درآمد نفت ایران در اختیار چینیها
چهارشنبه, 1390-12-24 10:24
نسخه قابل چاپ
گفتوگو با جمشید اسدی متخصص اقتصاد سیاسی
ایرج ادیبزاده
افشای گزارشی در باره قراردادی بین ایران و چین که سهسال پیش امضا شده، با سفر یک هیأت هندی به ایران همزمان شده است. هردوی اینها نشاندهنده دشواریهای فراوان ایران است، برای تجارت بینالمللی نفت خود به دلیل تحریمهایی که بر سر پرونده مناقشهبرانگیز هستهای بهوجود آمده است.
سایت اصولگرای "بازتاب امروز" فاش کرد: "چین بزرگترین خریدار نفت ایران، بر اساس قراردادی که سه سال پیش امضا شده، ۲۵ میلیارد دلار از درآمد فروش نفت ایران را پیش خود نگه داشته تا پشتوانه فروش محصولاتاش به ایران باشد. مسئول ضرر و زیان آن هم نیست. با وجود این پشتوانه مهم، تاجران چینی مبلغی نیز با عنوان بیمه صادرات خود به ایران، از مشتریان ایرانی دریافت میکنند. "
سایت بازتاب امروز، پس از انتشار این گزارش که آن را خود "ترکمنچای ارزی" توصیف کرده بود، فیلتر شد و چند ساعت بعد گزارش را از صفحه خود حذف کرد.
از سوی دیگر، یک هیأت هشتاد نفره هندی به ایران سفر کرده و میخواهد نیمی از پول خرید نفتاش از ایران را به روپیه پرداخت کند.
پس از تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا، در حال حاضر چین و هند بزرگترین مشتریان خرید نفت ایران هستند. اما این جایگزینی چین و هند؛ چندان ارزان هم تمام نشده است.
گفتوگو با جمشید اسدی
برای بررسی بیشتر، از آقای جمشید اسدی، استاد دانشگاه در فرانسه و کارشناس مسائل نفتی و سیاسی، میپرسم:
آقای اسدی، شما امضای این قراردادها با چین و هند از سوی ایران را به لحاظ اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟
جمشید اسدی: بسیار زیانبخش برای اقتصاد ایران است. وقتی داد و ستدی صورت میگیرد، فروشنده با درآمد فروش خود میتواند کالاهایی را که میخواهد، از جایی که میخواهد، دریافت و خریداری کند. به ویژه آنکه اگر اینکار را در بازار آزاد انجام بدهد، حتی میتواند فروشندههای مختلف کالا را به رقابت بیاندازد تا بهترین کیفیت و نازلترین قیمت را به دست بیاورد.
اما در شرایطی که به علت تنشافروزیهای سران جمهوری اسلامی، بهویژه آقای محمود احمدینژاد، کشور ما در آن قرار گرفته است، ما حتی وقتی کالایی را میفروشیم، صاحب درآمد خودمان نیستیم؛ اختیاردار خودمان نیستیم.
با توجه به اینکه بانک مرکزی زیر تحریم است و با توجه به اینکه داد و ستدهای مالی با جمهوری اسلامی به علت این تحریمها و این تنشافروزیها آزاد نیست، یا نفت ما را نمیخرند یا اگر نفت ما را بخرند، میگویند در بهترین حالت، ما برای شما حسابی باز میکنیم که بیایید از تولید کنندههای داخلی خود ما خرید کنید.
به علت تنشافروزیهای سران جمهوری اسلامی، بهویژه آقای محمود احمدینژاد، کشور ما در آن قرار گرفته است، ما حتی وقتی کالایی را میفروشیم، صاحب درآمد خودمان نیستیم؛ اختیاردار خودمان نیستیم
بدین ترتیب که مثلاً چینیها میگویند: ما میتوانیم مثل گذشته از شما نفت بخریم. اما میدانید که در بازار بینالمللی شما زیر تحریم هستید و ما هم نمیخواهیم با جامعه بینالمللی و بهویژه با امریکا و اروپا که بزرگترین شرکای بازرگانی ما هستند، وارد دعوا و تخاصم بشویم. پس به اندازه نفتی که از شما وارد میکنیم، اعتبار به شما میدهیم و شما میتوانید بیایید در کشور خود ما، از تولید کنندههای ما، به اندازه آن اعتبار؛ کالا بخرید.
خُب این شرایط برای کشور ما بسیار زیانمند است. یعنی اولاً ما درآمد خودمان را نمیتوانیم آنجایی که میخواهیم، خرج کنیم و باید حتماً از آنها بگیریم و چون آنها هم میدانند که ما فقط اعتبار از چینیها داریم و جای دیگر نمیتوانیم خرید کنیم، قیمت و کیفیتی را که بخواهند، میدهند.
این متأسفانه شرایطی است که کشور ما در آن قرار گرفته است و بسیار زیانمند است. نفت که امروز بزرگترین تقاضا را در جهان دارد، به ترتیبی که قیمت پایین نمیآید، حتی در دوره بحران، با وجود این، ما از فروش این کالای با این تقاضای بالا، نمیتوانیم برای اقتصاد کشور خودمان بهره ببریم.
این گروه هندی هشتاد نفره هم که به تهران رفتهاند، آیا میخواهند با روپیه نفت ایران را بخرند؟
هندیها مدتی است که مقدار واردات نفت خودشان از ایران را کاهش دادهاند. اگر رقم به درستی به خاطرم مانده باشد، از ۱۶ به ۱۱درصد رسیده است. اما تصفیهخانههای هر کشوری و در این مورد خاص تصفیهخانههای هند، با نفت خاصی تنظیم شدهاند و اگر بلافاصله کیفیت آن نفت را عوض کنید، هزینه و کار میبرد، برای اینکه این تصفیهخانهها به سیستم نفت جدید تنظیم بشوند.
از سوی دیگر، رشد اقتصادی هندیها کماکان ادامه دارد و میگویند ما نمیخواهیم با توجه به شمار بالای فقرا در کشورمان، رشد اقتصادیمان متوقف بشود.
حالا که روی دور هم افتادهاند! با امریکاییها هم صحبت کردهاند که ما در یک شرایط استثنایی تا وقتی که جایگزینی پیدا نکردهایم، خرید نفت خودمان از ایران را ادامه بدهیم. امریکاییها و اروپاییها هم در این مورد سختگیری نکردهاند. چون در هرحال رشد اقتصادی هند به نفع آنها هم هست.
اگر هند بهای خرید نفت را با روپیه پرداخت کند، ایران باز باید کالاهای خود را از هند خریداری کند. یعنی کماکان صاحب اختیار درآمد اقتصادی خودش نیست
اما معاملات مالی و بانکی، کماکان محدود و تقریباً غیرممکن است. پس هندیها به ایران رفتهاند که در مورد اینکه ما هم مثل چینیها اعتبار باز کنیم و به اندازه نفتی که وارد میکنیم، شما از کالاهای هندی خریداری کنید، به توافق برسند.
در عین حال صحبت از این است که بخشی از این خرید خودشان را به روپیه، یعنی ارز ملی خودشان به ایران بدهند و به ارزهای سنگین بینالمللی پرداخت نکنند که مواجه با تحریمهای بینالمللی مواجه نشوند. اما اگر هند بهای خرید نفت را با روپیه پرداخت کند، ایران باز باید کالاهای خود را از هند خریداری کند. یعنی کماکان صاحب اختیار درآمد اقتصادی خودش نیست.
این شرایطی است که کشور ما در آن قرار گرفته است. با چین که مثالش را توضیح دادم، در مورد هند هم همین است و در حقیقت، مذاکره هندیها در ایران برای یافتن راهحلهایی است که سودش عمدتاً برای هند است تا برای کشور ما باشد.
با وجود بالا رفتن قیمت نفت در بازارهای جهانی که خود شما هم به آن اشاره کردید، که به رکورد ۱۲۴ یا ۱۲۶ دلار در هر بشکه رسیده، درآمد ایران باید بالا رفته باشد. اما در طرح بودجه سال آینده گفته شده که درآمدها کمتر شده است. شما چه احتمالی را میدهید؟
پرسش بسیار مهمی را که مطرح میکنید، اتفاقاً مورد اشاره بعضی از نمایندگان مجلس و نهادهای رسمی هم بود. بدین شکل که ما اگر قیمت متوسط نفت را، حتی با گمانه پایین، در نظر بگیریم، درآمد کشور ما از فروش نفت باید بیشتر باشد از آنچه حسابهای آقای احمدینژاد نشان داده است و میپرسیدند که چه اتفاقی افتاده است.
