پیامدهای خطرناک مذاکرات دولت ایران با ۵ بهعلاوه ۲
پنجشنبه, 1391-04-01 08:23
نسخه قابل چاپ
اکبر گنجی
اکبر گنجی − از استانبول به بغداد، از بغداد به مسکو، از مسکو به استانبول. نتیجهی این همه گشت و گذار چه بوده است؟ هیچ. چرا؟ صورت مسئله ساده است: دولتهای غربی خواهان عقب نشینی کامل ایران بدون پرداخت هیچ امتیازی هستند.
ایران اینک از خود نرمش نشان داده و میخواهد به توافق برد- برد دست یابد (تعطیل کردن غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی و نظارتهای بیشتر آژانس بین المللی انرژی هستهای در برابر لغو گام به گام تحریم ها)، اما طرف مقابل که خود را در موقعیت کاملاً برتر مییابد، به دنبال توافق برد- باخت است.
اسرائیل، طرف اصلی
چرا طرف مقابل ایران را پنج به علاوهی دو نامیده ایم؟ برای این که طرف مقابل پنج به علاوهی یک به علاوهی یک است. و آن یک آخری در حقیقت طرف اصلی است: دولت اسرائیل، و این دولت طرف اصلی دولت ایران است. اگر چه ظاهراً در مذاکرات شرکت ندارد، اما به محض پایان گفتوگوهای استانبول کاترین اشتون به اسرائیل رفته و کل مذاکرات را به اطلاع آنها میرساند. وندی شرمن- نمایندهی دولت آمریکا- نیز پس از مذاکرات بغداد ابتدا به اسرائیل رفت تا قبل از آن که جزئیات را به دولت خود اطلاع دهد، به اطلاع دولت مردان اسرائیل برساند. در حقیقت گروه پنج به علاوهی یک به این مینگرد که چه چیز برای اسرائیل قابل قبول است و چه نوع توافقاتی برای آنها قابل قبول نیست.
دولت اسرائیل دو مطالبهی حداقلی و حداکثری را دنبال میکند. مطابق مطالبهی حداقلی باید مردم ایران را گرسنگی داد تا دست از برنامهی هستهای بردارند. اما "گرسنگی دادن مردم ایران" از نظر دولتمردان اسرائیل چه معنایی دارد؟ می گویند:
"غرب باید مدل کره شمالی را در مورد تهران بکار ببرد.[شیوع] گرسنگی در ایران، رژیم را به صرافت میاندازد که آیا ماجراجوییهای اتمی اش ارزش آن را دارد. [نقل از] مقامات رسمی در اورشلیم".
مطالبهی حداکثری آنها تهاجم نظامی به ایران و حداقل بمباران تأسیسات هستهای ایران است. شیمون پرز- رئیس جمهور اسرائیل- در مصاحبهی با CNN گفته است که فرصت ایران تمام شده است چون به غنی سازی اورانیوم ادامه میدهند.
آمریکا، تداوم وضع فعلی تا پس از انتخابات
دولت آمریکا درگیر انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر است. هرگونه توافقی با ایران در داخل از سوی رقیب جمهوری خواه و لابی اسرائیل سازشکارانه قلمداد خواهد شد. امکان تهاجم نظامی نیز در حال حاضر به کلی منتفی است.برای این که بخش زیادی از آرای اوباما متعلق به جنبش ضد جنگ است و او نمیتواند به گونهای عمل نماید که این آرأ از کف برود. اوباما چارهای جز این ندارد که کج دار مریض عمل کند تا انتخابات برگزار شود. هر دو سناریو- جنگ و سازش- اینک به زیان اوست.
در عین حال اوباما با همکاری دولت اسرائیل دائماً در حال ضربه وارد آوردن به پروژهی هستهای ایران است. دولت اوباما برای خاموش کردن تبلیغات رقیب جمهوری خواه، برخی از اقدامات خود را از طریق رسانهها افشا میکند تا قاطعیت خود علیه ایران را به رخ رقیب بکشاند. روزنامه نیویورک تایمز ۱۲/۳/۹۱ طی گزارشی نوشت که اوباما از روزهای نخستین آغاز به کارش دستوری سری برای حملههای سایبری به مراکز غنیسازی اورانیوم ایران صادر کرده است. در هفتههای پس از حملهی استاکسنت دو موج حمله سایبری دیگر علیه تجهیزات غنیسازی ایران ترتیب داده شد که در یکی از آنها ۱۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سانتریفوژ ایران موقتا از کار افتادند. روزنامه واشنگتن پست ۳۱/۳/۹۱ نیز طی گزارشی نوشته است که بدافزار موسوم به فلیم (Flame) – برای خرابکاری در برنامهی هستهای ایران- تولید مشترک سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و اسرائیل است. بدافزار استاکس نت نیز که به گفته منابع متعدد برای ضربه زدن به برنامه اتمی ایران، کامپیوترهای زیادی را در این کشور آلوده کرده بود نیز به وسیله این سازمانها تولید شده بود.
