خانه | گوی‌سياست

اعتراض به حبس خانگی رهبران جنبش سبز

پنجشنبه, 1390-05-27 23:16
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
سراج‌الدین میردامادی
 
 
در گفت‌وگو با مصطفی خسروی، فعال سیاسی مقیم ایتالیا از او پرسیده‌ام: کمپین اعتراض سبز چه جریانی است؟ چه پیشینه‏ای داشته و پیش از این چه فعالیت‏هایی را در کارنامه خود داشته است؟
 
مصطفی خسروی: «کمپین اعتراض سبز»، یکی از کمپین‏هایی است که در چندماه گذشته و به‏خصوص پس از حصر رهبران جنبش سبز، در اروپا و امریکا شکل گرفت و از فعالان عرصه اجتماعی در شهرهای مختلف اروپا و امریکا تشکیل شده است.
 
این کمپین در اولین حرکت‏ خود در راستای حمایت از خواست زندانیان سیاسی که در دفاع از وضعیت زندانیان و به‏خصوص در محکومیت شهادت هاله‏ سحابی و هدی صابر اعتصاب غذا کرده بودند، یک اعتراض سراسری را شکل داد و در بیش از ۲۵ شهر دنیا دست به تظاهرات زد و حمایت خود را از خواست زندانیان سیاسی در آن برهه، اعلام کرد.
 
بعد از آن، کمپین اعتراض سبز در راستای اهداف خودش که به‏خصوص اعتراض به وضعیت حقوق بشر در ایران است، فعالیت‏هایش را ادامه داد و به این نقطه رسیدیم که بتوانیم نامه‏ای را در این زمینه تهیه کنیم.
 
مخاطب این نامه که جمعی از فعالان سیاسی آن را امضا کرده‏اند، برخی نهادها و مراکز بین‏المللی دفاع از حقوق بشر است. ممکن است این نهادها را نام ببرید و توضیح بدهید به چه دلیل این مجامع، به عنوان مخاطب این نامه انتخاب شده‏اند؟
 
ابتدا یک نکته را اضافه کنم که خیلی مهم است دوستان بدانند و آن این‏که ایده این نامه از داخل کشور و از طرف مجموعه‏ای از فعالان داخل کشور آمده است و در اصل آن‏ها موتور محرک ما در این حرکت بودند.
 
این نامه سپس توسط اعضای کمپین نوشته شد و بعد به صورت حقوقی درآمد. دوستان در کمپین با تطبیق دادن قوانین ایران با قوانین بین‏المللی و پیدا کردن نقاطی که در آن‏ها این قوانین در مورد آقایان میرحسین موسوی، کروبی و همسران‏شان نقض شده، نامه را نوشتند که در این میان از مشورت و راهنمایی حقوقدان‏ها هم استفاده کردیم و نامه به این شکل درآمد.
 
اما این‏که این نامه به چه ارگان‏هایی فرستاده خواهد شد؟ ۱۱ شخص و ارگان سیاسی و حقوقی جزو مخاطبان این نامه هستند. دبیرکل سازمان ملل، طبیعتاً اولین مخاطب است. بعد از آن سفیران کشورها در سازمان ملل هستند که شامل یک گروه چند ده نفره می‌شوند.
 
 
 مصطفی خسروی: تمام این فعالیت‏ها زمانی به‏ثمر خواهد نشست که اعتراض در داخل کشور هم به حد بالایی برسد و اعتراض‌ها در داخل و خارج دست به دست هم بدهند تا بتوانند جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش این خواست عمومی کنند.
مخاطبان بعدی نامه، کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل، خانم پیلای، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، آقای احمد شهید، وزرای امور خارجه کشورهای مختلفی که با ایران در ارتباط هستند، هیئت روابط پارلمان اروپا با ایران، اعضای شورای امنیت و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هستند.
 