درآمد کشور ما از فروش نفت باید بیشتر باشد از آنچه حسابهای آقای احمدینژاد نشان داده است. گمانه بسیار قوی این است که آقای احمدینژاد برای اینکه جلب مشتری کند، نفت ایران را به بهایی به مراتب کمتر از میانگین متوسط بهای بازار فروخته بود
هیچکسی جواب دقیق را نمیداند، اما گمانههای بسیار قویای در این مورد میتوان داشت.
گمانه بسیار قوی که حتی مورد اشاره خود مجلس هم قرار گرفته و من فکر میکنم گمانه نزدیک به واقعیت است، این است که آقای احمدینژاد قبل از اینکه این تحریمهای دور آخر اروپاییها و امریکاییها آغاز بشود، - آن زمان هم با فروش نفت مشکل داشت - و برای اینکه جلب مشتری کند، نفت ایران را به بهایی به مراتب کمتر از میانگین متوسط بهای بازار فروخته بود. تا آنها جلب بشوند که در این شرایط مشکل و سخت از نفت ایران خریداری کنند.
یعنی از میانگین حتی قیمت پایین نفت در بازار جهانی هم نفت را ارزانتر فروختهاند تا خریدارها را جلب کند. این یک دلیل کاهش هراسافکن درآمد نفت برای ایران.
از سوی دیگر، گمانه دیگری هست که این نیز به باور من، گمانه قویای است و آن اینکه روز به روز به علت تحریمها، جمهوری اسلامی نمیتواند تأسیسات و تجهیزات مناسب صنعت نفت امروز را داشته باشد. در نتیجه تولید نفت روز به روز کاهش پیدا میکند.
در نتیجه، من فکر میکنم آن تولید و صادراتی را که آقای احمدینژآد اعلام میکنند، در آن سطح هم نباشد و در پاسخ به پرسش شما که علت این کاهش درآمد چیست، من فکر میکنم به طور خلاصه، از یک سو نفت را به قیمت بسیار پایینتری از قیمت در بازار جهانی میفروشند که جلب مشتری کنند و از سوی دیگر تولید هم کاهش پیدا میکند.
آقای اسدی، نتیجهگیری شما از وضعیت کنونی فروش بینالمللی نفت ایران و مشتریهایی که یکی از آنها ۲۵ میلیارد دلار تکرار میکنم بیست و پنج میلیارد دلار را پیش خود نگه داشته، یا دیگری میخواهد بهای خرید خود را به روپیه بپردازد، چیست؟
بسیار تأسفآور است، وضعیتی که ایران در آن قرار گرفته است! نظامی که با شعار - و واقعاً در حد شعار- استقلال و جمهوری اسلامی، به قدرت رسید، عملاً استقلال اقتصادی ما را در عادیترین شرایط از بین برده است.
چینیها به هر قیمت و هر کیفیتی بخواهند، کالاهای خود را به ملت ایران عرضه میکنند. این انتقاد را به چین نباید کرد، این انتقاد را باید به مدیران کشور ما کرد که عملاً استقلال کشور ما را از بین بردهاند
این عادیترین شرایط است که وقتی جنسی را میفروشند (حتی نه درسطح کشور، بلکه در حد کسبه خُرد)، فروشنده صاحب آن پول و درآمد حاصل از فروش است. اگر بخواهد آن را پسانداز کند، سرمایهگذاری کند، اگر بخواهد کالای جدید بخرد، اگر بخواهد تفریح کند، اگر بخواهد آن را در جیب خود بگذارد، اختیار درآمد خود را دارد.
متأسفانه جمهوری اسلامی کشور ما را در شرایطی قرار داده است که وقتی نفت هم میفروشیم، صاحب درآمدش نیستیم؛ برای ما اعتبار باز میکنند. اگر ملت ایران بخواهد از درآمد نفتی که به چین فروخته است، مثلاً کالایی از اروپا بخرد، نمیتوند این کار را بکند. یا اگر بخواهد کالایی از کره جنوبی خریداری کند، امکاناش را ندارد.
از سوی دیگر، چون چینیها میدانند که این پول فقط باید در چین خرج بشود، به هر قیمت و هر کیفیتی بخواهند، کالاهای خود را به ملت ایران عرضه میکنند.
این انتقاد را به چین نباید کرد، این انتقاد را باید به مدیران کشور ما کرد که عملاً استقلال کشور ما را از بین بردهاند. میتوان گفت که بعضی از حرکات اقتصادی مدیران و زمامداران جمهوری اسلامی قابل مقایسه است با زمامداری در زمینه اقتصادی بعضی از پادشاهان و سران دوران قاجار.
توضیح عکس یک : این عکس مربوط به دیدار محمود احمدی نژاد و یکی از اعضای کمیته رهبری دائمی حزب کمونیست چین است. موضوع گفتوگو درباره روابط بازرگانی ایران و چین و زمان آن ژانویه 2011. منبع : خبرگزاری فرانسه
شوربختانه ما ایرانیها در خارج از کشور با دو مشکل اساسی روبرو هستیم اول انکه حکومت ایران بر اساس پنهان کاری اخبار و حقایق را بیان نمیکند و بعد هم استادان اقتصاد برای انکه ما بفهمیم پاچال داری میکنند و کشور را معادل بقالی فرض میکنند که دوباره ما بفهمیم که منافع ملی ما بخطر افتاده است
قرارداد ذخیره ارزی در چین متعلق به سه سال پیش است یعنی همان هنگام که سرمایه بانک ملی را در لندن و هامبورگ و پاریس که معادل 5ملیارد پاند یا لیره استرلینگ بود مصادره کردند و جمهوری اسلامی متوجه شد که برنامه بعدی مصادره ذخائر ارزی درتمام کشورهای غربی است که بتدریج صورت عملی پیدا کرد ودر همین اثنا امریکا هم بیکار ننشت و با کمک دیگران بانک صادرات و سپه و ملت و تجارت نیز در این کشورها مشمول تحریم شدند و موجودیهای انان تو قیف شد
حجم کل توقیف سرمایه ها باضافه اموال بنیاد پهلوی در امریکا متجاوز از 15 ملیارد دلار است
جمهوری اسلامی برای تداوم مبادلات بین المللی وارد بورس طلا شد و مقادیر هنگفتی طلای شمش از بورس زوریخ و سپس توسط واسطه از بازار دبی خرید کرد که در محموله های در بست به تهران حمل شد همچنان مقادیری اسکناس دلار و یورو خریداری کرد که پوشش دهنده بساری از معا ملات بین المللی این کشور است ویک نمونه ان حمل 18 ملیارد اسکناس دلار و شمش طلا به ترکیه بود که سرو صدای زیادی راه انداخت
در همین راستا ذخائر ارزی تا انجا که میسر بود از بانکهای انگلیس و المان و فرانسه به بانکهای چین مالزی و اندونزی منتقل گردید چنانکه در هیاهوی تحریم بانک مرکزی توسط انگلیس و بسیاری دیگر بانک مرکزی ایران اعلام کرد که ما پولی در کشورهای غربی نداریم(البته یک سپرده یک ملیارد لیره ای در انگلیس توقیف شد زیرا مقامات بریتانیائی اعلام کردند که هویت مالک پول مشکوک است و احتمال پولشوئی میرود بنابرین در انگلستان خواهد ماند)
جمهوری اسلامی نفت میفروشد و منطقا باید بهای انرا دریافت دارد اول اعلام شده است که اروپا نفت نخواهد خرید
و امریکا هم مدتهاست که واردات نفت خود را از مکزیک و ونزوئلا و کمی هم از عربستان تامین میکند بنابرین تحریم نفت ایرا ن را برای دیگران اجباری کرده است ومساله مهمتر انکه مسیر دلار را دنبال میکند تا مبادا نفت ایران به دلار فروخته شودوعواقب وخیمی برای شرکتهای خریدار نفت ایران و پرداخت کننده بهای ان به دلار در نظر گرفته است
چین ذخیره های ارزی ایران را نگهداری میکند وتعهدی در ضرر و زیان ان ندارد همانطور که انگلیس نداشت همانطور که فرانسه نداشت همانطور که امریکا ذخائر ارزی قبل از انقلاب را تصرف کرد
مقایسه برای رفع مسئولیت از جمهوری اسلامی نیست بلکه برای روشن کردن قسمتی از گرفتاریهای کشورمان در مقابل زیاده خواهی هائیست که مسیر روشن ان پاچالی شده است
چین حد اکثر 12 ملیارد دلار نفت میخرد واگر 25 ملیارد دلار ایران در این کشوراست به خاطر انتقال ذخائر ارزی است
واگر جمهوری اسلامی قادر شده باشد که ذخائر خود را به یوان یا ار ان بی یعنی پول ملی چین تبدیل که قوی ترین پول جهان است نه تنها سوگواری ندارد که باید جشن هم گرفته شود
هند با ایران توافق کرده است که 45 درصد بهای نفت را به روپیه بپردازد همچنین ایران مجاز است در بازار هند باموجودی ارزی خود طلا یا هر کالای دیگری بخرد این در شرائطی است که کشورهای غربی صادرات به ایران را تحریم کرده اند و حتی کشور واسطه ای مثل امارات که در چهارچوب یک قاعده کلی سالیانه 35 ملیارد دلار ایران را تبدیل میکرد وواسطه صادرات و وارداتی در حدود 22 ملیارد دلار بود که حداقل ده درصد برای ایران هزینه داشت تحت فشار غربی ازاین واسطگی بتدریج کنار میرود
غرب نمیخرد و نمیفروشد ولی رانت نفتی را که در اثر توسعه جهان نصیب جمهوری اسلامی میشود مال خود میداند زیرا هنوز هزینه استخراج نفت ایران کمتر از 5 دلار در هر بشکه است وکشورهای غربی معتقدند که پیشرفت صنعتی جهان ثروت باد اورده ای را در اختیار جمهوری اسلامی گذاشته است و این کشور هم باید مثل بقیه تولید کننگان نفت
رانت 100 ملیون دلاری را در اختتیار صندوق بین المللی پول بگذارد تا در خدمت پرداخت بدهی اقتصاد های بیمار قرار گیرد و یا چون عربستان و امارات مستقیما در کشورهای غربی سرمایه گزاری شود ولی حکومت اخوندی دست بگیر دارد و در دادن بسیار بخیل و خود دار است باید در انتظار داستانهای بسیاری باشیم
مشکل ما اقتصاددانهای محترمی هستند که چون در ایران ببازی گرفته نمیشوند سعی میکنند اطلاعات غلط هم بدهند میفرمایند ما نفتمان را میخواهیم بفروشیم و با پول ان تفریح کنیم چه دلیل دارد که کالای چینی بخریم اقایان غافلند که بازار ایران پر ازکالاهای ویتنامی شده است که مرغوبیت ان ده مرتبه از مشابه چینی کمتر است
فرانسه موتورهای از گردونه خارج شده پژو و رنو را بایران صادر میکند درفرانسه اتو مبیلهای رنو و پژو 3ویا 4 و حداکثر 5 لیتر مصرف میکنند ولی مشابه ایرانی ان 8 یا 9 لیتر است انگلیس که مدتهاست کالائی برای صادرات ندارد ولی نخست وزیر داوید کامرون سهم نفتی خلیج را بدلیل سابقه طولانی طلب میکند و در هر صورت بی بی سی ماشین جنگی را روشن نگاه داشته است حتی اگر اسرائیل و امریکا هم کوتاه امده باشند
سخن اخر انکه اغلام تحریم نفتی 25 دلار به هر بشکه نفت افزوده است چه از ایران باشد و یا از حوزه های دیگر اوپک و اگر غرب بتواند این افزایش قیمت را از بقیه صادرکننده ها بزور بستاند مسلما حریف تزار پوتین نمیشود و باید برمینای محاسبه مقدار مقایسه ای انرژی قیمت گرا ن گاز را به خرس بپردازد ومسلما اروپا باید از بوش سپاسگزار باشد که نگذاشت گاز ایران به ارو پا برسد زیرا در این صورت امکان تعدیل قیمت وجود داشت ولی بدون ایران روسیه هرچه بخواهد میگیرد
فرانسه 60 ملیارد یورو واردات نفت دارد و شاهکا تحریم 20 در صد یعنی 12 ملیارد یورو پرداخت این کشور را افزایش داده است مرحبا به اقای سر کوزی هرگالن بنزین هم در امریکا از مرز 5دلار بالا رفته است یعنی این دو اقتصاد کلان بیمار هم که بایستی با سفت کردن کمربند ها راهی برای خروج از بحران اقتصادی پیدا میکردند عملا گره بر اقتصاد خود زده اند و لازم نیست که به یونان و پرتقال و اسپانیا و ایتالیا بپردازیم
شاید این نوشته توانسته باشد اندکی از مشکلاتی را که واکنش جمهوری اسلامی درامضای قرار داد ارزی با چین و هند و حتی ژاپن است تشریح نماید
در رادیو زمانه بسیار پیش آمده که اظهار نظر خوانندگان از حرفهای مفسر یا کارشناس مربوطه بسیار مستدلتر یا خواندنی تر است. گرچه در چند نکته با کاربر 24 اسفند هم صدا نیستم اما نوشته ایشان به نظر م بسیار منطقی تر از حرفهای یکطرفه آقای اسدی میآید. بگذریم که مصاحبه کننده هم (شاید به لحاظ ضعف شناختی از موضوع) بجای طرح سئوالات کنکاشگرانه میکروفون را میدهد دست آقای اسدی تا هرچه دل تنگش میخواهد بگوید.
یک مفسر باید بیطرفانه مکانیسم کار را بررسی کند حال آنکه برای آقای اسدی حکایت کاملا سفید و سیاه است مثل فیلم وسترن آقای کلینت ایستوود: غرب (= خوب) چین (= زشت) و حکومت آخوندی هم بد است! فکر میکنم من لااقل هم آنقدر با جمهوری اسلامی در ستیزم که آقای اسدی اما این دلیل نمی شود که هر حرف نادرستی را در بوق کرد. اینجا عمدتا سه موضوع مطرح شده:
اول پول ایران که نزد چین مانده که فکر میکنم کاربر 24 اسفند خیلی روشن شرح داد و ربطی به تحریمهای اخیر ندارد.
دوم پرداخت با روپیه و یوان و خرید محصولات هندی و چینی. گرچه حرف آقای اسدی تا حدی درست است که اینگونه اصل آزادی انتخاب در خرید (قدرت اهرمی بازار) از دست میرود اما این حکایت وقتی صادق است که شرایط طبیعی حاکم باشد نه تحریمی. اگر ایران پول نفت را از چین به دلار بگیرد (= با کسری کهکشانی دلار کاغذ پاره است) و جنسی را از اروپا بخرد ( سوای خرج تبدیل و مشکلات بانکی آن) عملا با این همه تحریم تضمینی نیست که جنس به ایران برسد! بنابراین در این دعوای سیاسی نمی توان فقط با احکام اقتصادی قضاوت کرد.
در واقع تحریمهای غرب شمشیر دو لبه اند که هم حکومت جمهوری اسلامی و هم غرب را زیر فشار میبرد و برنده چین روسیه و هند خواهند بود. فشار بیشتر غرب یعنی راندن ایران به سمت این حکومتها! به همین دلیل هم فکر میکنم غرب نمی تواند مدت زیادی بر این شمشیر تکیه کند و نیاز به شمشیر دیگری دارد!
سوم چرا علیرغم بالا رفتن قیمت نفت درآمد ایران کاهش یافته و قیمت دلاردر ایران افزایش؟ فکرمیکنم چهار یا پنج عامل این وسط مطرحند که ربطی به گمانه های این کارشناس ندارد و تحلیل فنی آن خود کتابی است بیرون از این شرح (کمنت).
جناب کاربر مهمان رانت 100 میلیون دلاری که به اقتصادهای بیمار کمک کند؟ واقعا اگه با 100 میلیون مشکل حل میشد من بعنوان یک ایرانی حاضرم دو دستی این پول را تقدیم «قدرتهای استعماری» بکنم بیایند ما را از این وضع نجات بدند. کمی گشتن در اینترنت و یک نگاه به اندازه اقتصادهای دنیا بزنید آقا.
جناب کاربر 2 رقم صحیح 100 ملیارد دلار است نه با اشتباه ملیون و اشاره به کل در امد نفت است
در مطلب غلط های انشائی هم هست خرده نگیرید نظر بفرستید تا یک مطلب گنگ حلاجی شود وماهم بیشتر مسفیذ شویم
با سلام. نوروزتان پیروز. قربانتان گردم نمیشود شما هم با یک اسم وارد بحث بشوید ؟؟!. کاربر میهمان محترم (یک) . فرض محال جنابعالی با یک چمدان اسکناسهای یووان یا روپیه وارد یکی از این صرافیها که توی کره زمین بسیارند وارد شده اید ومیخواهید معامله ای را جوش بدهید!!. اول انکه بشما میخندند ! وبعد انرا طبق نرخ دلار محاسبه میکنند وبعد از کسر تفاوت نرخ خرید وفروش ارز چند اسکناس کاغذ پاره دلاری بشما تحویل میدهند!! وبعد شما انگشت بدهان حیران می مانید که این را در چه حساب بانکی واریز کنم ؟! چونکه اول از شما میپرسند؟ این پول را از کجا اورده ای؟! وچون شما توضیح قانع کننده ای نداری وارد شبکه سیاه میشوی واخرکار میشوی(خلافکار)!. دوست محترم شما منابع طبیعی مملکت را به ثمن بخس فروخته اید ! وحاصل کارت هم همین است که میبینید چرا از روز اول صادقانه وحضرت عباسی وارد معامله نمیشوید؟! خود چین ویا هند ویا رو سیه هم این قاعده را پذیرفته اند! البته امریکا هم منتفع نخواهد بود! این یک قانون دادوستد است ! تو به گندم ونان شب محتاجی ودیگران هم به ذخائر ومنابع تو !!.
اینکه یوان چین از نظر نظر دهنده محترمی قوی ترین پول جهان است هم جالب است. قطعا نیازی به مبنای استدلالی نیست مگر احمدی نژاد وقتی تحلیل اقتصادی انجام میدهد چکونه دلیل میاورد. دوست گرامی در دنیا مفهوم بد و خوب و خیر و شر بی معنا است اینکه ایران چون خوب است و لابد میخواهد مستقل بماند همه دنیا میخواهند دهنش را سرویس کنند. لابد از نظر شما در بقیه جهان کشورها به دو دسته ارباب و رعیت تقسیم میشوند و ایران تنها کشوری است که جزو هیچ یک نیست و تلاش میکند به رعیتهای دنیا کمک کند برای همین ارباب ها دوستش ندارند.
بهای عشق بمب اتمی ولایتی چقدر باید باشد که آقا از خیرش بگذرند. ظاهرا تنها چیزی که در معادلات لحاظ نمیشود فاکتورهای اقتصادی و بهای سنگینی است که مردم میپردازند. لابد بقیه تحلیل هم این است که کمی فشار را تحمل میکنیم و بعد از اولین آزمایش اتمی غرب مجبور میشود با ما معامله کند و تحریمهایش را بردارد و همان سناریوی هند و پاکستان برای ما هم تکرار خواهد شد و جهان ایران اتمی را میپذیرد. مشکل نگاه اینگونه این است که فکر میکند دنیای کنون بر سیاق جهان قبل از 11 سپتامبر است. دنیا به اندازه ای در هراس از تروریستهای اتمی است که هرگز اجازه ساخت بمب اتمی را به ایران نخواهد داد.
ممکن است بگویید که نه اصلا ایران دنبال بمب نیست و دنبال برق است. این چه برقی است بهایش چنین تحریمهای سنگین و خرد شدن کمر اقتصاد ایران است. در حالیکه در تمام اروپا نیروگاههای اتمی در حال برچیده شدن است ما در ایران با تکنولوژی 40 سال پیش روسی که جوابش را در چرنوبیل داده هستی ملت را بر روی میز قمار گذاشته ایم. یک سناریوی مسخره دیگر این است که اصلا به کسی چه ما دوست داریم غنی سازی کنیم و زیر بار زورگویی و زیاده خواهی غرب نمیرویم. اگر شما دوست دارید و گردنتان کلفت است خوب به غرب هم نباید خرده گرفت که چرا با همان زبان با شما سخن میگوید.
مشکل برنامه اتمی ولایتی این است که تنها فاکتورهای سیاسی در محاسبات رهبران جمهوری اسلامی لحاظ میشوند و از نظر آنها فاکتورهای اقتصادی فاقد اهمیت هستند بنابراین بهای چندانی ندارند که نگرانش باشیم.
فکر نمیکنم در اینکه چین و هند و روسیه تلاش خواهند کرد حداکثر منافع اقتصادی و سیاسی را در درگیری میان ایران و غرب از ان خود کنند شکی وجود ندارد. هر کدام از انها در پی فروش کالاهای بی کیفیت و با قیمت گران هستند.
شما که ادعا میکنید که غربی ها به ایران فقط اشغالهایش را میفروشند نمیخواهد جای دوری بروید. در زمان ریاست جمهوری خاتمی سیل بزرگترین و فعالترین شرکتهای نفتی جهان برای توسعه میدان پارس جنوبی سرازیر شده بودند. ایا از نظر شما البته اگر به گوشتان خورده Total - BP- Shell - Halliburton - ENI و دهها شرکت دیگر اشغال فروشان غربی هستند یا شرکتهای دارای بالاترین سطح تکنولوژی. از نظر شما خورده شدن کامل پارس جنوبی توسط قطر هیچ مشکل ندارد و فقط باید دنبال بمب ولایت مدار بود. شرکتها چه غربی و غیر غربی در پی حداکثر کردن سودشان با استفاده از تمامی فن اوری موجودشان هستند. انچه شرکتها را منع میکند قوانینی است که انها را محدود میسازد والا هیچ کس به قول شما جنس خوباش را توی پستو نمیگذارد بدهاش را به شما بفروشه. اگر سایپا و ایران خودروی مورد مثال شما علاقه مند محصول دهه 1980 هستند مشکل از شرکت پژو نیست.
توهم بیمارگونه شاه در اینکه بی بی سی همه چیز ایران را برنامه ریزی میکند ول کن ذهن بیمار برخی از به اصطلاح استراتژیستهای ولایتی نیست.
متاسفانه دیدگاه کاربر 26 و 27 اسفند را بسیار دور از مبحث میبینم. بجای متلک به این و آن بیائیم تمرین دمکراسی کنیم و نکات دیگران را نه با حس که با درکمان قضاوت کنیم.
کاربر 26 اسفند راجع به یوان در یک چمدان و مشکلات آن ... نوشته. دوست عزیز حساب یک دولت جدا از فرد است و اینجا موضوع مبادلات و تجارت دولتی مطرح است. اگر واقعا فرمایش شما درست باشد باید از دولت ژاپن پرسید که چرا در معاملاتش با چین که هر روز گسترش چشمگیرتری می یابد قبول کرده که دلار را حذف کند و مبنا را بر یوان بگذارد.
حرف کاربر 27 اسفند دو چیز است اول بهای این تحریمها گزافتر از قدرت اتمی است که جمهوری اسلامی ایران دنبالش رفته
و دوم با مشروعیت دادن به عملکرد غرب میفرمایند ایرانی جنس غربی بخر!
ایشان میتوانند این طور فکر کنند اما نباید دیگرانی را که نظری ناهمسو با ایشان دارند "صاحبان ذهن بیمار " و "استراتژیستهای ولایتی" بنامند!
با سلام . میهمان محترم نوروزتان مبارک. من کاربر26 اسفند نبستم بنده اسمم(نادر) است. اتفاقا انچه عرض کردم( مشت بود نشانه خروار!) . حساب دولت هم جدا از مردم نیست! ویک دولت بعنوان خادم باید همواره منافع ولی نعمت خودرا درنظربگیرد. ودولت ژاپن هم وقتی میخواهد ین بدهد ویوان بگیرد انرا تبدیل به دلار میکند وبراساس ان نرخ معامله میکند وظاهرا ین داده ویوان گرفته!! واینرا اصطلاحا میگویند (تسعیرارز) البته من هیچکجا چنان حماقتی از ژاپن نشنیده ام!! ولی بازنده اصلی امریکاست که بالاخره روزی باید جواب نشر این کاغذ پاره های بیحساب را بدهد!!. در جائی وعده کرده بودم که درایام مبارک نوروز اسباب شادی خاطر شما باشم . بنابراین مرا بیاد مثل (عذر بدترازگناه) انداخت !!. روزی هارون الرشید که خلیفه وولی امر مسلمین بود از جعفر برمکی وزیر مدبر ایرانی خود پرسید؟ جعفر این عذر بدتراز گناه چه معنی میدهد؟؟!. واو گفت:قربانت گردم در فرصت مناسب عرض میکنم. و روزی که جعفر وخلیفه قدم زنان میرفتند وزیر انگشتی به ماتحت امیر رساند! وخلیفه مسلمین فریاد که جعفر این چه عملی بود که کردی ؟؟! و وزیر سر فروداورد که قربان من فکر کردم که خاتون بود!!! ..... امیرمسلمین فرمان دادکه جلاد بیاید ! و وزیر امان خواست وعرض کرد : این همان مصداق عذر بدتر از گناه بود !!. البته سرنوشت خاندان برامکه از غم انگیزترین روابط ما با جهان اسلام است ! با این فرمایشات ناخوداگاه یاد این ضرب المثل افتادم . سال نو به همه مردم دنیا خجسته باد .
جای تعجب است از اینکه رادیو زمانه که هر متن متینی را سانسور می کند اجاز ه نشر فرمایشات**** کاربر 12 اسفند را میدهد. این جناب کلا موضوع را نگرفته اند! و دارد مثل نقالان قصه هارون را میگوید. وعده ات را نگه دار برای احمدی نژاد. منظور از اختلاف بین دولتها و افراد در این است که دولتها با حواله کار میکنند نه با چمدان. راجع به توافق ژاپن و چین باید گفت که *****برادر جان این واقعیت دارد و اگر قبول نداری به آرشیو بی بی سی رجوع کن! واقعیت را که نمیشود انکار کرد چون تو ندیده ای!
ارسال کردن دیدگاه جدید