حمله نظامی به ایران ، تهدید یا واقعیت؟
چهارشنبه, 1390-08-18 19:31
نسخه قابل چاپ
سراجالدین میردامادی
گزارش تازه آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ایران به شورای حکام تهیه شده است و در آستانه انتشار قرار دارد. پیش از انتشار رسمی بخشهایی از این گزارش توسط آسوشیتدپرس و همچنین بیبیسی منتشر شده است.
از رضا تقیزاده، استاد دانشگاه و کارشناس سیاسی در گلاسکو پرسیدهایم: ارزیابی کلی شما از این گزارش جدید چیست و واجد چه ملاحظات سیاسی و احتمالاً چه مشکلات جدیدی در برابر جمهوری اسلامی خواهد بود؟
رضا تقیزاده: گزارش وضعیت موجود ایران را بسیار دشوارتر از پیش خواهد کرد و آنچه تا بهحال بهعنوان احتمال فعالیتهای مشکوک ایران یاد میشد، حالا به صورت قطعی در جمعبندی نهایی آژانس به عنوان فعالیتهایی یاد میشود که بههرحال قطعاً ایران را در مسیر نظامی شدن قرار میدهد. گزارش تازه هم دقیقتر از گزارشهای قبلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد فعالیتهای روزانه اتمی ایران است، و هم نکات تازهای در آن هست که در گزارشهای پیش به آن اشاره نشده بود.
انتشار گزارش تازه به یقین وضعیت ایران را بسیار دشوارتر از پیش خواهد کرد و مقدمهای خواهد شد برای اعمال فشارهای بیشتر علیه ایران. این فشارها الزاماً برخورد نظامی با ایران نخواهد بود، ولی در حداقل انتظار میشود تصور کرد که طرح این گزارش از سوی شورای حکام که ظرف چند روز آینده صورت خواهد گرفت، به فراهم کردن مقدمه اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی شدیدتر علیه ایران منجر شود.
در گذشته همیشه آژانس از این فعالیتها بهعنوان فعالیتهای مشکوک یاد میکرده و میگفته است من نمیتوانم قاطع بگویم که به این سمت میرود یا به آن سمت. ولی در گزارش اخیر قطعاً میگوید که ایران به سمت اتمی شدن حرکت میکند. یعنی آنچه مورد شک بود، حالا بهعنوان اطلاعات قطعی ارائه میشود.
در این گزارش ما میبینیم که از ۱۰ کشور عضو اطلاعات تازه گرفتهاند. دو صفحه از این گزارش ضمیمه فقط متکی به گزارش سازمانهای اطلاعاتی کشورهایی است که با آژانس در مورد جمعآوری گزارش تازه همکاری کردهاند.
در این گزارش صحبت از ارائه تصاویر ماهوارهای از سایتی شده که به باور آژانس یک محفظه فولادی برای انجام آزمایشهای انفجاری با قدرت بالا بوده است. میتوانید در این زمینه توضیحات بیشتری بدهید؟
در گذشته هم گزارشهای آژانس حاکی از مبادرت ایران به آزمایش یک انفجار با قدرت بالا یا به معنای دیگر آزمایش ماشه اتمی بود. بهخصوص در لپتاپی که از ایران خارج شده بود و اطلاعات موجود در آن، منبع طرح سئوالهای تازه از طریق آژانس خطاب به ایران بود و ایران اصالت این سئوالها را مورد تردید قرار داده بود. صحبت از آزمایش یک ماشین اتمی شده بود، ولی در مورد اخیر حالا به صورت روشن از نصب این محفظه در مرکز تسلیحاتی پارچین یاد میشود و تصاویر ماهوارهای این محفظه فلزی گرفته شده و مورد مصرف بدون تردید این محفظه مبادرت به آزمایشی است که مآلاً منجر خواهد شد به تهیه و امتحان یک ماشه اتمی که در تولید بمب اتمی مورد استفاده قرار میگیرد. البته ایران ممکن است مثل همه برخوردهای گذشته با آن با شک برخورد کند و آن را رد کند.