هم‏چنین سازمان کشورهای اسلامی و اتحادیه بین‏المجالس که ارگان‏های مهمی در روابط سیاسی ایران‏اند، از مخاطبان نامه هستند.
 
در آخر هم کمیته حمایت از ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل متحد مورد خطاب قرار گرفته است که می‏توان گفت پروژه ربایش آقایان کروبی و موسوی و همسران‏شان، جزو برنامه‏هایی است که دقیقاً به این کمیته مربوط می‏شود.
 
ما این ۱۱ شخص، ارگان و نهادهای بین‏المللی و حقوقی را مخاطب خودمان قرار داده‏ایم. این نامه بعد از امضاگیری از هم‏وطنان‏مان به این ارگان‏ها و اشخاص فرستاده خواهد شد و کمپین سعی خواهد کرد پس از ارسال این نامه با مکاتباتی که انجام می‏دهد، پی‏گیر آن باشد و نظرات آن‏ها و فید‏بک‏ها را دریافت کند و با مردم درمیان بگذارد.
 
بالاخره این حرکتی است که باید یک روز از جایی آغاز می‏شد. باید جامعه‏ی جهانی صدای مردم ما را بشنوند. باید همه بدانند که امروز رهبران جنبش سبز و یاران همیشگی این جنبش در حبس هستند و ما نباید بگذاریم آن‏ها در سکوت خبری در خارج از کشور، فراموش بشوند.
 
چقدر امید به این دارید که نهادهای بین‏المللی بتوانند فشار لازم را به جمهوری اسلامی بیاورند تا در خصوص وضعیت آقایان موسوی و کروبی و همسران‏شان گشایشی ایجاد بشود؟ آیا هدفی فارغ از نتیجه این کار هم مد نظر بوده است یا خیر؟
 
این حرکت از چند جهت می‏تواند مثمرثمر و نتیجه‏‏بخش باشد. یکی بعد رسانه‏ای و بین‏المللی آن است. همان‏طور که می‏دانید، چنین نامه‏ای با امضاهایی که گرفته خواهد شد و تا امروز هم گرفته شده، می‏تواند جو رسانه‏ای حاکم بر فضای سیاسی ایران را در اروپا و امریکا، در دنیای آزاد کاملاً تغییر بدهد.
 
با توجه به مخاطبان نامه هم، از آن‏جایی که جامعه جهانی به‏خصوص در یک ساله اخیر توجه ویژه‏ای به بحث نقض حقوق بشر در ایران داشته، این نامه می‏تواند محرکی برای فعالیت‏های جدی‏تر جامعه جهانی در مورد این رهبران باشد.
 
ولی آن‏چه مسلم است، تمام این فعالیت‏ها زمانی به‏ثمر خواهد نشست که اعتراض در داخل کشور هم به حد بالایی برسد و اعتراض‌ها در داخل و خارج دست به دست هم بدهند تا بتوانند جمهوری اسلامی را وادار به پذیرش این خواست عمومی کنند.
 
به نظر می‏رسد در عرصه بین‏المللی، اراده قوی‏ای برای حمایت از رهبران دربند جنبش سبز دیده نمی‏شود. فکر می‏کنید چگونه می‏توان توجه بین‏المللی را بیشتر به این مسئله جلب کرد؟
 
دو نکته در این میان مطرح هستند. یکی این‏که اگر این توجه دیده نمی‏شود، قسمت اعظم آن به کم‏کاری ما، به عنوان فعالان جنبش سبز و یا حتی فعالان دمکراسی‏خواه و حقوق بشری در خارج از کشور برمی‏گردد که این کار را آن‏طور که باید و شاید و به صورت فراگیر، حداقل در طول شش‌ماه گذشته، در مورد رهبران جنبش سبز، در جامعه جهانی انجام نداده‏ایم.
 
طبیعتاً در جامعه جهانی، در مسائل سیاسی و دیپلماتیک، دولت‏ها تصمیم‏گیرنده هستند و این دولت‏ها زمانی که بدون کنترل جامعه مدنی بخواهند فعالیت کنند، به طور طبیعی به منافع خودشان می‏اندیشند و منافع آن‏ها می‏تواند در مبادلات سیاسی، اقتصادی با ایران باشد.
 
