وقتی هیچکس در تلآویو نمیداند چه میخواهد
شنبه, 1390-11-22 05:31
نسخه قابل چاپ
ارشاد علیجانی
درست چند روز پس از آنکه رئیس پنتاگون گفت که اسراییلیها در بهار به ایران حمله میکنند رئیس جمهوری آمریکا عنوان کرد تصمیمی در اینباره در اسراییل گرفته نشده است و چند روز بعد نیز با امضای خود زیر یک لایحه٬ دور جدید از تحریمهای یکجانبه علیه ایران را به تصویب رساند.
بحث احتمال حمله و عدم حمله اسراییل و یا حتی آمریکا به ایران در ماههای اخیر٬ همواره یک دودستگی در میان مردم و حتی کارشناسان٬ پیرامون حمله یا عدم حمله اسراییل و آمریکا به ایران مطرح میکنند.
از راننده تاکسیهای خط امام حسین- آزادی تا کارشناسان سیاسی٬ هر دو دسته نیز با بیان برخی از تحلیلهای مختلف از شرایط روز جهانی همواره استدلال محکمتری نیز در دست دارند: اظهارات صریح مقامات سه ضلع این نزاع؛ یعنی ایران٬ اسراییل و امریکا.
این بدین معنی است که مقامات هر سه کشور بهویژه مقامات اسراییل٬ بارها و بارها بهصراحت پیرامون دست به اسلحه بردن و یا نبردن اظهارنظرهای مستقیم کردهاند. به نظر میرسد واقعاً مقامات اسراییلی و در درجه دوم آمریکایی خود نیز برآورد درستی از شرایط پیشروی منطقه٬ ایران حتی مسایل داخلی خود٬ و سیاستی که احتمالاً در پیش خواهند گرفت ندارند.
(هرچند بسیاری از کارشناسان٬ معتقدند با حملات سایبری صورت گرفته به تاسیاست هستهای و حتی انفجار در نقاط مختلف ایران و ترور برخی از دانشمندان ایرانی جنگی نه به وضوح جنگهای متعارف٬ بین دو کشور آغاز شده است.)
روز شنبه بیست و چهارم دی ماه نتانیاهو در مصاحبه با یک روزنامه "استرالیایی" عنوان کرد: "شاهد آن هستیم که برای اولین بار تحریم ها اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار داده و تحریم ها علیه فعالیتهای هسته ای ایران تاثیرگذار بودهاند و در صورتی که با تهدید نظامی ایالات متحده همراه شوند ، موفقیتآمیز خواهند بود."
اما درست چند روز بعد نخست وزیر اسراییل طی سخنرانیای در کنست٬ مجلس اسراییل پیرامون همین مسیله گفت: "تحریمهای فعلی تأثیری بر روند برنامه هستهای ایران نگذاشته است و تا زمانی که تحریمهای جدی علیه بانک مرکزی و صادران نفت ایران وضع نشود٬ این تحریمهای فعلی تأثیری بر برنامه هستهای ایران ندارد.
ائتلافی متشکل از جناحهای بسیار دست راستی اسراییل خواهان این نیست که تب درگیری نظامی ایران و اسراییل را کاهش دهد٬ چرا که در زمان خطر، این ائتلاف از شانس بسیار بالایی برای پیروزی مجدد در انتخابات برخوردار است
به نظر میرسد که دولت ائتلافی متشکل از جناحهای بسیار دست راستی اسراییل٬ اکنون بر سر یک دوراهی نگاه به مسایل داخلی و بینالمللی قرار گرفته است٬ از سویی نمیخواهد با تأیید مؤثر واقع شدن تحریمها یک امتیاز به کیسه اوباما رئیس جمهوری آمریکا بریزد٬ کسی که فشار زیادی به آنها برای توقف شهرکسازی و نشستن پشت میز مذاکره وارد کرده و حتی از مرزهای ۱۹۶۷سازمان ملل بین اسراییل و فلسطین نیز دفاع کرده است.