رئیسجمهور و نخستوزیر اسراییل هم موضعگیریهای تندی در این زمینه داشتهاند. این موضعگیریها را از سوی دشمن سنتی و دیرینهی جمهوری اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟ چقدر ممکن است این موضعگیریها منجر به یک حمله نظامی حداقل از سوی اسراییل به ایران شود؟
قبل از انتشار مفاد این گزارش از طریق خبرگزاری آسوشیتدپرس، آقای شیمون پرز، رئیسجمهور اسراییل که نسبت به بقیه رهبران چهره معتدلتری است، اظهار کرد که این گزارش جامعه جهانی را یک قدم برای آغاز جنگ با ایران جلو میبرد و چندساعت بعد ایهود بارک، وزیر دفاع اسراییل که او هم از آقای نتانیاهو نخستوزیر میانهروتر است، همین نکات را مورد تأکید قرار داد و گفت جامعه جهانی یکقدم برای جنگ با ایران جلوتر رفته است. با توجه به این که هفته گذشته روزنامه گاردین هم اشاره کرد که دولت بریتانیا و ارتش آن کشور آمادگیهایی ایجاد کردهاند برای حمایت از یک حمله احتمالی نظامی علیه ایران، در هفتهها و روزهای اخیر و ساعات نزدیک به انتشار این گزارش، طبل جنگ بلندتر از هر زمان دیگر علیه ایران شنیده شده و حالا جنگ که وجود آن هیچ وقت بهعنوان یک گزینه رد نمیشد، به صورت تلویحی استفاده از آن مورد تأیید قرار گرفته است.
بههرحال این فشارها احتمال وقوع جنگ را زیادتر از پیش خواهد کرد. هرچند که مبادرت به جنگ در منطقه شاید با دلایل عقلی خیلی قابل انتظار نیست، ولی استفاده از عنصر غافلگیری همیشه در جنگها یک عنصر مهم بوده و ممکن است اگر احتمال وقوع جنگی هست، با توجه به استفاده از غافلگیری، نشود آن را کاملاً با دلایل عقلی رد کرد. ضمن این که به اعتقاد من مبادرت به جنگ میتواند متضمن مصالح سیاسی برای کشور و رهبران کشورهای مخالف جنگ با ایران، ازجمله آمریکا و اسراییل نیز باشد.
اگر بروز جنگ از جانب آمریکا و اسراییل و دنیای غرب را محتمل بدانیم، با توجه به بحرانهای اقتصادی که در آمریکا و غرب وجود دارد، آیا فکر می کنید این توانایی برای یک جنگ جدید آن هم با کشوری مثل ایران در غرب و آمریکا وجود دارد؟
این جنگ شبیه جنگ عراق یا جنگ افغانستان نخواهد بود و نیروی زمینی در آن بهکار گرفته نمیشود. این حمله اگر صورت بگیرد، حملهای خواهد بود علیه تأسیسات اتمی ایران و حملات محدودی است. ولی اگر ایران نسبت به این حملات محدود عکسالعمل نشان دهد که بههرحال میتواند برنامههای اتمی ایران را برای مدتها و ماهها و سالها معوق بگذارد، بعد موج بعدی حملات در ایران به یقین گستردهتر خواهد بود و این حملات دوم ممکن است براندازی رژیم را هم در مرکز توجه قرار دهد.
البته این بهایی نیست که به نظر من رژیم جمهوری اسلامی و رهبران آن آماده پرداختن آن باشند. بنابراین دشواریهایی که کشورهای مخالف ایران برای حمله به ایران دارند، متقابلاً در شکل دفاعی برای رهبران ایران هم وجود دارد. این شرایط هم بروز جنگ را امکانپذیر میکند و هم پرهیز از آن را. به این علت است که نمیشود با قطعیت گفت آیا مبادرت به جنگ یک گزینه قطعی است؟ آیا خودداری از جنگ یک گزینه قطعی است؟
این قابلیت نظامی را آمریکا یقیناً دارد. سالانه هشتصد تا نهصد میلیارد دلار صرف تجهیز و نگهداری ارتش آمریکا میشود. اگر قرار است مصرفی وجود نداشته باشد برای این تجهیزات، تجهیز کردن آنها بیمعنا میشود. ضمن این که نیروهای نظامی آمریکاییها از جنگ جهانی دوم به این طرف هر دوسال برای جنگ خارجی درگیر بودهاند. این بضاعت را مخالفان دولت ایران دارند و اگر تصمیم سیاسی استفاده از آنها گرفته شود، این آمادگی وجود دارد.