ولی زمانی که جامعه مدنی و مردم کشورهای اروپایی و حتی آمریکا، نسبت به نقض حقوق بشر در ایران، نسبت به ربایش رهبران جنبش سبز آگاه بشوند و این آگاهی به سطح بالایی برسد، خود به‏خود دولت‏ها از طرف مردم‏شان تحت‏ تأثیر و تحت فشار قرار می‏گیرند و آن‏جاست که این‏ها می‏توانند وارد عمل بشوند و مجبور به نشان دادن واکنش می‌شوند.
 
من فکر می‏کنم ما، به عنوان فعالان جنبش سبز، تا به‏ امروز نتوانسته‏ایم این کار را آن‏‏گونه که باید و شاید انجام بدهیم، ولی هنوز دیر نیست. باید از این‏جا شروع کرد. باید جامعه مدنی و جامعه سیاسی را آگاه کرد. آگاهی را افزایش داد. به آن‏ها فشار آورد و از آن‏ها خواست. تا آن‏ها هم بر اساس خواست و فشاری که از سوی ما و مردم خودشان وجود دارد، مجبور به موضع‏گیری و مجبور به عمل بشوند.
 
آیا در صورت عدم شکست حصر یا زندان خانگی آقایان موسوی، کروبی و همسران‏شان، حرکت‌های دیگری نیز در نظر دارید؟
 
آن‏چه مسلم است، کمپین اعتراض سبز یک کمپین است با یک سری نیروی محدود و معدود. طبیعتاً همه جنبش سبز را هم نمی‏تواند نمایندگی کند. کاری که باید اتفاق بیافتد، این است که این کمپین می‏تواند گام اولیه باشد و در صورتی که کارهایش به نتیجه نرسد، باید گروه‏ها و جریان‏های دیگر هم فعال بشوند و ایده‏ها، طرح‏ها و برنامه‏های‏شان را ارائه بدهند.
 
از مجموع این‏ها، باید یک کارزار بسیار منظم و دقیق برنامه‏ریزی بشود و تا روزی که به نتیجه برسیم، نباید از تکاپو بیفتیم. من فکر می‏کنم لازمه رسیدن به آزادی رهبران جنبش سبز و بعد از آن هم آزادی در کشور، فعالیت همگانی، متحد و منسجم است.
 
Share this
Share/Save/Bookmark

*****اقای رفسنجانی و خاتمی که رهبران اصلی جنبش سبز بودند را کسی اعتنا نمی کند،بلکه به انان توهن هم می کنید.****.اگر راست میگوئید و مطمعن هستید ک امریکا یا سازمان ملل میتوانند غلطی کنند،لطف کرده و همگی در هر کشوری که اقامت دارید،در جلوی سفارت آمریکا و دفتر سازمان ملل و سفارتهای ایران جمع شوید و تحسن کنید و از سازمان ملل و دوّل ایران و آمریکا بخواهید که چندین نماینده جهت پایان دادن به اختلافات خود به اروپا ارسال و با گفتگو در یک یا چند میز گرد زنده،مشکلات سیاسی خود را حل کنند. مگر خودتان نمی گوئید که اخوندها حاضرند با امریکا روابط برقرار کنند و باج هم بدهند،پس چرا بیراهه میروید؟ این پیشنهاد مرا حتما مسئولین ایران خواهند پذیرفت و مطمعن باشید که دولت امریکا هرگز خواهان رفع اختلافات و یا صلح نیست.انان فقط زبان زور می فهمند و بس.کروبی و موسوی و زندانی سیاسی و حقوق بشر و غیره، همه بهانه مشتی سیاسی کار و یا عامل اجنبی است.اصلا حقوق بشر را معنی کنید تا شاید خودتان با خواندن معنی ان متوجه شوید که فقط امریکائی و یهودی و مسیحی و کمونیست جزو بشر به حساب نمی ایند،بلکه مسلمانان و یا اخوندها و پاسداران هم عضوی از جامعه بشری می باشند که همیشه حقوق انسانی شان نقض شده است.با توجه به اینکه انها هم خود ناقضین حقوق دگر اندیشان هستند.