همچنین خواهان این نیست که احتمالا تب درگیری نظامی ایران و اسراییل را در فضای داخلی اسراییل کاهش دهد٬ چرا که بهوضوح در زمان خطر جنگ و مشکلات امنیتی این ائتلاف از شانس بسیار بالایی برای پیروزی مجدد در انتخابات آتی کنست اسراییل برخوردار است.
از سوی دیگر به نظر میرسد دولت نتانیاهو متوجه این نکته نیز شده است که جامعه جهانی و حتی بخش کثیری از افکار عمومی آمریکا انگیزهای برای تحمل یک جنگ جدید در منطقه خاورمیانه را ندارد٬ منطقهای که مسلماً درگیری در آن تأثیری غیرمستقیم اما آشکاری روی زندگی مردم٬ از پاریس تا نیویورک خواهد داشت. در دورهای که اسراییل با یک قهر جهانی با سیاسیتهای خود موجه است و نشانه آن تصویب با حداکثر آرای عضویت فلسطین در یونسکو است.
مواضع مقامات اسراییلی٬ مشخصاً پیرامون مسئله حمله به ایران نیز تا همین حد٬ دوگانه و غیرقابل پیشبینی است.
چندی پیش شیمون پرز رئیس جمهوری اسراییل در مصاحبه با شبکه دو تلویزیون اسراییل با بیان اینکه زمان حمله اسراییل به ایران نزدیک است گفت: "تشکیلات جاسوسی تمام کشورها متوجه شدهاند که خطر ایران قریب الوقوع است و رهبرانشان را نیز در جریان قرار داده اند."
مواضع مقامات اسراییلی٬ بهطور مشخص در مورد مسئله حمله به ایران٬ دوگانه و غیرقابل پیشبینی است
اما تنها ده روز بعد اویگدور لیبرمن وزیر امور خارجه دولت اسراییل که از جمله وزرای بسیار تندروی این دولت به حساب میآید در این باره گفت: "ما از يک حمله نظامى حرف نمىزنيم. اسرائيل از طريق نظامى نمىتواند تمام مشکلات جهان را حل کند. من پيشنهاد مىکنم که امريکا به عنوان بزرگترين قدرت جهان مسئوليت حل مشکل ايران را برعهده بگيرد.بهترين راه جلوگيرى از برنامه هستهاى ايران تحريمهاى شديد است، تحريمهایی بسيار سخت.
قطعنامههاى شوراى امنيت سازمان ملل ناکافى هستند. ايران بايد با تحريمهاى سختتر و موثرتر مواجه شود. اين تحريمها عليه ليبى کارساز بودند. ما بايد ايران را منزوى کنيم. تنها اين راه نتيجه خواهد داد."
چندی پیش اسراییل و آمریکا اعلام کردند که رزمایش مشترک نظامی خود را به تعویق خواهند انداخت٬ (این اتفاق درست پس از آن بود که رحیمی معاون احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران از احتمال بستن تنگه هرمز از سوی ایران در صورت تصویب تحریم خرید نفت از ایران سخن به میان آورده بود.)رزمایشی که به وضوح شبیهسازی حمله به ایران بود٬ مقامات اسراییلی در ابتدا دلیل آن را مسایلی فنی و مالی عنوان کردند اما سپس آویگدور لیبرمن که در وروشو٬ پایتخت لهستان بود با ذکر این نکته که رزمایش"چالش سخت-۱۲" لغو نشده و تنها زمان برگزاری آن به روزهای پایانی سال ۲۰۱۲ منتقل شده است تأکید کرد: "علت به تعویق افتادن رزمایش مشترک آمریکا و اسرائیل جلوگیری از تنش و بیثباتی در منطقه بوده است."
