معاش، تحصیل و سکونت مهاجران افغان در ایران
دوشنبه, 1391-01-21 17:25
نسخه قابل چاپ
در حاشیه ممنوعیت وورد مهاجران افغان به پارک صفه اصفهان
پویان انصاری
پویان انصاری - ممنوعیت ورود "افغان"ها به پارک "صفه" اصفهان، آن هم درست در ایام نوروز، بهانهای شد تا افکار عمومی و مردم ایران بار دیگر به مسئله نقض حقوق پناهندگان در کشورشان توجه کنند.
این رویداد، بار دیگر نشان داد که متاسفانه در لایههای زیرین جامعه ایران، اخبار نگرانکنندهای شنیده میشود. خبرهایی که نشان دهنده وجود نوعی "دیگر ستیزی" در بخشی از جامعه ایران است. متاسفانه باید پذیرفت که پس از قرنها مبارزه به منظور برابری حقوق انسانها در ورای هرگونه ملیت، قومیت، رنگ پوست، زبان و نژاد، هنوز قدرتهایی وجود دارند که به خود اجازه میدهند نوع بشر را بر پایه محل تولد، قومیت یا ملیتی که دارد از حقوق انسانی محروم سازند.
اخراج مهاجران افغان
از زمانی که در ایران، موضوع بازگشت اتباع افغانستان به کشورشان بیش از پیش جدی شد، دولت ایران با اجرای قوانین سختگیرانه سعی کرده است که به این روند و بازگشت افغانها سرعت بیشتری دهد. در باور مسئولان جمهوری اسلامی، پس از سقوط حکومت طالبان در افغانستان، اساساً "پناهجوی افغانی" دیگر معنایی ندارد. در نتیجه کسانی که در پی جنگهای افغانستان به ایران پناه آورده بودند، باید به به کشور خودشان بازگردند. این در شرایطی است که به اعتقاد مهاجران افغان هنوز شرایط مناسبی برای معاش، تحصیل و سکونت عادی در بسیاری از بخش های کشور فراهم نیست.
در طول این سالها، یکی از ابزارهای کنترلی دولت ایران، محدودسازی حوزه زندگی و محل سکونت مهاجران افغان بوده است. اگرچه به دلیل کمبود امکانات و نبود اردوگاههای پناهجویی دولت ایران نتوانسته است تمامی پناهجویان را به اردوگاهها روانه کند، اما پس از سال ۲۰۰۱ با اجرای طرح سرشماری و روشن شدن دقیق شمار افغانها و صدور کارتهایی موسوم به "طلایی" که در واقع مجوزهای قابل تمدید سکونت در ایران هستند، سعی در نظارت و کنترل زندگی آنها داشته است.
بههر روی، به رغم بازگشت شمار بسیار زیادی از مهاجران افغان به کشورشان و تعیین ضربالاجل برای بازگشت خانوادههای بدون کارت، یا آنهایی که کارتهایشان به هر دلیلی تمدید نشده است، هنوز شمار زیادی از این مهاجران در ایران زندگی و کار میکنند.
واقعیت این است که ایران خانه دوم مهاجران افغان است. برخی از آنها در ایران، زمین و املاک شخصی خریدهاند و دیگر حاضر نیستند به افغانستان بازگردند. شماری از مهاجران افغان در جنگ ایران و عراق شرکت کردند و سهم آنها در نوسازی و بازسازی ایران گسترده و غیر قابل کتمان است. با این وجود، مهاجران افغان از کمترین حقوق اجتماعی نیز در جامعه ایران برخوردار نیستند و هر لحظه نیز امکان دارد که به بهانهای اخراج شوند.
ممنوعیتها و محدودیتهای تحصیلی
دولت ایران همواره محدودیتها و تبعیضهایی را در راه تحصیل مهاجران افغان در ایران اعمال کرده است. این محدودیتها از ممنوعیت ثبت نام در مدارس دولتی و شرکت در آزمونهای سراسری ورود به دانشگاهها تا دریافت شهریه برای ثبتنام از آنها را در بر میگیرد.
مهاجران افغان- به مانند ایرانیان- نمیتوانند از مزایای تحصیل رایگان استفاده کنند و حتی برای تحصیل در مدارس دولتی نیز باید شهریه پرداخت شود. بسیاری از مهاجران افغان نیز امکان تامین این شهریه را ندارند. گفته شده است در سال تحصیلی ۹۰-۱۳۸۹، ۴۰۰ هزار کودک افغانی در ایران از تحصیل بازماندهاند.
بسیاری از کودکان افغانی در ایران، از تحصیل و سوادآموزی در مدارس ایران باز میمانند. چراکه مدارس ایران یا از ثبت نام آنها به طور کلی خودداری میکنند یا شرایط بسیار دشواری را برایشان در نظر گرفتهاند. از سویی دیگر مهاجران افغان- به مانند ایرانیان- نمیتوانند از مزایای تحصیل رایگان استفاده کنند و حتی برای تحصیل در مدارس دولتی نیز باید شهریه بپردازند. بسیاری از افغانها نیز امکان تامین این شهریه را ندارند.
استدلال اصلی دولت ایران در پیش گرفتن چنین سیاستی، بیشتر متوجه هزینههای مالی تحصیل مهاجران افغان در ایران است. با پایان یافتن جنگ در افغانستان، دولت ایران از تمام ابزارهای ممکن برای اعمال فشار به مهاجران افغان به منظور بازگشت به کشورشان استفاده کرده است. به نظر میرسد، ممنوعیتهای تحصیلی نیز یکی از همین اهرمهای فشار باشد.
در این میان، مدارس خودگردان افغانها نیز فعال است، اما این مدارس معمولاً کیفیت آموزشی و پرورشی مناسبی ندارند و حتی گاهی جلوی فعالیت آنها نیز گرفته میشود. گفته شده است در سال تحصیلی ۹۰-۱۳۸۹، ۴۰۰ هزار کودک افغانی در ایران از تحصیل بازماندهاند.
همانطور که اشاره شد، بخشی از نیازهای آموزشی کودکان افغان را مدارس خودگردان، تشکلهای حقوق کودک و تدریسهای خانگی پاسخ دادهاند، اما این تلاشها، هیچگاه جای خالی مدارس سراسری و آموزش گروهی را پر نکردهاند. از سویی دیگر، در موارد بسیاری این فعالیتها با محدودیتهای قانونی از سوی دولت نیز مواجه شده است.
واقعیت این است که سه میلیون مهاجر افغانی که در ایران ساکن هستند، جزئی از جامعه ایران به حساب میآیند و ارتقای سطح آموزشی آنها، به انطباق بهتر و سریعتر آنان با فرهنگ و هنجارهای جامعه میزبان و کاهش آسیبها و هزینههای اجتماعی ناشی از "تفاوتهای فرهنگی" کمک میکند.
کارگران افغان در ایران
"حق کار"، یکی از پایهایترین حقوق انسانها در همه جای جهان است. انسانها برای امرار معاش خود باید از شرایط مناسب و انسانی کار برخوردار باشند. افغانها مطابق قوانین ایران امکان تصدی مشاغل رسمی و دولتی را ندارند.
افغانها با انجام مشقتبارترین کارها، ازجمله کارهای ساختمانی، کار در مزارع و دامداری ها و کارهای دون پایهای که نیروی کار ایرانی معمولاً حاضر به انجام آن نیست با کمترین دستمزد، بیشترین ارزش افزوده را برای سرمایهداران ایرانی به ارمغان آوردهاند.
تنها به معدودی از افغانها که با گروههای سیاسی نزدیک به جمهوری اسلامی مرتبط هستند امکان تاسیس دفتر سیاسی داده شده است که در خلال آن از کمکهای مالی دولت و حمایت موجود برخوردار شدهاند.
سایر افغانها مجبور هستند که وارد بازار کار آزاد و رقابتی با ایرانیها یا سایر مهاجران شوند. کار در ساختمانها، دامداریها و بخش کشاورزی عمدهترین محل کسب درآمد افغانها به حساب میآید.