با سلام مهمترین عامل رکود در امضاء و فوران خشم مردمی و روشنفکری همانا به بند کشیدن جنبش سبز و تحدید آن است توسط اسلام گرایان اصلاحطلب. اینان معلوم نیست در طلب اصلاح چه هستند. اگر اصلاح برای اصلاح دین است پس بنا بر این باید خمینی را و کشتارهایش را، گفته اش را که علی در یک نیمه روز سر نهصد نفر را بریده و ما با همه ی کشتارمان نسبت به علی در خم یک کوچه هم نیستیم، را زیر سئوال برد. بزرگترین ضربه ای را که به جنبش سبز زدند حکومتیان نبودند، گروهی بودند که خودشان را به حکومتیان آلودند و مرزهای جنبش را لوث کردند. جنبش سبز در ابتدا که سنتگرا بود و نه اسلامگرا و نه اسلامستیز، اما با اسلامی قلمداد کردن آن، اسلامی ها آنرا اخته و دست کم زخمی کردند. با این زخمی کردن و اسلامی خواندن جنبش سبز و هر ساعت و هر لحظه از امام و قرآن و تمامی ابزار سرکوب و کشتار شاهد آوردن و دوره خون فشان خمینی را دوره شکوفایی و دوران طلایی نامیدن باعث آن شد که گروه مهمی از مردم غیر سیاسی و غیر اسلامی که شصت در صد جامعه ی خفته ی ایران را تشکیل می دهد و به هیچوجه حاضر نیست یک حکومت اسلامی دیگر را جایگزین این حکومت اسلامی کند را نسبت به جنبش و رهبران خودخوانده ی آن دلسرد و حتا دلزده کند. سخنان نسنجیده و شاید هم بسیار سنجیده ی و معنی دار و حتا سرسپرده ی محسن کدیور و عطاآلله مهاجرانی و دیگران، و عدم وجود یک انتقاد از خود سازنده از طرف هیچ یک از به اصطلاح اصلاحطلبان باعث سرخوردگی بسیار زیاد مردم باسواد و تحصیل کرده و آزلدیخواه شد. شاید این دراز مدت شدن و این دیر رسیدن و این عقب افتادن پیروزی حرکت را رادیکالتر کند. اما آنچه مسلم است گویا اصلاحطلبان خوابشان گران است. با اینهمه ایکاش بیدار شوند.