نیکولا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه هم به گزینه نظامی اشاره کردند و گفتند در خصوص ایران این گزینه رد نشده و همچنان روی میز است و اگر موجودیت اسرائیل مورد تهدید قرار بگیرد دست روی دست نمی گذارند. آیا فکر میکنید اینبار برخلاف جنگ عراق، اروپای غربی هم در این جنگ با آمریکا همراهی خواهد کرد یا خیر؟
اگر اسراییل در این جنگ داخل شود، یقیناً آمریکا مجبور به مداخله خواهد شد. اگر آمریکا در این جنگ شرکت کند، بهعنوان عضو ناتو و براساس تعهد دفاع مشترک اعضای ناتو از هرکدام از کشورهایی که در جنگ هستند، فرانسه و بریتانیا ملزم به مشارکت در آن جنگ خواهند بود و این دو کشور کشورهایی هستند که دارای قابلیت نظامی مداخله در جنگهای خارجی را بیشتر از دیگر کشورهای اروپایی عضو ناتو دارند.
البته ترکیه استثنائاً کشوری است که دارای نیروی زمینی قابل برای این نوع مداخلات هم هست، ولی اگر قرار است حملهای در ایران صورت گیرد، نیروی دریایی و حملات موشکی مورد توجه خواهند بود و این قابلیت فقط نزد بریتانیا و فرانسه است. بنابراین مشارکت آنها در جنگ احتمالی یا حمله نظامی به تسلیحات اتمی ایران، اگر صورت گیرد، در عمل غیر قابل اجتناب است.
آیا ممکن است کشورهای همسایه ایران از در اختیار گذاشتن فضای هوایی خودشان برای حملات امتناع کنند و در عمل با قوایی که علیه ایران متحد خواهد شد همکاری نکنند، مثل ترکیه یا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس؟
در صورت استفاده از نیروهای موشکی مورد استفاده قرار گرفتن کشورهای همسایه ایران در یک هجوم احتمالی علیه ایران، خیلی شکل حیاتی ندارد و چون آنها در تیررس حملات احتمالی تلافیجویانه ایران هستند، ممکن است که از این نوع همکاری شانه خالی کنند و اگر همکاریای صورت بگیرد، به صورت محرمانه باشد. بنابراین باید انتظار داشته باشیم که حداقل کشورهای همسایه که در تیررس ایران قراردارند، از ابتدا یا پشتیبانی آشکار از این نوع حملات نکنند، یا اعلام کنند که شکل بیطرفی اتخاذ خواهند کرد.
فکر میکنید خود حاکمیت جمهوری اسلامی تا آخر این بحران روی مواضع خودش پافشاری خواهد کرد یا ممکن است اگر بحث حمله نظامی جدیتر شود، عقبنشینیهایی را ما شاهد باشیم؟
جمهوری اسلامی زمانی به نظر من عقبنشینی خواهد کرد که موجودیت آن در خطر قرار گیرد. در غیر این صورت اگر خطر جنگ علیه ایران جدی نباشد، فقط شکل تهدید آن حفظ شود. جمهوری اسلامی تا بهحال نشان داده است که آمادگی عقبنشینی را ندارد.
نوشتار ارزنده ای بود> منتظر شماره های بعدی هستیم
جمهوری اسلامی حکومت اشرار و دزدان و قاتلان است اینها اگر بمانند فقط چپاولگری هایشان و کشتارهایی که میکنند و ویرانگری هایشان به این مرز و بوم میرسد هم اینگونه که تاکنون بوده است و تا جایی پیش خواهند رفت که دیگر هیچ چیز برای این مردم باقی نمی ماند نه دین نه اخلاق نه ثروت نه اعتماد بنفس واقعا هیچ چیز قابل افتخاری برای این مردم به همراه ندارند یک مشت اوباش و دزد سر گردنه که با دروغ گویی های یک پیر مرد ریاکار و جنایت پیشه به مکنت و ثروت رسیده اند و از آنجایی که دوستی هم دردنیا ندارند تا آخرین لحظه ممکن با ریا کاری و فریب سعی در ماندن بر مسند قدرت دارند همان اطرافیان خامنه ای مثل جنتی و خاتمی هنگامی که اوضاع را خراب ببینند به خامنه ای میگویند کوتاه بیاید . دنیا اگر شر این ارازل و اوباش را از سرخودش کم نکند تا 50 سال آینده کمتر بچه های چشم آبی را در اطراف خود خواهند دید همه چشم سیاه و البته مسلمان خواهند بود اهریمن درحال رشد و نمو درایران است مردم این کشور توانایی پاک ساری این اهریمن را ندارند باید جهان برای از بین بردن این خون آشامان حرکت کنند آنگاه مردم ایران نقش اصلی را در زدودن این ارازل و اوباش انجام خواهند داد.
کاملا اشکار و واضح است که جمهوری اسلامی در حال ساخت بمب اتمی است .سالها پيش هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه اظهار داشت اگر مافقط يک بمب اتمی داشته باشيم می توانيم اسرائيل را از بين ببريم.همچنين با داشتن بمب اتمی جمهوری اسلامی می تواند هر چقدر می خواهد مخالفانش را بکشد بدون انکه نگران دخالت خارجی برای توقف کشتار مخالفان باشد.