عملیات هواپیماهای بسیار پیشرفتهی بدون سرنشین آمریکا برفراز ایران برای جاسوسی، یکی دیگر از اقدامات اوباما برای مقابلهی با ایران است. این احتمال که برخی تحلیل گران- از جمله رابرت رایت سردبیر ماهنامهی آمریکایی آتلانتیک- مطرح کرده اند را هم نباید نادیده گرفت که شاید اوباما به سوی جنگ پیش میرود.
اروپا، پیرو آمریکا و گرفتار بحران اقتصادی
کشورهای اروپایی به میزان زیادی تابع سیاست دولت آمریکا هستند. حال که اوباما به تداوم وضع فعلی نیازمند است، آنها در همین جهت حرکت خواهند کرد.
از منظری دیگر، اروپا نیز مایل نیست که وضعیت در حال حاضر بحرانی شود. اروپا با بحران اقتصادی اش توان افزایش شدید قیمت نفت را ندارد. ۳۸۶ میلیارد یورو کمک کشورهای اروپایی و صندوق بین المللی پول به سه کشور یونان، ایرلند و پرتغال نتوانسته است حلال بحران پدید آمده باشد. یونان که اینک به مهمترین چالش تبدیل شده، در ماه مه ۲۰۱۰ مبلغ ۱۱۰ میلیارد یورو کمک دریافت کرد. در مرحله بعد در اوایل سال ۲۰۱۲ اتحادیه اروپا و صندوق بین المللی پول برسر پرداخت یک وام ۱۳۰ میلیارد یورویی دیگر به دولت یونان توافق کردند. اسپانیا نیز دچار بحران است. بیکاری به ۲۵ درصد افزایش یافته و میزان بدهی داخلی مردم به بانک به ۱۵۲ میلیارد یورو رسیده است. نرخ سود بهره برای اوراق قرضه با سررسید ۱۰ ساله برای اسپانیا به ۱۸/۷ درصد افزایش یافته است و اخیراً برای یک بستهی ۱۰۰ میلیارد یورویی به اسپانیا توافق به عمل آمد. فساد دامن اروپا را هم گرفته است. سازمان شفافیت جهانی اخیراً اعلام کرده است، کشورهای اروپایی که با بحران بدهی و کسری بودجه مواجه هستند، بیش از بقیهی کشورهای غربی از فساد مالی رنج میبرند.
عربستان سعودی، گسترش انحطاط
عربستان سعودی میکوشد تا با توجه به بحران اقتصادی جهانی، نفوذ خود را در کشورهای منطقه به شدت افزایش دهد. بحران اقتصادی جهانی دولت آمریکا و اروپا را مجبور کرده است تا از عربستان سعودی بخواهند تا با افزایش چشمگیر تولید نفت، مانع افزایش قیمت آن شود. علی النعیمی- وزیر نفت عربستان سعودی- در ۲۶/۱۰/۹۰ گفته بود که کشورش پس از تحریم نفتی ایران ظرف چند روز جای خالی نفت ایران را پر خواهد کرد. او افزوده بود:
"ما در حال حاضر بین ۹.۴ تا ۹.۸ میلیون بشکه در روز تولید میکنیم، برای همین ظرفیت مازاد قابل ملاحظهای برای تولید ۱۲ و نیم میلیون بشکه داریم. فکر میکنم ما به آسانی میتوانیم تقریبا بلافاصله، ظرف چند روز، به ۱۱.۴ تا ۱۱.۸ میلیون بشکه برسیم. زیرا تنها کافی است شیرفلکهها را باز کنیم".
عربستان سعودی تولید نفت خود را در ماه آوریل به بیش از ده میلیون بشکه در روز افزایش داد.اجابت این خواست از سوی دولت خانوادهای آل سعود (سعود الفیصل وزیر امورخارجه، شاهزاده سلیمان ولیعهد و وزیر دفاع، شاهزاده احمدبن عبدالعزیز وزیر کشور، و...)، به معنای تن دادن دولتهای غربی با مطالبات منحط این دولت برای گسترش سلفی گری در منطقه و دامن زدن به جنگهای مذهبی میان شیعه و سنی دارد. عربستان سعودی خواهان فشار هرچه تمامتر بر ایران است. عربستان سعودی در روز مذاکرهی ایران با گروه پنج به علاوهی یک در استانبول ۸ شهروند ایرانی و در روز مذاکرهی ایران با این گروه در بغداد ۱۰ شهروند ایرانی را اعدام کرد.