اما چند روز پیش برخی منابع خبری مدعی شدند٬ مقامات اسراییلی با عنوان اینکه در زمانی که (احتمالا) قصد حمله به ایران را دارند نمیخواهند منابع نظامی خود را در یک مانور خرج کنند و پس از آن نیز اظهارات لیون پنتا رئیس پنتاگون آمریکا که گفته بود اسراییل در حوالی چند ماه آینده به ایران حمله نظامی کند٬ یعنی پیش از آنکه ایران وارد "نقطه مصونیت" تولید بمب اتمی (به اعتقاد مقامات اسراییلی) شود.
نتانیاهو : به نظر میرسد دولت آمریکا در سالی که انتخابات در آن برگزار میشود از برخورد جدی و وضع تحریمهای اساسی نسبت به ایران طفره میرود
اما درست چند روز پس از این باراک اوباما به عنوان عالیرتبهترین مقامام سیاسی آمریکا در مصاحبه با شبکه انبیسی این کشورا به صراحت گفت: "من فکر نمیکنم چنین تصمیمی در اسراییل گرفته شده باشد."
این جمله باراک اوباما را میتوان در کنار مصاحبه هجدهم ژانویه ایهود باراک وزیر دفاع اسراییل قرار داد که گفته بود: " هنوز هیچ تاریخی برای حمله به ایران مشخص نیست و اساساً دولت با آن نقطه فاصله زیادی دارد."
یا وزیر دفاع اسراییل بر خلاف اظهارات اخیر رئیس پنتاگون آمریکا درباره زمانی که اسراییلیها معتقد هستد ایران در بهار نقطه بدون بازگشت را رد خواهد کرد٬ در ماه نوامبر گذشته گفته بود :"نمیتوان دقیقاً پیشبینی کرد ایران چه زمانی به این نقطه خواهد رسید."
آنچه سردرگمی در اظهارنظرهای مقامات آمریکایی ظاهراً به نظر میآید علاوه بر اینکه قاعدتا باید بر اساس سردرگمی در تصمیمگیری در تلآویو باشد اما گذشته از آن٬ به نظر میرسد اینگونه اظهارات علاوه بر خبررسانی از سوی مقامات امریکایی٬ بهگونهای نهیب زدن به مقامات اسراییلی برای عدم بهراهانداختن دردسر در سالی باشد که سه انتخابات مهم در دنیا برپا خواهد شد: انتخابات ریاستجمهوری آمریکا٬ انتخابات ریاستجمهوری روسیه و انتخابات آتی کنست در اسراییل.
نکتهای که تلویحا نتانیاهو در سخنرانی خود در کنست اسراییل به آن اشاره کرد: "به نظر میرسد دولت آمریکا در سالی که انتخابات در آن برگزار میشود از برخورد جدی و وضع تحریمهای اساسی نسبت به ایران طفره میرود."
احتمالاً از سوی دیگر نیز تلاشی است برای تحت فشار قرار دادن ایران٬ برای پذیرفتن شروط غرب و کوتاه آمدن چین و روسیه در مقابل فشارهای دیگر اعضای شورای امنیت برای وضع تحریمهای جدید و قویتر علیه ایران.
اگر سیاستمداران با هم دعوا دارند خوب جایی جمع بشوند و با هم جنگ کنند!!!! در همه جای دنیا مردم عادی به گمانم دنبال جنگ و دعوا نیستند. من بشخصه بعنوان یک شهروند انزجار خودم را نسبت به هر جنگی در گذشته و آینده ابراز می کنم!!!!