هرگونه محدودیت برای آزادی های فردی توسط جمهوری اسلامی بخصوص برای آقایان موسوی و کروبی محکوم است و خواهان آزادی تمام زندانیان سیاسی هستیم . از اینکه هر انسانی که نام انسان را برخود دارد و باید آزادی را قبله ی خود بداند که بگذریم مسئله ی دوستان جنبش سبز است . اصلاح طلبان که با رهبری بدون قید و شرط آقای خاتمی شکل گرفت و مجلس و دولت را دربست در ید خود قرار داد در بطن خود جنبش سبز را ایجاد و آحرین تلاشهایش را برای مشارکت در قدرت با استفاده از صندوقهای رای در خرداد سال 88 با تقلب انتخاباتی حکومت به پایان رساند اما همانطور که عادت ما ایرانیان است جنبش سبز در همان خواسته های اولیه ی خود توقف کرد و هر چه حکومت استبداد خود را گسترش داد باز هم آنان در جا زدند به جای آنکه در فکر راهکارهای جدید باشند دلخوش به تاریخ خود شدند در واقع انها نتوانستند خود را تا سطح توقع توده ها بالا بکشند . در حالی که هدایت و رهبری جنبش با توجه به شرایط جدید ضرورت راهکار های نوینی را می طلبد . از اینرو اطلاح طلبان که بعد از سال 88 خود را در جنبش سبز متبلور ساختند به نوعی به اصولگرائی اطلاح طلبان تبدیل شده اند صندوق رای که به قول خود اطلاح طلبان هم استراتژی و هم تاکتیک بود دیگر وجود ندارد گروههای جکومتی مانند 7+8 و یا جبهه ی پایداری قبل از انتخابات در حال تقسیم صندلیهای مجلس هستند یعنی این رای مردم نیست که نمایندگان را انتخاب می کند بلکه لابی ها و جریانهای مافیای حکومتی قبل از انتخابات آنرا تعیین کرده اند .از اینرو کودکانه است اگر هنوز بر صندوقهای رای و انتخابات بعنوان هم استراتژی و هم تاکتیک پافشاری کنید جنبش سبز اگر می خواهد جنبشی زنده و پویا بماند رهبران آن باید استراتژی و راهکار جدیدی را جستجو کند . اگر هنوز نتوانسته اید به جمع بندی کاملی از برنامه داشته باشید روی به حداقلهائی مانند پیش به سوی مجلس موسسان یا درصورتی در انتخابات شرکت می کنیم که نظارت بین الملی را داشته باشد یعنی پیش بسوی انتخابات آزاد و .....

از این منصور پیر بیت رهبری که بگذریم نظرات نوشته شده در بالا نشان از شعور ایرانیها دارد. آنها بخوبی متوجه شده اند که حکومت ایران نشان داده که در تمامی تاریخ ایران، کشور ما دشمنی چون او را بخود ندیده و امیدواریم که دیگر هم نبیند. حکومتی که از تمتمی اشغالگران تمامی تاریخ خودش و تاریخ بشر بد تر عمل کرده است. از تجاوز جنسی و زیر تجاوز کشتن و تا تیرباران و سنگسار و حلقآویز کردن و مسموم کردن و ترور و خفه کردن گرفته تا زجر کش کردن و انواع و اقسام دیگر کشتار. کاری را که حتا استالین و هیتلر و چائشسکو هم با هممیهنان خودشان نکردند و این اعمال را و خصوصا تجاوز را تنها برای مردمان تحت اشفال خود انجام دادند. چنانکه آلمانها وقتی بروسیه رسیدند با روسها چنین کردند که هیتلر دستور داد تا تجاوز متوقف شود، بعد که روسها آمدند در برلن تجاوز کردند اما در آنجا هم هم فرانسویها و هم خود استالین دستور توقف تجاوز را داد، تا جایی که چندین سرباز روسی به خاطر تجاوز تیرباران شدند. اما در این مکتب برده گیری و غلام گیری و کنیز گیری از دیر باز و خصوصا در این فتنه ی سی و دو ساله بی هیچ گسستی تجاوز جنسی و کشتن زیر تجاوز سکه ای رایج بوده است. بنا بر آنچه گفته شد پاسداران و بسیجیان و بازوان دیگر حکومت اسلام نیروی سرکوب و تجاوز و کشتار و شکنجه و سنگسار و ترور و خفه کردن این سی و دو سالند و باید آنان را محاکمه ای عادلانه کرد. آمریکاییها و ایراییلی ها به عن،ان دشمنان خیالی و دروغین ملت ایران هرگز حتا یکی از این جنایات حکومت عدل غلی را در حق نه ملت ایران و نه هیج ملت دیگری روا نداشته اند. با همه تبلیغات دروغین حکومت اسلامی تا کنون هیچ گذارشی از تجاوز و شکنجه ی فلسطینی ها مخابره نشده، البته جنگ و نابرابرب و کشتار غلسطینیان بوده، ولی تجاوزی در این حد سیستماتیک در هیچ کجای جهان حتا بر علیه دشمنان یک کشور هم نشده است. اما در ایران زیر نفس مقدس قرآن و پیمانبر و علی و امامت و ولایت سی و دو سال است که پیوسته چنین می کنند. ایرانیان بای بپا خیزند و این حکومت ضد ایرانی و ضد بشری را سرنگون کنند..