اما کاهش قیمت نفت فقط و فقط معلول اقدامات عربستان سعودی نیست. رکود جهانی و افزایش تولید نفت عراق و لیبی هم به کاهش قیمت نفت کمک کرده است.
ایران، پیش به سوی عمیق ترشدن بحران ها
عدم دستیابی به توافق در مذاکرات ۵+ ۱ + ۱ ، به معنای به اجرا درآمدن تحریمهای جدید اتحادیه اروپا از ۱۱ تیرماه خواهد بود. میدانیم که کنگرهی آمريکا در ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ بخش ۱۲۴۵ قانون اختيارات دفاعی، مبنی بر تحريمهای بانکی عليه بانکهای خارجی- که در نقل و انتقال وجوه نفت ايران همکاری میکنند- را به تصویب رساند. کاهش خرید نفت از ایران، شرط معافیت از این تحریم هاست. اتحاديه اروپا نیز در ۲۳ ژانويه ۲۰۱۲ با صدور مصوبهای ممنوعيت خريد نفت از ايران و ممنوعيت ارائهی ساير خدمات از جمله پوشش بيمه و بيمه اتکائی برای حمل نفت ايران را برای تمامی اعضای اتحاديهی اروپا از اول جولای الزامی کرد.
رژیم جمهوری اسلامی قهرمان شکست است. ماجرای گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی را زمانی حل کرد که جز زیان دستاوردی برای ایران نداشت. عراق به ایران تجاوز کرد، اما جمهوری اسلامی وقتی به مرحلهی شکست رسید، صلح را- بدون دریافت خسارت از متجاوز- پذیرفت. پروندهی هستهای را هم میشد به گونهای پیش راند که به چنین وضعیتی دچار نشود.
در حال حاضر اقتصاد ایران گرفتار مشکلات ساختاری عدیدهای است. تحریمهای جدید پیامدهای ناگوار بسیاری برای مردم ایران در پی خواهد داشت. ابتدأ نگاهی کوتاه به وضعیت فعلی بیفکنیم:
در سالهای ۹۰-۸۴ درآمدهای نفتی ایران حدود ۵۶۵ میلیارد دلار بوده است. در طی این مدت دولت ۴۳۰ میلیارد دلار واردات داشته است.برآوردهای غیر رسمی حکایت از آن دارد که در همین دورهی زمانی بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار کالای قاچاق وارد کشور شده است.
از کل میزان واردات ۱۸ درصد آن به کالاهای سرمایه گذاری و ۸۲ درصد آن به کالاهای مصرفی و واسطهای تعلق گرفته است که هیچ سودی برای تولید و اشتغال ندارد. در این حال نرخ تورم مطابق آمارهای رسمی به ۵/۲۱ درصد افزایش یافه است.
در طی این دوره میزان نقدینگی از ۹۰ هزار میلیارد تومان به ۳۴۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. در سال ۱۳۸۶ میزان بدهی دولت به بانک مرکزی حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان بود که اینک به ۲۰ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
عادل آذر- رئیس مرکز آمار ایران- در خرداد ماه ۱۳۸۹ اعلام کرد: "بیش از ۱۰ میلیون نفر از جمعیت ما زیر خط فقر مطلق و بیش از ۳۰ میلیون نفر آنها زیر خط فقر نسبی به سر میبرند".
"رکود تورمی" و افزایش فقر، در شرایط درآمد نفتی ۵۶۵ میلیارد دلاری پدیدار شده است. اما آن درآمدها شاید دیگر قابل حصول نباشد. به عنوان نمونه، آژانس بینالمللی انرژی در ۱۳ ژوئن، اعلام کرد که صادرات نفت خام ایران در ماههای آوریل و مه روندی کاهشی داشته است و به حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسیده که یک میلیون بشکه کمتر از صادرات ایران در ماههای پایانی سال گذشته است. از سوی دیگر، تا یکماه پیش نفت ایران ۱۲۰ دلار به فروش میرفت، اما طی یک هفتهی گذشته به ۹۶ دلار کاهش یافته است. اجرای تحریمهای ۱۱ تیر، وضعیت اقتصادی مردم را به شدت بدتر خواهد کرد.
آیت الله خامنهای در ۲۶/۵/۹۰ گفته است: "من چند سال قبل از اين گفتم ما بايد به جائى برسيم كه اگر يك روزى به خاطر قضاياى سياسى، اقتضائات سياسى، يا اقتضائات اقتصادى در دنيا، اراده كرديم كه صادرات خودمان را مثلاً براى مدت پانزده روز يا يك ماه متوقف كنيم، بتوانيم. شما ببينيد اين كار چه قدرت عظيمى را براى يك كشور توليد كنندهى نفت به وجود مىآورد كه يك وقت اگر اراده كرد، بگويد آقا من از امروز تا بيست روز نفت صادر نمیكنم. ببينيد چه حادثهاى در دنيا به وجود مىآيد. امروز ما نمیتوانيم اين كار را بكنيم، چون به اين درآمد احتياج داريم. اگر يك روزى اقتصاد كشور از درآمد نفت و صادرات نفت بريده شود، اين توان را ملت ايران و نظام اسلامى در ايران به دست خواهد آورد؛ كه تأثيرگذارىاش در دنيا فوقالعاده است. ما بايد به اينجا برسيم".
اما ایران در چنین موقعیتی قرار ندارد. وقتی دلارهای نفتی به شدت کاهش پیدا کرد، دیگر واردات ۷۵ میلیارد دلاری امکان پذیر نخواهد بود. بدین ترتیب، گوشت و میوه از سبد غذایی میلیونها خانواده حذف خواهد شد. دو پیامد عمدهی دیگر این وضعیت قابل تأمل است.
یکم- منابع درامدی رژیم که کاهش یابد، رقابت "بالایی ها" برای تصاحب آن وحشی یانه تر خواهد شد.
دوم- جامعهای که میلیونها تن آن به زیر "خط فقر" و میلیونها تن آن به زیر خط "فقر مطلق" رانده میشوند- یعنی افراد باید با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم کنند- بی اخلاق تر و بی رحم تر خواهد شد. برای این که جنگیدن برای بقأ به مسئلهی اصلی تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی دست زدن به بسیاری کارها مجاز خواهد شد. اگر جامعهای در دورهای طولانی گرفتار چنین وضعیتی شود، انحطاط فراگیر شده؛ دموکراسی و آزادی و حقوق بشر کاملاً به حاشیه رانده خواهد شد. خشونت و ناامنی یکی دیگر از پیامدهای این وضعیت است.
راه حل عادلانه
کل منطقهی خاورمیانه باید عاری از سلاحهای هستهای و کشتار جمعی شود. منطقه به صلح و دموکراسی و عدالت نیاز دارد، نه جنگ و بی عدالتی. نمیتوان یک بام دو هوایی گفت که اسرائیل مجاز است ۳۰۰-۲۰۰ بمب اتمی داشته و زیر نظارت آژانس بین المللی هستهای هم نباشد، اما ایران و دیگر کشورها حتی حق غنی سازی اورانیوم را هم ندارند. نمیتوان چشم بر اشغال سرزمین فلسطین و محروم کردن میلیونها فلسطینی از حقوق اساسی شان بست. تا وقتی عدالت برقرار نشود، منطقه گرفتار حالت جنگ دائمی خواهد بود. امروزه اصل نیروگاههای هستهای به زیر سئوال رفته و اکثریت بالای ۸۰ درصدی مردم جوامع توسعه یافتهی دموکراتیک خواهان جمع آوری این نیروگاهها هستند. نیروگاههای هستهای نیز باید جمع آوری شوند، چه رسد به سلاحهای هسته ای.
منطقه نیازمند گذار از رژیمهای فاسد جبار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است. بدون امنیت و صلح ، گذار به دموکراسی منتفی خواهد شد. آمریکا در قرن بیست و یکم سه جنگ در سه کشور افغانستان و عراق و لیبی به راه انداخته است. صدها هزار کشته و زخمی و آواره نتیجهی این سه جنگ بوده است، بدون این که هیچ دورنمایی از دموکراسی در کار باشد. بیش از ۱۵۰۰ میلیارد دلار فقط توسط دولت آمریکا در این جنگ هزینه شده است. اگر این هزینهی گزاف خرج امنیت، توسعه و آموزش منطقه میشد، اینک با وضعیت دیگری مواجه بودیم. هر روز شاهد خشونت و کشتار در این مناطق هستیم.
ایرانیان به صلح و دموکراسی نیازمند هستند. به گذار از جمهوری اسلامی به رژیمی دموکراتیک. آری دیکتاتورها را باید مجازات کرد، اما تحریمهای فلج کنندهی اقتصادی و تهاجم نظامی به کشورها به نابودی تمامی زیرساختها و مجازات مردم میانجامد، نه دموکراسی و حقوق بشر.
اگر ایران دارای رژیمی دموکراتیک بود که مردم از آن رضایت داشتند، شاید وضعیت به گونهی دیگری رقم میخورد و دولت اشغالگر و دارای بمب اتمی و مرتکب جنایات جنگی اسرائیل نمیتوانست- به دلیل غنی سازی اورانیوم- این گونه جهان را علیه ایران بسیج کند. آن لفاظیهای دن کیشوتوار علیه موجودیت اسرائیل، بهترین بهانه را به دست این دولت داده تا علیه ایران فضا سازی کند. آیا بهتر نبود به جای آن شعارهای غیرانسانی، از طرح چهارجانبهی آمریکا، اروپا، روسیه و سازمان ملل- مبنی بر تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل- حمایت به عمل میآمد؟ دولت اسرائیل به هیچ وجه این طرح را نمیپذیرد. در این صورت ایران در کنار جهان قرار میگرفت و دولت اسرائیل به دلیل اشغال گری تنها میماند. اما اینک نه تنها مسئلهی فلسطین فراموش شده، بلکه ایران به مسئلهی اصلی جهان تبدیل شده است.
رژیم جمهوری اسلامی قهرمان شکست است. ماجرای گروگان گیری دیپلماتهای آمریکایی را زمانی حل کرد که جز زیان دستاوردی برای ایران نداشت. عراق به ایران تجاوز کرد، اما جمهوری اسلامی وقتی به مرحلهی شکست رسید، صلح را- بدون دریافت خسارت از متجاوز- پذیرفت. پروندهی هستهای را هم میشد به گونهای پیش راند که به چنین وضعیتی دچار نشود. اما خطر موقعیت جدید به هیچ وجه قابل قیاس با خطرات جنگ ایران و عراق نیست. مهمترین مسئله برای نیروهای ملی و دموکرات این است که ایران گرفتار جنگ نشود، مردم ایران کشته و زخمی و آواره نشوند، کشور تجزیه نشود، کودکان و زنان و مردان سالخوردهی ایرانی دچار مرگ و میر ناشی از بی غذایی و بی دارویی نشوند.
جناب گنجی عزیز. مشکل این است که گاهی در تحلیلهایمان همه را مقصر میدانیم جز مقصرین اصلی. آیا عربستان و اسرائیل مسئول حفظ منافع مردم ایرن هستند یا سلطان علی خامنه ای. مگر ما وکیل وصی عدالت در جهان هستیم که باید اسرائیل بمبهایش را جمع کند و خاورمیانه گلستان بشود. بله این یک هدف ثانویه است که بهایش نابودی مردم ایران نیست. سوالم این است که غنی سازی اورانیوم اصلا چه دستاوردی برای مردم ایران داشته است. این داستانهای مضحک حکومتی که ما غنی سازی 20 درصد را برای درمان بیماران سرطانی انجام میدهیم را خودشان هم باور نمیکنند. از روز اول هدف سلطان رسیدن به بمب اتمی بود. این داستان که بارها در سخنرانی های مقامات میگویند که استفاده از بمب اتمی حرام است هم جالب است چون بمب اتمی را معمولا کسی برای استفاده نمیسازد بلکه هدف آن ایجاد بازدارندگی است. خامنه ای به این تحلیل رسیده بود که در صورت داشتن بمب حکومتش ابد مدت میشود و بهای این اندیشه را هم مردم ایران میپردازند. اصلا چرا باید حل مشکل کشور ما در گروکشی خاورمیانه عاری از سلاح و از بین بردن بمبهای اسرائیل و ... باشد. منطق فعلی جهان منطق زور است سید علی خامنه ای و جنتی بر سر مردم ایران میکوبند چون زورشان میرسد امریکا هم توی سر جمهوری اسلامی میزند چون زورش میچربد. آیا واقعا سیاست سرمایه گذاری سنگین بر روی حزب اله لبنان در جهت منافع مردم ایران است. آیا ترکیه در منطقه نقشی معقولانه تر بازی نمیکند؟ ایجاد حساسیت شیعی و سنی هم بیشتر از سوی ایران برانگیخته شده است. اصلا به فرض که در بحرین بر مردم شیعه ظلم میشود وظیفه ما چیست باید با عربستان وارد جنگ نهان و پیدا بشویم.
در بخش "اروپا، پیرو آمریکا و گرفتار بحران اقتصادی"، نام کشور پرتغال، به اشتباه پرتقال نوشته شده است. لطفاً تصحیح کنید. و البته خوشحالم که آقای گنجی در زمانه فعالتر شدهاند.
بعيد ميدونم حتي يك ايراني را بتوان يافت كه معتقد به حق مسلم ايران در دستيابي به فناوري هستهاي و حتي بمب اتم نباشد.
دشمني اعراب با ما موضوع جديدي نيست. ما با دشمناني احاطه شدهايم كه آرزوي ذلت ما را دارند اما در عين حال قبول دارم كه با عقلانيت و هوشمندي ميتوان از دامي كه در ان گرفتار آمدهايم خلاص شد.