حمله نظامی اسرائیل به تنهائی و یا با امریکا به ایران در چند سال گذشته سوژه نو و یا کهنه نوئی است که متناوبا تکرار میشود وبسته به کشور منبع خبر جهت عوض مینماید
در یکی از تیتر های خبری امروز زمانه ( شرکتهای اسرائیلی با ایران معاملات )به نقل از بلومبرگ از افشای معاملات هنگفت شرکتهای اسرائیلی در حوزه تکنو لوژی ویا حمل و نقل دریائی با ایران پرده برداری میکند و سابقه انرا تا جنگهای ایران و عراق پیش میبرد بنابرین اسرائیل هم معاملات پرسود با ایران را دنبال میکند و هم در صدد حمله نظامی با این کشور است انهم تا بهار در پیش رو
اول باید توجه داشت که کهنه بودن خبر ها از سوی رسانه های نوشتاری و یا گفتاری و تصویری یکی از عوامل عود خبر حمله نظامی به ایران است بدین معنی که در شرایط کنونی جهان روزانه فقط 26 دقیقه خبر ناب وتازه در سطح جهانی اتفاق میافتد و بقیه شرح و بسط همین 26 دقیقه و یا حاشیه ها و مسائل مرتبطه دیگرند یعنی خبر نیست واین همه رسانه مجبور به ادامه حیاتند مثلا در یونان قانون سفت کردن کمربندها در پارلمان مطرح است و در بیرون مردم تظاهرات راه انداخته اند که درتمام یکسال گذشته ادامه داشته ولی کشش خبری ندارد باید با رویاروئی پلیس با مردم عجین شود که خبر جذابیت داشته باشد
اقای احمدی نژاد دیگر نمیتواند جشن هسته ای راه بیندازد و یا هاله نور دور سرش را نشان دهدولی به امریکا ی لاتین میرود و سخنگوی وزارت خارجه امریکا ترش میکند که احمدی نژاد در حیات خلوت ما چکار دارد تا 3000 تیتر تهدید وحمله در رسانه ها پیش بینی شود
بنابرین ما با خبرهای کشدار وحتی مجهول الهویه روبرو میشویم که شرح بیان کشاف دارد
در مجموعه خبرهای مربوط به حمله اسرائیل و امریکا به ایران چند نتیجه قابل لمس ارائه شده است
نخست انکه اسرائیل میتواند مستقیما هواپیماهای جنگیش را تا سایتهای هسته ای ایران هدایت کند که با توجه به حجم مخازن سوخت فانتوم و هر نوع هواپیمای شکاری یا بمب افکن با مسافت اسرائیل تا بوشهر ویا اراک و نطنز و اصفهان و فردو وبازگشت به مبدا غیر قابل تصور است و اگر هم در هوا به سوخت رسانی دسترسی داشته باشد فقط در فضای هوائی ایران میسر است وانهم با تانکر های هوائی امریکائی
مدتی عنوان میشد که این حملات از فرودگاههای عراق امکان پذیر خواهد شد که انهم باخروح امریکا از عراق امکان پذیر نیست
جدیدا گفته میشود با همیاری کشورهای خلیج فارس میتوان این مهم را انجام داد وبا مسلمان بودن حاکمان این کشورها و همبستگی مردم با فلسطین این یک خودکشی سیاسی برای حاکمان این کشور هاست که قبول کنند به اسرائیل کمک شود تا یک کشور مسلمان را بمباران کند
انچه مسلم است اسرائیل مانده حسابهائی با ایران در رابطه به دریافت 250 هزار بشکه نفت روزانه درسالهای قبل از 1357 دارد و همجنین پیش پرداخت قطعات تسلیحاتی که با وقوع انقلاب تحویل داده نشده است و حجم ان نزدیک یک ملیارد دلار است که در تمام سالها مورد مطالبه ایران بوده و مذاکرات مستقیم و یا غیر مستقیم جریان داشته است بنابزین مراودات محاسباتی پیوسته ادامه داشته و در اینده نیز مداومت خواهد داشت