با واقعی شدن این جنگ رسانه ای پانصد سال عقب گرد مبالغه نیست !
غرب در این جنگ منافعی می بیند . ما چه ؟!
با کامل شدن زمینه سازیهای داخلی و بین المللی برای شروع حملات نیروهای ناتو به ایران ، رجز خوانیهای رهبری فتنه جویان ایرانی این معرکه هم اوج گرفته است . آقای خامنه ای که دیگر به تنهایی بار این رجز خوانی را بدوش می کشد خود را به داخل نظامیان میرساند و در آنجا بر طبل جنگ می کوبد . او که در زمان سان دیدن از قوای نظامی حتی به فرماندهان ارشد هم اطمینانی ندارد ، درحالی در میان مقامات دست چین در جلو صفهای چیده شده قدم برمیدارد که محافظینش در جلو خود او و در کنار مقامات از او محافظت می کنند . چنین کسی که حتی نمیتواند مانند همردیفان غربیش این نمایشها را بصورتی که نشاندهنده قرابت او با ارتشش باشد جلوه دهد آیا لیاقت فرماندهی جنگهای امروزی را دارد ؟!
او که خود میداند در صورت وقوع جنگ کاری از دست او و بادمجان به شدت چاق نزدیکش برنمی آید غرب را تهدید به تلاشی از درون می کند . گویی این فرماندهان سپاهیان غربی بوده اند که با چمدانهای پر از اطلاعات محرمانه به ایران پناهنده می شدند و اوست که در لشکریان غربی چنان مهره چینی کرده است که با شروع جنگ مانند فرماندهان صدام حسین خود را تسلیم نمایند و قوای مسلحشان از درون متلاشی شود !!
آری او همانند رئیس جمهور دست پرورده ناخلفش میدانند که چنانچه برنامه های غربیان به اجرا در آیند ایران نه تنها پانصد سال به عقب بر می گردد بلکه دیگر مجال صحبت از استقلال را هم نخواهد یافت . لیکن این موضوع برای این دو با آن افکار کهنه و مندرس اهمیتی ندارد . آنچه برای این دو اهمیت دارد امکان عرض اندام در میان اطرافیانشان و حفظ همین موقعیت پوچی است که در اذهان مالیخولیایی خود متصور هستند .
ولی اینها هیچکدام مایه تعجب نیست . آنچه مایه تعجب است رفتار خود ما ایرانیان است که چنان خودمان را در این بازی نا جوانمردانه در موقعیت کیش می بینیم که خود را حاضر به هیچ حرکتی نمی بینیم ! گویی متوجه نیستیم که اگر این جنگ به واقعیت بپیوندد چه بر سر ما خواهد آمد . ما نمیخواهیم از آنچه در افغانستان و عراق و لیبی اتفاق افتاد درس بگیریم ! چرا که فکر میکنیم موقعیت ما با دیگران فرق می کند و یا فکر میکنیم بهره کشی غرب و شرق از حکومت ایران برای همیشه بهمین شکل ادامه پیدا می کند .
حتی اگر احتمال شروع جنگ بین ایران و ناتو کمتر از یک درصد هم باشد ، جا دارد که ایرانیان فریاد بر آورند که چرا؟؟؟!! برای چه ما باید خود را مورد تهدید قدرتهای خونخواری قرار دهیم که اگر مصلحت خود را در آن ببینند و منافعشان ایجاب کند قادر هستند با تسلیحاتی که انباشته اند دنیا را ویران کنند ؟! آخر منفعت ما در این رجز خوانیها چیست ؟! غربیان به طمع تصرف منابع عظیم ثروت ما از جنگ استفاده می کنند . بهره ما از چنین جنگهایی چیست ؟ !
اگر توده مردم ایران که به سانسور و بی خبری تاریخی مبتلا هستند قادر به تصور نتایج چنین فاجعه ای نباشند ، لا اقل تحصیل کرده ها و نظامیان باید متوجه باشند که چنین جنگی چگونه شروعی و چگونه پایانی میتواند داشته باشد . همانطور که قبلا هم نوشته ام چنانچه ناتو تصمیم به جنگ با ایران بگیرد این جنگ نمیتواند محدود باشد . آنها اگر بخواهند مانند جنگهای دیگری که اخیرا داشته اند با تلفات ناچیز به پیروزی مورد نظرشان دست یابند مجبورند بصورتی رعد آسا و با تمام قوا سرتاسر ایران را مورد هجوم هواپیماها و موشکهای خود قرار دهند . آنان که قبلا با عنوان کردن اینکه ایران مراکز تحقیقات و ساخت سلاح اتمی را در داخل شهرها و در سرتاسر ایران پراکنده کرده است بهانه لازم را بدست آورده اند ، بدون محابا به ویرانی تمام شهرها و مراکز اقتصادی اهتمام خواهند ورزید . آنها به بهانه اینکه نیروی دفاع هوایی ایران را فلج کنند حتی مراکز پر جمعیت شهرهای بزرگ مانند تهران را هم مورد هجوم قرار خواهند داد .
حاصل چنین جنگی همانست که آقای احمدی نژاد کوته فکر هم پیش بینی نموده است. یعنی ویرانی ایران و کشتار میلیونها ایرانی و تبدیل و تقسیم آن به خان سالاریهای محلی . شاید سازماندهی سپاه پاسداران بصورتی که هر استان در اختیار یک فرماندهی خاص آن استان باشد بدون ربط با نتایج پیش بینی شده چنین جنگی نباشد . شاید ایده اولیه چنین برنامه ای هم از تراوشات مغز کسانی باشد که در ارکان مهم حاکمیت نفوذ داده شده اند و آنان را بسوی هدفشان سوق می دهند .
در این صورت تسلط قوای زمینی ناتو در مراکز نفت خیز و سایر نقاط استراتژیک ایران هم ممکن خواهد شد و تسلط بر چنین کشور پاره پاره شده و مردم گرفتار نان شب و بدبختی های متعدد هم مشکل نخواهد بود .
ما ایرانیان باید از خود بپرسیم که آخر برای چه و با چه دلیلی باید در معرض چنین تهدیدهایی باشیم که فقط تصور و حرف آن هم نتیجه ای جز بدبختی و عقب ماندگی برای ما ندارد؟! آیا با این وضعیت نقشه جهانگشایی داریم ؟! و یا نقشه اصلاح امور جهان را با دقت و ذکاوت ترسیم کرده ایم و میخواهیم عملی کنیم ؟! آیا آنچه حاکمیت بعنوان مبارزه با آمریکا و صهیونیزم از آن نام میبرد با این روش که خود را مورد تهدید تمام نیروهای مطرح در دنیا قرار داده ایم امکان پذیر است ؟ آیا ما در چنین مبارزه ای توانسته ایم حتی یک کشور دیگر را هم با خود همراه کنیم که بتواند عملا به ما یاری برساند ؟ آیا کشورهایی چون چین و روسیه منافع خود را در همکاری با ایران می بینند یا همکاری با غربیان ؟ آیا این شکار افتاده در تور به اندازه ای بزرگ نیست که همه این شکارچیان بتوانند سهمی از آن داشته باشند و هر یک از آن خانسالاریها را یکی از این قدرتهای شرق و غرب تصاحب کند ؟!
در دنیای امروز مبارزه ی کارساز با هرگونه کژی در دنیا راهی جز خشونت و فارغ از هرگونه تهدید متعصبانه دارد . برای همین است که سردمداران خودخواه و بد خوی قدرتها هم بر طبل جنگ می کوبند و در عین حال برای توجیه آن از اقدامات و وسائل فرهنگی بهره می گیرند و از امکانات صلح آمیز برخورد با مشکلات جهان سوم استفاده نمی کنند . و برای همین است که پس از انقلاب برنامه نفوذ به داخل انقلاب و منحرف کردن آن به راهی که فعلا از منافعش برخوردارند را در پیش گرفتند .
اگر مردم ایران بخود آیند و کمی در مورد عواقب خطرناک چنین وضعیتی که در آن گرفتارند بیاندیشند متوجه خواهند شد که راهی جز تغییر حاکمیت خود ندارند . اگر حاکمیت فعلی دل در گرو زندگی مردم و آینده کشور داشت بی درنگ تغییر رویه می داد و راه تسلط مردم بر سرنوشت خود را باز می گشود . لیکن این دیگر متصور نیست و نتیجه حکومت این آقایان نتیجه ای جز بدبختی برای ایرانیان و تسلط وسیعتر بیگانگان بر کشور نخواهد داشت . بر تمام افراد ایرانی و مخصوصا افراد مطرح در صحنه های فرهنگی- سیاسی است که برای نجات ایران از این موقعیت خطرناک با هم همفکری و هماهنگی نمایند .
ارسال کردن دیدگاه جدید