مشكل جمهورياسلامي و رهبرانش است كه با بيخردي خود ميروند تا ملتي را به كام بلاها بكشانند. خدا به رهبران ايران عقل بدهد يا به مردم ما همت و شهامتي بدهد كه مخالفت خود با اقدامات ابلهانه اين نظام راه آشكار كنند.
((از استانبول به بغداد، از بغداد به مسکو، از مسکو به استانبول. نتیجهی این همه گشت و گذار چه بوده است؟))
نتیجه اش وقت تلف کردن و گام به گام نزدیک شدن به بمب خوشگل و مامانی اتم! به خاک سیاه نشاندن ملت الاغ ایران! هدر دادن میلیاردها میلیارد دلار از سرمایه های بی برگشت بیت المال در راه پوچ و غلط! باج و خراج دادن هنگفت و بلاعوض به کشورهای در پیت و داغون!
بهتر است این مذاکرات را مذاکرات ٦+x بنامیم
گذار از رژیمهای فاسد جبار به نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر است**** حقوق بشر ابزاری بیش نیست.***
آقای علیرضا که هیچ چیز به ما و شما مربوط نیست چرا یکی از این حرفها را درباره امریکا نمیفرمایید که با چند هزار کیلومتر فاصله در تمام امور منطقه و از جمله ایران دخالت میکند و با جنگهایی که راه انداخته عملا اقتصاد منطقه را نابود کرده است و چند کشور را عملا فاقد نظام سیاسی موثر کرده است، یعنی سومالی، افغانستان، لیبی، یمن و خیلی زود پاکستان. دود این سیاست از هر نظر به چشم ما هم رفته است و حالا کار به جایی رسیده که کشورها و مردمی که قرنها در کنار هم زندگی کرده اند دارند به روی هم شمشیر میکشند. دل خوش کرده اید به سیاست خارجی ترکیه که عملا اسباب دست امریکا و سیاستهای آن بوده. سوریه کشور بعدی است که به کام جنگ و مرگ کشیده میشود، چون شورشیان آن برای مخالفت با اسد کامل خود را در دست سیاستهای امریکا قرار داده اند و ترکیه هم در این میان آتش بیار معرکه شده است و شورشیان را تربیت میکند، همان ترکیه ای که تا دیروز حامی اسد بود. همین امروز در خبرها آمد که سیا توسط ترکیه به شورشیان سوریه اسلحه میرساند. رادیو زمانه هم این خبر را درج کرده است. حالا بفرمایید میان دیکتاتور و امریکایی که یکجانبه به نفع اسراییل و ضد کشور و منافع ما عمل میکند کدام را باید انتخاب کنیم. راه حل شما این است که یکسره و بدون کوچکترین انتقادی زیر چتر امریکا برویم و مثل بسیاری از کشورها و از جمله ترکیه کورکورانه آنچه را امریکا دیکته میکند پیش ببریم. بنازم به این استقلال رای روشنفکری!!!
من واقعا از شماها در رادیو زمانه میخوام که یه تحلیل واقعی بنویسید ..که همه میدونن که ایران این شرایط تعطیلی فردو و تحویل اورانیم را نمیپذیره و همه هم میدونن که اسراییل به کمتر از تعطیلی فردو و گرفتن اورانیم ها راضی نمیشه .... یعنی همه میدونن که نتیجه مذاکره چیزی نیست .... پس چرا با مردم اینطوری میکنن ...بابا یا مث عراق حمله کنند و قال قضیه رو بکنن یا اینکه ایران رو رها کنن و هی مذاکره و تحریم نکنن چون تحریم ضد مردمه و دولت ککش نمیگزه ................ چرا ؟؟من موندم چرا غرب الکی مذاکره میکنه؟؟ بابا خواسته غرب طوریه که خامنه ای رو انداخته توی دام و این بابا اگه بدونه فردا اونا حمله میکنن نه که نخواد بلکه نمیتونه شرایط اونا رو بپذیره چون عین خودکشیه براش.......
من نمیدونم *** اکبر گنجی از کدوم مردم یران صحبت میکنند ؟؟ اگر ما مردم ایرانیم که همه رفته اند در لاک سکوت و همه با همدیگه میگیم زیاد عجله نکنید خود امریکا میاد جمعشون میکنه ...یعنی همه مردم اماده یه حمله میشن که پرونده صدامی اجرا بشه ....
عبارت کج دار و مریض اشتباه است. درست آن به شکل کج دار و مریز به معنای کج کردن ظرف تا جایی که محتویات آن نریزد می باشد.یعنی انعطاف پذیر بودن.
متاسفانه هنوز کشور ما یعنی عموم مردم آنقدر اعتلای فکری پیدا نکرده اند که بتوانند از دایره نیرنگ تقدس گرایی خارج شوند.نمونه اش همین سفرهای استانی ویا دیدار آقای خامنه ای از استانها و استقبال مردم.
"" نمیتوان چشم بر اشغال سرزمین فلسطین و محروم کردن میلیونها فلسطینی از حقوق اساسی شان بست. تا وقتی عدالت برقرار نشود، منطقه گرفتار حالت جنگ دائمی خواهد بود"" :)) رژیم از این ***گویی در چند دور اخیر دست برداشت اکبر گنجی ول کن نیست!! بابا جان با مغلطه بازی تا حالا به چی رسیدیم که باز دنبالش هستی؟ ظاهرا عالم و آدم جز رژیم مسوول ما هستند !!! برایم جالب است که گنجی با این استادی مغلطه و خارج از نت نواختن همیشگی ( در اوج جنبش سبز سعی در نقد معمای ١٢٠٠ ساله امام زمان داشت !!) دنبال چیست؟
خانم آذر-
وظیفه سیاستمداران ایران در درجه اول حفظ منافع مردم ایران است و نه لات بازی در منطقه و جهان. مفهوم استقلال این نیست که با تمام دنیا در کشمکش باشید و جز با دولت نیمه لرزان اسد با هیچ کس دیگر در جهان رابطه معقولانه نداشته باشید. روابط بین الملل در جهان کنونی بر اساس قدرت اقتصادی و نظامی تعریف میشود. هر کشوری بایستی بر اساس توانایی واقعی خودش در امور مختلف جهان دخالت و یا دشمنی کند. آیا فرستادن سرمایه های مردم ایران به امریکای جنوبی چه منافع استراتژیکی برای ایران فراهم می اورد؟ مگر نه انکه خالد مشعل که تمام پوست و استخوانش از پول مردم ایران است در اظهار نظرش اعلام کرد که دخالت ایران را در سوریه محکوم میکند و رابطه حماس با کشورهای عربی و به خصوص عربستان به هیچ رو گسستنی نیست. کسی ماجرای بوسنی و هرزگوین را فراموش نکرده است که جریان پول و سلاح مردم ایران به آنجا سرازیر شد اما به محض ورود و کمک تاتو به آنها اولین کاری که کردند بیرون انداختن ایرانی ها و قطع رابطه بود. شاید شما فشار تحریمها و مشکلات اقتصادی را بر روی خودتان حس نکنید اما فشارها هر روزه بر گرده مردم افزوده میشود. بله تحریمهای یک جانبه امریکا و غرب غیر انسانی است اما آنکه باید با عقل و درایت از رسیدن به این شرایط جلوگیری کند سیاستمداران ایرانند و نه آمریکا. مسئولیت نادانی خودمان را نمیتوانیم به گردن دیگران بیندازیم. دو سال غرب حاضر بود بیشترین امتیازات را برای کنترل برنامه هسته ای ایران را بدهد که از ان جمله سرمایه گذاری در صنعت نفت، نیروگاه اب سبک، فروش هواپیمای مسافربری و عضویت در سازمان تجارت جهانی بود اما رای رهبر چیز دیگری بود کسی را جرات مخالفت نبود. الان که فشار بیشتر شده است غرب دیگر حاضر نیست قیمت قبلی را بپردازد و فهمیده است که فروشنده گیر افتاده است. حالا من باید به امریکا فحش بدهم یا انها که شرایط کشورم را به اینجا کشاندند.
شما هر چقدر دوست دارید به آمریکا فحش بدهید بنده هم کمکتان میکنم اما واقعیت زندگی انسانها در ایران چیز دیگری است. مفهوم استقلال را بد فهمیده ایم ایا در جهان همه جیره خوارند. منافع استراتژیک ترکیه در روابط با امریکا است چون میتوانید دولتهای مانند ایران و سوریه را از لیست بازیگران مطرح منطقه حذف کند این معنایش این نیست که سیاستمداران ترک جیره خور سیا هستند و از آنجا دستمزد میگیرند. برایم جالب است که بزرگترین مخالفان بهبود رابطه ایران و امریکا نتانیاهو و ایهود باراک، ملک عبداله، امیر قطر و سید علی خامنه ای هستند. کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس تنها به پشتوانه امریکا میتوانند از ایران باج خواهی کنند. کف زدن توده های فقیر در کشورهای اسلامی برای احمدی نژاد هم برای این است که در کشور خودشان کسی نمیخواهد بهای جنگ و دشمنی با امریکا را بپردازد اما اگر کسی دیگری جلوی گردن کلفت محل یعنی امریکا بایستد آنها خوششان می اید چون در نهایت در زمان دعوا هان مردم ایران خونین و مالین میشود نه مردم مثلا اندونزی. این به اصطلاح پشتوانه توده ها ی هیچ کاره در کشورهای اسلامی رهبران ایران را دچار سو تفاهم کرده است و قدرتشان را بسیار بیش از انچه هست براورد میکنند.
دوست عزیز میهمان که در مورد حق ساختن بمب اتمی توسط ایران سخن میگویید. متاسفانه آن مقاله اکبر گنجی را که در خصوص توازن استراتژیک در منطقه بود را نیافتم. جان کلام اینکه اگر ایران بمب اتمی بسازد دیگر کشورهای دیگر منطقه هم یا آن را میسازند و یا آن را میخرند. برای عربستان خرید بمب اتمی از پاکستان مانند اب خوردن است.
نقل به مضمون از گنجی: با وجود ارتش و سلاح های متعارف ایران نسبت به تمام همه همسایگانش برتری استراتژیک دارد اما با ساخت بمب اتمی در منطقه توازن قوای ایران و قطر برابر میشود! برتری نظامی و استراتژیک ایران در منطقه زمانی حفظ میشود که هیچ کس بمب نداشته باشد نه اینکه مسابقه بمب سازی شروع شود.
صد در صد با نظر آقای علیرضا موافقم . متاسفانه عده ای معنای استقلال را با فحش دادن به دنیا اشتباه گرفته اند . اینهمه کشور بهترین رابطه را با آمریکا دارند و مردمشان در آسایش و احترام ( به طور نسبی ) زندگی می کنند . شما ببینید به اسم استقلال چه بلایی به سر ایران و ایرانی آمده است .
آنهم چه استقلالی ، صدر تا ذیل کشور به رایگان به چین و روسیه فروخته شده و خبر ندارید . جهت اطلاع سرکار خانم آذر عرض می کنم فقط در سال گذشته مطابق آمار گمرگ 80 میلیون دلار ( بله درست خوانده اید ) چوب بستنی از کشور دوست و برادر چین به کشور واردات داشته ایم !!!!!!!! اینهم معنای استقلال .
ظریفی می گفت : قبل از انقلاب فقط به آمریکا باج می دادیم ( که انصافا نمی دادیم ) و در دنیا آقایی می کردیم ، حالا به تمام دنیا از کوچک و بزرگ باج می دهیم و و ضعیتمان این است .
....در ماجرای گروگانگیری، اموال ایران به گروگانِ آمریکا رفت و در جنگ، به زورِ جام زهر، صلحی شد، بی غرامت برای آن همه ویرانی. بیراه نیست اگر بگوییم که جمهوری اسلامی، اصولا آدابِ مذاکره نمی داند. فرصت ها را هدر می دهد و عاقبت، چوب و جریمه و پیاز با هم. عبرتی هم در کار نیست. دستگاه دیپلماسی به امیال رهبر بند است و دولتهای رفته و آمده به هم اعتمادی ندارند.از همین بود که در تیم مذاکره کننده سابق، جاسوسی جستند و همین حالا اگر لگام احمدی نژاد را نکشند، جلیلی را متهم به خیانت می کند.
در این بازار بی اعتمادی درون حکومتی، مسخره ترین حرف اینکه جلیلی به کاترین اشتون پیشنهاد کرده تا بر مبنایِ فتوای آیت الله خامنه ای بر حرام بودن بمب اتم، غربی بیایند و اعتماد سازی کنند. این دیگر آخر توهم است که نظام اسلامی فکر می کند دنیا، مثل ایران شده که کُمیتِ لنگ ولایت فقیه بتازد.
بی اعتمادی جامعه جهانی از امروز نیست، از نماز جمعه ای است که رهبر به منبر آمد و با تنی علیل فرمان کشتار داد، چگونه می توان به رژیمی که به مردم خویش رحم نمی کند اعتماد کرد و در این تکاپوی اتمی هدفی جز تامین برق ندید. ....
http://www.roozonline.com/persian/opinion/opinion-article/archive/2012/j...
شوروی سابق چندین ده هزار کلاهکهای اتمی داشت ولی متلاشی شد.آیا سید علی این را نمی داند؟
چقدر خوشحالم که نظرات متین و مرتبط با موظوع را در بالا خواندم . اما یک نکته اینکه سرمایه داری جهان اول با بحران مهمی روبزو شده که راه برون رفت از آن تنها جنگ است . خدا کند برای شخم زدن ایران ...
ارسال کردن دیدگاه جدید