نتیجه دوم یک تبلیغات مفصل راجع به پیشرفت های علمی و تکنولوژی بود که در جریان سقوط هواپیمای بدون سرنشین امریکا در خراسان اتفاق افتاد واعلام گردید که اسرائیل در فن اوری این پرنده ها همطراز امریکائیها ست بطوریکه اروپائیان مجبور بدریافت این تکنولوژِی از اسرائیل هستند
همچنین این مساله مطرح گردید که اسرائیل برای پیشبرد نظرهایش سه کشور اول اروپا که فرانسه و انگلیس و المان تحت فشار قرار داده که در میکروفون باز بین سرکوزی و اوباما دروغگوئی مداوم نخست وزیر اسرائیل از طرف فرانسه ومجبور به تحمل شبانه روز ی این شخص از طرف اوباما بگوش رسانه های جهان رسید
مساله دیگر غیر قابل تحمل بودن وزیر خارجه اسرائیل است که در کشورهای انگلیس و امریکا و فرانسه مورد پذیرش نیست و نمایندگی سیاست خارجی این کشور توسط وزیر دفاع و یا نخست وزیر اسرائیل انجام میشود
شیمون پرز مدت 15 سال است که اعلام میکند ایران در دوسال اینده صاحب بمب اتمی خواهد شد ودر چند ماه اخیر نیزاول اعلام حمله نظامی را کرد و بعد گفت تحریم ها کافی است بیاد داشته باشیم که رئیس جمهور اسرائیل بسختی راه میرود و پیری اثرات خاصی در گفتار او گذاشته است
عربستان سعودی با اینکه پناه دهنده حکمران کویت در جریان تصرف این شیخ نشین توسط صدام بو دولی بسختی
اجازه داد نیروهای نظامی امریکا برای حمله بعراق دراین کشور مستقر شوند و بعدا هم نظامیان امریکائی را اخراج کرد که حرف و حدیث ان در رسانه های امریکائی علیه خاندان سلطنتی سعودی مدتها ادامه داشت
سعودی ادعای رهبری مسلمانا ن را دارد و دراین را ه از هیچ هزینه ای دریغ نمیکند ولی بیلان این ولخرجی ها در لبنان به قیمت ازدست رفتن نفوذ مجموعه غرب و سعودی شده است در مصاف عراق هیچ دستاوردی نداشته است در افغانستان قابل رویت نیست و در پاکستان هم در هم اوردی با رقبا از هم اکنون کم اورده است درمصر و لیبی و تونس کاره ای نبوده است و در سوریه هم از ایران عقب افتاده و هم حریف ترکیه نیست
موفقیتهائی در بحرین و یمن داشته است که بدلیل معلوم نبودن پایان کار قضاوت در باره ان دشوار است
عربستان نمیتواند هم پیمان اسرائیل بشود ولی برای ابقای قدرت هماهنگی هائی با این کشور دارد که اساس انرا میتوان در همگرائی با امریکا تفسیر کرد و نه مستقیم
امریکا برای سر وسامان دادن اقتصاد خود ناگزیر به کم کردن هزینه های فدرال است و لبه تیغ تیز این نگرش کم شدن بودجه های نظامی است واگز اوباما هم شکست بخورد جانشین جنگ طلب جمهوری خواه نمیتوانداین هزینه ها را بپردازد
فراموش نکنیم چین فقط طی دو سال کشورهای انگلیش فرانسه و المان و ژاپن را پشت سر گذاشت و اگر هم اکنون از نظر تولید ناخالص ملی بعد از امریکا قرار دارد ولی در بسیاری از المانهای اقتصادی از امریکا پیشی گرفته است چون بیکاری ندارد و صادراتش با فاصله بسیار در پیشاپیش امریکا قرار گرفته است وبرای افزایش تولید بدلیل جمعیت بسیار برای سالیان اینده بازار مصرف ذخیره کرده است و ازمنابع کافی معدنی نیز برخوردار است وبدون امریکا میتواند زندگی کند گو اینکه اینگونه استدلال در مشی عمومی این کشور طرفداری ندارد
بطور خلاصه جنگ امریکا با ایران سبب پیشی گرفتن اقتصاد چین ازاین کشور خواهد شد چون حداقل یک ترلیون دلار هزینه نظامی ایجاد میکند و دستاوردی هم نخواهد داشت