آمارهای رسمی، از حضور دو تا سه و نیم میلیون مهاجر افغان در ایران خبر میدهند. بسیاری از این مهاجران، به دلیل نداشتن کارت اقامت قانونی، از حق کار و استخدامهای قانونی در ایران محروم هستند.
با این حال، افغانها با انجام مشقتبارترین کارها، ازجمله کارهای ساختمانی، کار در مزارع و دامداری ها و کارهای دون پایهای که نیروی کار ایرانی معمولاً حاضر به انجام آن نیست با کمترین دستمزد، بیشترین ارزش افزوده را برای سرمایهداران ایرانی به ارمغان آوردهاند.
وضعیت نیروی کار افغان در ایران، به مراتب بدتر از گذشته است. از یکسو، این کارگران به نسبت کارگران ایرانی دستمزد کمتری میگیرند و از سوی دیگر از بدیهیترین حقوق خود یعنی حق داشتن بیمه، از کارافتادگی، کمکهای مالی، تشکلیابی و... نیز محروم هستند.
از جانبی دیگر، هرگاه در ایران، بیکاری و نبود امنیت شغلی به وضعیت بحرانی میرسد، اولین قربانیان، کارگران افغان ساکن در ایران هستند. مسئولان دولتی و حتی بخشی از مردم، افغانها را عامل بیکاری در کشور معرفی میکنند و خواستار اخراج آنها میشوند.
هر چند برخی از مسئولان و رسانههای ایرانی، سعی کردهاند نسبت به این مسئله، نگاه انتقادی داشته باشند و حضور کارگران افغانی را موجب نارضايتی و بیکاری طبقه كارگران ايران نشان دهند، اما واقعیت این است که خود دولت و شركتهای خصوصی ایرانی، نهایت بهرهگیری و سود را از نیروی کار افغانی بردهاند.
وضعیت اجتماعی و معیشتی شهروندان افغان در ایران
از ابتدای مهاجرت شماری از مردم افغان به ايران، سازمان ملل متحد تاكنون ميليونها دلار به منظور کمک و پذیرانی از مهاجران افغان به دولت ایران داده است. اين در حالی است كه به باور بسیاری از کارشناسان حتی يك دهم از اين كمكها نیز به این مهاجران نرسيده است.
حذف یارانهها به مشکلات معیشتی مهاجران در ایران افزوده است. در مرحله نخست هدفمندسازی یارانهها، بخشی از یارانه سوخت، نان، آب، برق و برخی مواد دیگر حذف و به جای آن، ماهانه کمکهای نقدی به حساب خانوارهای ایرانی واریز شد. افغانها و سایر مهاجران از این کمکها هیچ بهرهای ندارند.
در کنار مسائلی از این دست، حذف یارانهها نیز به مشکلات معیشتی مهاجران در ایران افزوده است. در ایران، برنامه موسوم به هدفمندسازی یارانهها از آذرماه سال ۱۳۸۹ اجرا شده است. در مرحله نخست این برنامه، بخشی از یارانه سوخت، نان، آب، برق و برخی مواد دیگر حذف شد و به جای آن، ماهانه کمکهای نقدی به حساب خانوارهای ایرانی واریز شد. مهاجران افغان و سایر مهاجران از این کمکها هیچ بهرهای ندارند. در پی این مسئله و اعمال فشارهای اقتصادی بیشتر چند صد هزار افغان، بار دیگر مجبور به مهاجرت به ترکیه و اروپا یا بازگشت به افغانستان شدهاند.
مسئله دیگری که مهاجران افغان در ایران با آن مواجه هستند، تابعیت کودکانی است که در ایران به دنیا آمدهاند. مهاجران افغان در ایران به تدریج با یکدیگر و همچنین ایرانیان پیوند خویشاوندی بستهاند. شماری از آنها با دختران ایرانی ازدواج کردهاند و در مواردی نیز دختران افغان با مردان ایرانی پیوند زناشویی بستهاند، که با توجه به قوانین مدنی در ایران، تابعیت ایرانی کودکان حاصل از این ازدواجها به رسمیت شناخته نمیشود.
