمان در داخل و خارج از کشور، به ویژه نهادهای بینالمللی به این مسئله واکنش نشان بدهند. انتظار میرود که سازمان بینالمللی آموزش، یونسکو، شورای حقوق بشر سازمان ملل و بقیه نهادهای مرتبط، به این مسئله توجه کنند. ما تجربه بسیار تلخی به نام اعدام معلم شهید فرزاد کمانگر را داشتیم که این تجربه تلخ ممکن است تکرار شود. امیدواریم اینگونه نباشد. لازمه آن این است که سایر نهادها و نهادهای بینالمللی به وضعیت معلمان در ایران توجه کنند.
همچنین آقایان محمود باقری، رسول بداقی، عبدالله مؤمنی و محمد داوری در زندان به سر میبرند و دبیر بازنشسته آقای آگوشی به ۱۰ سال زندان با تبعید به زاهدان محکوم شده است. اینها وضعیت بغرنجی را به لحاظ امنیتی در آموزش و پرورش نشان میدهد.
در ارتباط با آنچه شما در سئوالتان در زمینه دستاوردهای حرکتهای معلمان مطرح کردید، واقعیت این است که فضای امروز جامعه ما و فضای امنیتی- پلیسی حاکم بر آن، شرایطی را پیش آورده که تمامی دستاوردهایی را که صنوف مختلف ایران طی دهه ۸۰، به دست آوردند، همه را بر باد داده است؛ ازجمله دستاوردهایی را که ما در حوزه آزادیهای بیان، مطبوعات و دانشجویی داشتیم و به همین شکل دستاوردهایی را که در حوزه معلمان داشتیم.
ما حرکت آرام و رو به رشد احقاق حقوق و مشارکت مدنی و صنفی معلمان را در ساختار تصمیمگیری و ایجاد قوانین داشتیم که متأسفانه این روند با اخلال مواجه شده است. نه تنها این فعالیتها با اخلال مواجه شده که هرگونه تلاشی برای انعکاس مشکلات آموزش و پرورش و حتی هرگونه نقد دلسوزانهای از سیاستهای عجیب و غریبی که دولت در زمینه آموزش دارد و آموزش و پرورش را دارد به ویرانهای تبدیل میکند، با برخورد نیروهای امنیتی مواجه میشود، نه حتی نیروهایی که از طرف آموزش و پروش باشد یا برخوردهای انضباطی. بلکه سریعاً نیروهای امنیتی دخالت میکنند و موضوع را سیاسی و امنیتی میکنند.
این وضعیت، وضعیت نگرانکنندهای است که تمامی دستاوردهای گذشته را هم از بین میبرد. به اضافه اینکه مجموعه سیاستهایی که در آموزش و پرورش اعمال میشود و فشاری که به لحاظ صنفی بر معلمها میآید، وضعیت چندان جالبی را برای دانشآموزان به دنبال نداشته است. ما آمارهای بسیار نگرانکنندهای در زمینه آموزش، پوشش تحصیلی دانشآموزان، ترک تحصیل و... داریم که باید در جای دیگری به آن پرداخته شود.
شما بازتاب بیانیه اخیر در حمایت از معلمان را چگونه ارزیابی میکنید؟
فضای امروز جامعه ما و فضای امنیتی- پلیسی حاکم بر آن، شرایطی را پیش آورده که تمامی دستاوردهایی را که صنوف مختلف ایران طی دهه ۸۰، به دست آوردند، همه را بر باد داده است؛ ازجمله دستاوردهایی را که ما در حوزه آزادیهای بیان، مطبوعات و دانشجویی داشتیم و به همین شکل دستاوردهایی را که در حوزه معلمان داشتیم.
مجموعه کوشندگان مدنی در خارج از کشور و فعالان حوزههای مختلف، تلاشهای خوبی را در این زمینه انجام میدهند.
یکی از هدفهای جنبی این کمپین، پرداختن به موضوع روز جهانی معلم در پنجم اکتبر است. در سالیانی که کانونهای صنفی در ایران فعال بودند، این کانونها به شکل مستقل و خارج از اراده حکومت، سعی در بزرگداشت روز پنجم اکتبر (۱۳ مهر) به عنوان روز جهانی معلم داشتند، در برابر حکومت که تاکید بر ۱۲ اردیبهشت ماه به عنوان روز معلم داشت. متأسفانه در یکی دو سال اخیر، با توجه به فضای امنیتی، شرایطی وجود ندارد که به این مسئله پرداخته شود. همچنین در آستانه روز معلم، پرداختن به معلمهای در بند، از اهداف این کمپین است.
کمپین تا الان بازخوردهای خوبی داشته است. در جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو این مسئله مطرح شده است. ما امیدواریم در مراسم ویژهای که یونسکو در روز معلم در پاریس خواهد داشت، مسائل معلمان ایرانی، به ویژه معلمان محکوم به اعدام ایران، مورد توجه قرار بگیرد و تمامی کوشندگان مرتبط با مسائل ایران به این مسئله به شکل جدیتر توجه کنند.
فکر میکنم یکی از اهداف ما که جلب توجه به وضعیت معلمان بود، تا حدی تحقق پیدا کرده است و امیدوارم که بیشتر از این هم تا روز جهانی معلم تحقق پیدا کند.
هدف اصلی و نهایی نابود کردن آموزش و پرورش ، بیسواد نگه داشتن معلمان و دانش آموزان و در یک کلام تداوم حکومت مستبدانه آنان در سایه ی بیسوادی و جهل مردم در نسلهای بعدی است .
روشان ميشد مثل طالبان مدارس را می بستند و يا دانش آموزان را مسموم ميکردند؟!
ارسال کردن دیدگاه جدید