مشخصا دولت کنونی اسرائیل توانسته است طرفداران بسیاری در میان دولتمردان امریکا فراهم کند و دراین میان لابی کنگره و سنای امریکا در سیاست خارجی بسود اسرائیل و بزیان ایران بسیار کار ساز بوده است
تحریمها با الترناتیو نفت علیه حکومت ایران کارساز نیست زیرا شرکت نفت ایران با تخفیف غیر عادی میتواند فروش تک محموله ای را حتی ببازارهای امریکا بکشاند وفروش اسپات در تمام زمانها معمول بوده و در بازار نفت عملی و غیر قابل کنترل است
درنگاه دیگر ایران به 100 ملیارد دلار در امد نفتی نیاز ندارد زیرا توانسته اهداف مالیاتی را تا 70 درصد بودجه عملی کند وفاصله بسیاری تا واقعی شدن مالیات بر ارزش افزوده که میتواند تما م کسریهای هزینه ای دولت را بپوشاند ندارد
البته روندهای زیر ساختاری با کندی بیشتر روبرو خواهد شد که ان مشکل دولت نیست بلکه نتائج ان بطور ضعیف گریبان ملت را میگیرد
امریکا در شرایط کنونی در وضعیتی نیست که بتواند چین بخصوص روسیه را مجبور به قبول تحریمهای بیشتر علیه ایران کند زیرا یک اشتباه استراتژیک سبب کناره گیری مدودوف و ظهور مجددا پوتین شده است و پنهان نیست پوتین سزاری فکر میکند و در صدد باز گرداندن سر زمینهای از دست زفته است ونمیخواهد حفاظ امنیتی را از خلیج فارس بسواحل دریای خزر برساند ایران حصار امنی برای نگهداری اسیای میانه است
هیچ سر درگمی در تل اویو و یا واشنگتن در مورد ایران وجود ندارد و بنظر میرسد ایران و اسرائیل و امریکا هر سه برانند که وضع کنونی را حفظ کنند
ایران راه اشتی در پیش ندارد چون همه نیروهای مخالف سر گروه نظام حول شعار مخالفت با اسرائیل خوذ را حفظ کرده اند و میدانداری وسر گروه خود رهبر است
امریکا انتخابات را در پیش دارد ومتعهد به کم کردن نیروهای نظامی و هزینه های تسلحاتی است
دولت اسرائیل انتخابات کنست را باید انجام دهد ونمیخواهد با درگیری نظامی مرزهای شرقی خود را که در اختیار طرفداران ایران است نا امن کند ودر وضع کنونی نه جنگ ونه صلح زمینهای فلسطینی را پس نداده و بشهرک سازی ادامه میدهد
البته در غرب دو کشور انگلیس و فرانسه خواستار سهمی از رانت نفتی ایرانند و در صورتیکه کشور دیگری پا پیش بگذارد حاضرند هر کدام 3تا5 هزار نیروی سمبولیک اعزام کنند مشروط براینکه شرکتهای توتال و بی پی بلافاصله قراردادهائی نظیر انچه در عراق پیاده کرده اند امضا کنند
خامنه ای یک استبداد دینی در ایران ایجاد کرده که این استبداد به جز با زور و حمله از بین نخواهد رفت چرا که در انقلاب مردم لیبی و سوریه می توانیم به روش خامنه ای پی ببریم چرا که دقیقا رفتار ایجاد شده در این دو کشور دقیقا الگو ایران برای برخورد با تظاهرات مردم خواهد بود پس تنها امید باقی مانده برای مردم ایرن حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران خواهد بود چرا حمله نظامی به جنبش داخل کمک بزرگی خواهد کرد که از شرایط جنگی استفاده کرده و حکومت را از داخل ساقط کنند و با این روش حکومت خیلی زودتر و با هزینه کمتر نابود خواهد شد
هر دو نظر فوق جالب و خواندنی و بی طرفانه هستند.موفق باشید
ارسال کردن دیدگاه جدید