افغانهای، عامل ناامنی؟
یکی از برنامههای تبلیغی که دولت ایران به منظور محدودسازی و تضییع حقوق افغانهای ساکن در ایران پیاده کرده پیوند دادن مسئله مهاجرت و حضور افغانها در کشور با بحرانهای امنیتی است. در همین مورد پارک صفه اصفهان، دستاویز اقدام "نژادپرستانه" دولت، حفظ امنیت شهروندان ایرانی در مقابل افغانها بود.
برخلاف این ادعاها اما آمارهای رسمی که حتی از سوی خود مسئولان جمهوری اسلامی اعلام شده است، حکایت دیگری دارد. در همین زمینه، حسينی، قاضی دادسرای جنايی با اشاره به آماری از قول معاونت كشف جرایم آگاهی در استان تهران میگوید: "13درصد از قتلها، مربوط به اتباع بيگانه میشوند. "
بنابراین، همین میزان ۱۳در صد قتلها را نیز نمیتوان به طور مستقیم به افغانها نسبت داد. به تعبیر فرمانده نيروی انتظامی استان تهران، اتباع سایر كشورها نيز در ايران حضور دارند. فرمانده نيروی انتظامی استان تهران با تاكيد بر وجود بيشترين اتباع خارجی در استان تهران گفته است: "هماكنون نيم ميليون از اتباع عراقی، پاكستانی و بنگلادشی در اين استان سكونت دارند كه نزديك 200 هزار نفر از آنها غير مجاز هستند."
به هر روی، این طور به نظر میرسد که حاکمیت جمهوری اسلامی که کارنامه حقوق بشریاش در مقابل شهروندان خودش نیز چندان مثبت نیست، در مقابل مهاجران و پناهجویان افغان به مراتب ضعیفتر، غیرمسئولانهتر و غیرانسانیتر رفتار میکند.
در اینکه مهاجران باید از حداقل امکانات و حقوق قانونی برخوردار باشند شکی نیست. در اینکه باید امکان تحصیل برای فرزندان انها فراهم باشد حرفی نیست اما این ادعا که:
....از ابتدای مهاجرت شماری از مردم افغان به ايران، سازمان ملل متحد تاكنون ميليونها دلار به منظور کمک و پذیرانی از مهاجران افغان به دولت ایران داده است. اين در حالی است كه به باور بسیاری از کارشناسان حتی يك دهم از اين كمكها نیز به این مهاجران نرسيده است........
کلامی گزاف و بی ربط است که فکر کنیم ایران از وجود مهاجران افغان به منافع مالی رسیده است.
به عنوان شهروند افغانستان، از دیدگاه انسانی جناب انصاری خیلی خیلی استقبال می کنم وهمزیستی نیکویی با این دیدگاه می توان داشت. ازین رو، امیدوارم که رادیو زمانه ورسانه های چون رادیو زمانه هرچه منظم تر به پخش ونشر چنین ایده ها کمک نمایند. بنظرم اگر دامنه ای این دیگر ستیزی وبیگانه ستیزی را بر نچینیم، سر دیگر این باور ورفتار ودسته بندی ها ناپیدا است و دسته بندی خودی / غیر خودی ها همین طوری ادامه پیدا می کند وروزی دامن هرکدام مارا فرا می گیرد.
اول افغانی وایرانی، فارس وغیر فارس، کرد ولُر وترک وتازی وووووووووووووو ولایت فقیهی وضد ولایت فقیهی...... خط امامی واصول گرا ووووووووووووو وهزاران دسته بندی دیگری سر بر می آورد که هرکدام عملا درحوزه فرهنگ وجامعه وسیاست ایران متاسفانه وجود دارد.