دست عزیز نظر دهنده از تهران*
اگر شعور ایرانیان را شما چنین مقایسه میکنید که هر که جنایات استالین ، هیتلر ، امریکائیان ، صهیونیستها، ترکها ،حسنی مبارک، قذافی ،موسیلینی،رفیق گرامی صدام و دیگر ادم کشان را کمتر از خمینی،بنی صدر،بازرگان،خامنه ای،رفسنجای،خاتمی و احمدینژاد به حساب آورد،او دانا و باشعور تر است؛من داوطلبانه نام خود را در صدر لیست بی شعوران ایران و جهان می نویسم.
اینکه هر مسلمان شیعی و یا سنی متعصب اگر قدرت و فرصت کشور گشائی و اسلام گستری را داشته باشد،حتما این کار را خواهد کرد و برای رسیدن به اهداف خود به احتمال قوی تمام نا مسلمانان را هم خواهد کشت؛قابل قبول است.اکنون بفرمائید فرق یک مسیحی افراطی،یهودی افراطی،هندو وبودائی و کمونیست افراطی با یک مسلمان افراطی چیست؟
مشکل شما و بسیاری از هموطنان این است که فقط انچه در اطراف خودتان میگذرد را می بینید و این با کل واقعیات دنیای سیاست، اختلاف فاحشی دارد.علت اصلی بوجود امدن سازمان امنیت و ضد جاسوسی به همین خاطر است که گامهای نخست توطعه و جاسوسی را هر کسی متوجه نمیشود و زمانی هم که افراد عادی جامعه به ان پی میبرند،متاسفانه کار ازکار گذشته است و زیان حاصله هم بسیار زیاد خواهد بود.یکی از مهمترین روش ادمکشی و جنایت که صهیونیستها و امریکائیان(به گمان افراد با شعور، دشمنان خیالی اخوندها)ترور نخبگان سیاسی،علمی و چهره های محبوب اجتماعی و انقلابی است.دوم ایجاد انحراف فکری (شستشوی مغزی )مردم عادی و مخصوصا دانش آموختگان جوامع خودی و دیگر جوامع است.سومین اقدام خریدن مسئولین و یا تحت فشار گذاشتن انان از نظر اخلاقی،خانوادگی و یا سو استفاده از ضعف های شخصیتی و خانوادگی و غیره انان است.
دوست گرامی اگر به سیاست استعمارگران دقت کنید متوجه میشوید که انان مبالغ هنگفتی برای وامدار کردن سیاسیون وطن دوست ایرانی(ملی-ملی مذهبی-مذهبی-چپی و دمکرات) جهت سوء استاده خود خرج میکنند.در صورتی که هیچ یک از ان سیاسیون تمایل به مستعمره بودن کشور و یامترسک بودن دولتمردان ندرند و اکثرا هم میدانند که هیچ کشور خارجی صرفا به خاطر کمک به ما و بدون توقع کاری را برایمان نمی کنند.ضمنا اگر رفقای چپی به قدرت رسیده بودند که فریاد دفاع از حقوق بشرشان در گورستان شوروی ،چین و البانی و کوبا و ویتنام و غیره پیچیده است و روح کمونیستهای واقعی را ازار میدهد،مطمعنا با جنایات خود روی مسئولین ج.ا.ا. را امروز سپید میکردند.اگر باز هم به گفته های پیر بیت رهبری اعتماد نداری،کمی بخوان،گوش کن و در تلویزیون ببین که دولتهای لايیک و دمکرات ترکیه،عراق،مصر،عربستان،اردون،الجزائر و غیره چه بر سر هم میهنان مسلمانان معترض خود اورده اند.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما