همجنسگرایی و مذهب
سهند صاحبدیوانی ـ از رویدادهای مهم ماه گذشته در پیوند با مسئله همجنسگرایان، قانونی شدن ازدواج زوجهای همجنسگرا در ایالت نیوریورک آمریکا بود. نیویورک ششمین ایالتی است که ازدواج همجنسگرایان را قانونی میکند و با ۱۹ میلیون سکنه، پرجمعیتترین ایالت نیز به شمار میآید.
این اتفاق به چند دلیل دیگر هم دارای ارزش نمادین است. برای آن که این لایحه که تمام دموکراتها بهجز یکی به آن رای مثبت دادند به تصویب برسد، چند سناتور جمهوریخواه نیز راضی شدند رای خود را به این گروه اضافه کنند.
یکی از دلایل قانع شدن این سناتورها برای رای دادن به قانون یادشده، دادن نوعی ضمانت برای این بود که نهادهای مذهبی نظیر کلیسا وادار به انجام مراسم ازدواج همجنسگرایان نشوند. اینگونه تضمینها به از میان برداشتن یکی از بزرگترین موانع آزادی همجنسگراها کمک میکند. ترس از آن که زیست و حقوق جمعیتهای مذهبی به گونهای، با مصالحه با گیها و لزبینها و اعطای حقوق بیشتر به آنها، به خطر بیفتد.
یکی دیگر از دلایل ارزشمند بودن این واقعه، حمایتی است که هماکنون شهروندان کاتولیک آمریکا از ازدواج همجنسگرایان میکنند. گریسانتی(Grisanti) ، یکی از سناتورهای جمهوریخواه که به تصویب این قانون رای داد، در توضیح تصمیم خود گفته است، گرچه ازدواج همجنسگرایان، مغایر با آموزههای مذهب اوست اما به عنوان یک وکیل معتقد است که زوجهای همجنسگرا نیز باید از حق ازدواج برخوردار باشند. او تنها کاتولیکی نیست که چنین عقیدهای دارد. آماری که به تازگی تهیه شده است نشان میدهد که تنها ۲۲ درصد از کاتولیکهای آمریکا علیه هر نوع ثبت قانونی رابطه بین دو همجنس هستند و در مقابل ۷۳ درصد مخالف تبعیض علیه همجنسگرایان در محیط کار، و نیز ۶۰ درصد طرفدار حق زوجهای همجنسگرا برای فرزندخواندگی هستند. اگر در نظر بگیریم که کلیسای کاتولیک با چه شدتی مخالفت خود با ازدواج همجنسگرایان را ابراز میکند و همچنین اگر به این نکته توجه کنیم که کاتولیکها، برخلاف پروتستانهای مسیحی و مسلمانان، امکان خوانشهای متعدد و متنوع از مذهب را ندارند، می بینیم که نظر مثبت اکثریت کاتولیکهای آمریکایی نسبت به حقوق شهروندی همجنسگرایان یک اتفاق بینظیر و چشمگیر است. معمولاً گفته میشود حرف، حرف واتیکان است، اما اینطور که به نظر میآید، در این مورد، حرف، حرف واتیکان نیست. در روزهای پیش از رایگیری، تیموتی دولان، اسقف اعظم کلیسای نیویورک مدعی شد که قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان مثل مهندسی کردن قوانین اجتماعی است نظیر آنچه در رمان ۱۹۸۴ جرج اورول اتفاق می افتد و ناگزیر به ازدواج خواهر و برادرها منتهی خواهد شد. دیگر اعضای کلیسا در نامههایی خطاب به این نهاد پیشنهاد کردند از سیاستمدارانی که در حمایت از این قانون رای میدهند کمک مالی قبول نکند و سخنرانی در مراسم مربوط به ایشان را نپذیرد. هنوز معلوم نیست آیا اینگونه اعمال تغییری در افکار عمومی ایجاد می کند یا نه.
فاصله گرفتن کاتولیکها از فرمانپذیری مستقیم از واتیکان، منحصر به شهروندان آمریکایی نیست. در بسیاری از کشورها که اکثریت جمعیت کاتولیک هستند، جریانی آغاز شده است که ازدواج همجنسگرایان یا همزیستی قانونی ایشان را میپذیرد، اسپانیا، پرتقال، برزیل، آرژانتین و کلمبیا تنها نمونهای از این کشورها هستند.
کلیسا کمکم مرکزیت و مرجعیت خود را برای بسیاری از کاتولیکها از دست میدهد و مردم کمتر از سابق برای مشاوره در مواردی مثل عشق، صمیمیت و سکس به کلیسا روی میآورند. برداشت مردم این است که در مقایسه با کشیش پروتستان، یا خاخام یهودیان و یا امام مسلمانان که مجاز به ازدواج هستند و میتوانند با نگاهی به تجربههای شخصی خود در مسائل جنسی و عاطفی نظر بدهند، یک کشیش کاتولیک که ناچار است پاکدامن باقی بماند و خود را از آمیزشهای زمینی دور نگهدارد، شخص مناسبی برای ابراز عقیده در مورد زندگی عاطفی و جنسی آنها نیست.
سال گذشته نیز زمانی که آشکار شد در طول یک دهه اخیر در این کلیسا از بچهها سوء استفاده جنسی می شده اعتماد عمومی به استانداردهای بالای اخلاقی کلیسا ضربه سختی خورد. آنچه مردم کلیسا را را بیش از همه دچار شوک کرد، تنها واقعیت تجاوز به بچهها نبود، بلکه این واقعیت بود که با سرپوش گذاشتن روی این پروندهها کلیسای کاتولیک اجازه داده بود سالهای طولانی سوء استفاده جنسی کودکان از سوی کشیشها ادامه داشته باشد. نقشی که پاپ فعلی، اسقف اعظم سابق کلیساهای مونیخ و فریسینگ، در این رسوایی داشت باعث شد اعتماد مردم آلمان به کلیسا از ۶۲درصد به ۳۹کاهش یابد؛ نظیر این تاثیر در کشورهای دیگر نیز چشمگیر است.
قارهای که خلاف جریان موجود جهانی در مقابله با هموفوبیا یا همجنسگراستیزی حرکت میکند، آفریقا است که در غالب کشورهای آن همجنسگرایی یک تابوی عظیم به شمار میآید. حتی آفریقای جنوبی، تنها کشوری که ازدواج همجنسگرایان را مجاز میدارد و رژه همجنسگرایان را سالانه برگزار میکند، شاهد آزارهای گسترده همجنسگرایان، نظیر «تجاوز اصلاحی» است. در اینگونه تجاوز، یک یا چندین مرد با قصد تحقیر و «درمان» گرایش جنسی به زنهای لزبین تجاوز میکنند.
امروز در آفریقا، گونه معکوس رویگردانی عمومی از کاتولیکها، به دلیل وضعیت ویژه کلیسای انجیلی، شکل گرفته است. کلیسای انجیلی که به عنوان یک کلیسای پروتستان مطرح میشود اما پیوندهای نزدیک با جریان فکری کاتولیک دارد، در سالهای گذشته برخورد معتدلتری با زنان کلیسا را در پیش گرفته و کشیشهایی را که همجنسگرای آشکار بودهاند برای راهبری کلیسا انتخاب و همزیستی یا ازدواج رسمی و خارج از کلیسای همجنسگرایان را از سوی کلیسا تبرک کرده است. برخی از رهبران کلیساهای آفریقا که از اینگونه رویکردهای کلیسای خود و مسیری که در پیش گرفته است خشنود نیستند، به خاطر مواضع سختتری که اتخاذ میکند، به کلیسای کاتولیک پیوستهاند.
ایمیل دگرباش: degarbash@radiozamaneh.com
همجنسگرایان اصولاً مشکل روانی و هورمونی دارند، باید درمان شوند.
نظیر «تجاوز اصلاحی» است. در اینگونه تجاوز، یک یا چندین مرد با قصد تحقیر و «درمان» گرایش جنسی به زنهای لزبین تجاوز میکنند...
این وحشیانه ترین راه اصلاح یا درمان است.
همجنس گرایان هر چه که باشند! نباید تحت خشونت قرار بگیرند.
این اخبار واقعا انسان را متاثر و متنفر میکند.
متاسفانه تجاوز به عنف از همجنس گرایی هم بدتر است، اینکه عده ای انسان بخود اجازه بدهند که دیگری را با این روش غیر انسانی! بقول خودشان"اصلاح" کنند! باید مورد روانکاوی و درمان قرار بگیرند.
همجنسگرایی یک بیماری است و لاغیر!
خب، بنظر شما با وجود افرادی نظیر حسن آقا که تازه ایشان برخلاف عمده ای ایرانیان به اینترنت آزاد دسترسی دارند و دوم تلاش های این حکومت سِل گرفته بر پوشاندن حقایق و تبلیغ ضد ارزشهای انسانی، آیا در صد سال آینده هم می توان امیدوار بود که روزی همجنسگرایان در این کشور دارای حداقل حقوقی باشند؟ هنوز افراد زیادی هستنید بدون هیچ گونه مطالعه و آگاهی آرزوی درمان را برای این قشر دارند، که البته بسیار عجیب می نماید طرز تفکر اینگونه افراد! البته می توان به نسل جدید و فرهیخته و نه همه ی دگم اندیشانی که خود را منورالفکر می نامند، امید داشت. من برای این اقلیت تقریباً 5 درصدی از کشور عزیزم آرزوی روزهای خوب و پر امید می نمایم...
ای بابا هنوز که هنوزه نشستید و میگین که بیماریه؟حالا دانشمندان محترم تشخیص دادین بیماری رو حتما میتونین راه علاج این بیماری رو هم پیدا کنید و به غربی ها هم اطلاع بدین!!!دست بردارین دیگه - یک کمی این بندهای ذهنی رو دور بریزید و آدمها رو همونطور که هستند بپذیرید.
همجنسگرایی یک بیماری نیست بلکه یک واقعیت است.
همجنسبازی یک انحراف جنسی است و بر اثر عوامل متعددی چون دور ماندن از جنس مخالف (دوران سربازی, دریانوردی, دبیرستان ها و دانشگاه های با تفکیک جنسیتی و...) اتفاق می افتد, این حالت با جلسات روان درمانی یا تعویض محیط فرد به راحتی قابل اصلاح است.
ولی همجنسگرایی یک گرایش جنسی طبیعی است و به هیچ وجه انتخابی, یاددادنی و یادگرفتنی نیست. در سال 1980 با توجه به قراین علمی موجود همجنسگرایی از فهرست بیماری ها و اختلالات جنسی حذف شد و در فهرست گرایش های چهارگانه قرار گرفت. قراین علمی شامل چهار دسته ی بیولوژیکی(مثل تاثیر آندروژن ها در دوران جنینی), آناتومیکی(مثل سایز نیم کره های مغز و غدد هیپوتالاموس), روانی و محیطی (مثل علایق, محیط, بازی ها و تربیت دوران کودکی) و ژنتیکی(نسبت به سایر موارد پیشرفت کم تری داشته است) است و هم اکنون نیز در حال گسترش و مطالعه است. مشاهده ی گسترده ی این پدیده در میان حیوانات و دیگر گونه های زیستی در اثبات غیر انتخابی بودن و طبیعی بودن آن نقش موثری داشته است.
کسی که در گروه گرایش های جنسی غیر از دگرجنسگرایی است(یعنی همجنسگرایی, دوجنسگرایی و بی جنسگرایی(asexuality)), به هیچ وجه بیمار نیست بلکه صرفا متفاوت با اکثریت است. این افراد به شدت تحت فشارهای روحی و روانی, خانواده, جامعه و مذهب هستند و همواره برای داشتن حقوق مختلف از جمله حق زندگی باید در تلاش باشند و با مجازات و مرگ دست و پنجه نرم کنند. آمار خودکشی در میان همجنسگرایان 3 برابر ناهمجنسگرایان است. 30% نوجوانان همجنسگرا قبل از هفده سالگی خودکشی می کنند.
دست از قضاوت و تعصبات بی اساس بردارید. بدانید که خدا هر کسی را همانگونه که آفریده است دوست دارد و شما نباید کسی را به خاطر ذاتش مجازات کنید...
عادت کردیم به اینکه ببینیم یه نفر بیاد تو صفحه دگرباش زمانه و بی دلیل و مدرک حرف بیهوده ای بزنه. به جای اینکه بیهوده همچون انسانهای قرون وسطی دست به نفی بزنید و بی جهت بر طبل مخالفت خود بکوبید و بر پاشنه ندانستن و بی اطلاعی خود اصرار بورزید بخوانید و از اطلاعات روز بهره ببرید آفتاب آمد دلیل آفتاب.... گر دلیلت باید از وی رخ متاب. ما همجنسگرایان مجبور به توضیح علت وجودی و سالم بودن خود نیستیم. انکار یا توهین شما نمی تواند حق زیستن و عشق ورزیدن را از ما بازستاند اگر بیش از این احتیاج به دلیل و مدرک دارید می توانید به انواع و اقسام منابع شنیداری، خواندنی و دیداری موجود که به برکت اینترنت، نامحدود هستند بزنید و جای مخالفت بیهوده بر اطلاعات خود بیافزایید. سخت سری و سبک رایی کار بی خردان است.
همجنسگرایی یک بیماری است و لاغیر!
.
.
دگر جنسگرایی یک بیماری خطرناک است و لاغیر
ارسال کردن دیدگاه جدید