به عنوان یک افغان افتخار می کنم عرض کنم که هم چون شهروندان ایران، هم وطنان من نسبت به ایرانی ها، پاکستانی ها، هندی ها وو نظر بسیار نیکویی دارند و تا حدی که می دانم هیچ حس بیزاری ونفرت را نمی توان سراغ کرد.
نسبت به رعایت حقوق بشر کاملا بجاست فقط می خواستم این را بگم که یک سری به دفتر پذیرش دانشجو افغانی در وزارت خارجه برای مهر تاییدیه بزنید ببیند روزانه چند ده نفر افغانی معرفی شده دولت افغان در دانشگاه های ایران پذیرش می شوند . تحصیل مردم افغان در ایران هم تبعیض وجود دارد فقط دودش در چشم طبقه پایین جامعه افغان پناهجو جاری است واحتمالا دولت وقتی بخواد بیلان کارشو برای افغان ها بدهد از این موضوع مایه می گذارد.
<<<<<متاسفانه باید پذیرفت که پس از قرنها مبارزه به منظور برابری حقوق انسانها در ورای هرگونه ملیت، قومیت، رنگ پوست، زبان و نژاد، هنوز قدرتهایی وجود دارند که به خود اجازه میدهند نوع بشر را بر پایه محل تولد، قومیت یا ملیتی که دارد از حقوق انسانی محروم سازند.>>>>>>
این جمله رو از کجا آوردین؟ آقا جان نمیخواهم پول نداشته خودمان را که باید خارج ایرانی بشود، خرج افغانی کنیم. مگه زوره؟ مگه خودمون شکم نداریم که بخوریم؟ چرا باید با خارجی قسمت کنیم؟ محض رضای خدا یه دلیل درست حسابی بیار.
مگه کسی نامه فدایت شوم واسه اینا نوشته که پا شن بیان ایران رو داغون کنن؟ ماشالله همش هم زاد و ولد میکنن...
آقای نویسنده، اگه یه نفر بیاد بگه من بدبختم بهم جا و نان بده، چند روز تو خونت بهش جا و نان میدی؟ نه انصافا؟ چند روز تحملش میکنی؟ بهت قول میدم به ۳ ساعت هم نمیکشه... حالا اگه ازش خواستی که بره، ولی دیدی به جاش زن و بچشو هم آورد به زور توی خونت ، چیکار میکنی؟ خوب اول باهاش گلاویز میشی و به زور بیرونش میکنی.... (بله همین شما که دم از برابری میزنی، اگه یه مهمون پر رو ۲ هفته بیاد خونت بمونه، با لگد میندازیش بیرون)....
خوب حالا اگه تو انداختش بیرون ولی اون یواشکی و دزدکی و به صورت غیر قانونی برگشت تو، اون وقت چیکار میکنی؟ خوب بازم سعی میکنی..... اگه بعد از ۲۰ سال ، اون انگل از خونت نرفت، و همینجوری به زاد و ولد تو خونت ادامه داد و هر چی تو کار کردی، مجبور شدی به اون هم بخورونی... هروقت بچه هات خواستند بازی کنن ، باید اون رو هم تحمل میکردن....... حد اقل مجبوری بهش بگی "بابا جان تو غریبه ای، متجاوز ای، بو میدی، حالا که داری با کمال پررویی با من زندگی میکنی، و من هم از پست بر نمیام ، لا اقل توی اتاق پذیرایی من نیا که من حد اقل یه نقطه کوچیک واسه آرامش داشته باشم.....".... ان وقت چه حالی بهت دست میده اگه همسایه بیاد بگه "چطور شد ؟ انسان ها برابر هستند.... تو باید به اون آدم مظلوم که با تو برابر هستش جا بدی، آب بدی، نان بدی، داندت هم نرم ، هر جا هم خواست بره، قدمش رو تخم چشت .... پس انسانیت کجا رفته؟"...... چه حالی بهت دست میده اگه همسایه بیاد این حرف رو بهت بزنه؟
الان خود تو (آقای نویسنده) اون همسایه هستی ........
ارسال کردن دیدگاه جدید