"شرکت در انتخابات مجلس مغاير با مصالح ملت و کشور است"
شورای هماهنگی راه سبز اميد با انتشار بيانيهای در رابطه با برگزاری نهمين دوره انتخابات مجلس، از ايرانيان خواست که در اين انتخابات شرکت نکنند.
پس از شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، شورای هماهنگی راه سبز اميد نيز انتخابات مجلس نهم را تحريم کرد.
شورای هماهنگی راه سبز اميد تشکلی است که پس از بازداشت خانگی ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، دو تن از رهبران مخالفان، فعاليتش را آغاز کرد و "حرکت انتقادی در چارچوب قانون اساسی ايران" را راهکار خود قرار داد.
اين شورا و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات دو تشکل اصلاحطلبان ايران هستند که هم در داخل کشور و هم خارج از مرزها فعاليت دارند.
شورای هماهنگی راه سبز اميد در بيانيه خود نوشته است که شرايط ايران پس از رويدادهای دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری در ۲۲ خردادماه ۸۸ با وجود تأکيدهای مکرر "دلسوزان و علاقمندان به کشور" رو به بهبود نرفته و حتا "فضای اختناق و سرکوب تشديد شده است."
شورای هماهنگی راه سبز اميد آورده است که تصميم بر تحريم انتخابات را پس از "رايزنیهای گسترده" با بخشهای مختلف جنبش موسوم به سبز، بررسی و اطلاع از مواضع و ديدگاههای احزاب و تشکلهای مستقل منتقد و آگاهی از نظرات مهدی کروبی و ميرحسين موسوی، گرفته است
اين شورا در بيانيه خود به پيشنهادهای اکبر هاشمی رفسنجانی در آخرين خطبه نماز جمعهای که ايراد کرد؛ پيشنهادهای مهدی کروبی در بهمنماه سال ۸۸؛ درخواستهای ميرحسين موسوی در بيانيه شماره ۱۸ خود خطاب به مسئولان بلندپايه جمهوری اسلامی و شرطهای محمد خاتمی، رئيس جمهور پيشين ايران؛ اشاره کرده و گفته است هيچکدام از اين پيشنهادها و شرطها عملی نشدهاند.
در پيشنهادهای مطرحشده برای تغيير فضای سياسی ايران اين گروه از مقامهای گذشته، خواهان اجرای کامل قانون اساسی، رفع نظارت استصوابی شورای نگهبان در انتخابات، تدوين قانون روشن انتخابات، آزادی زندانيان سياسی، آزادی رسانهها و بهرسميت شناختن حق آزادی برگزاری گردهمايی و تشکيل حزب و تشکل، شده بودند.
شورای هماهنگی راه سبز اميد در بيانيه خود نوشته است: "اکنون در شرايطی به آغاز مراحل مقدماتی انتخابات يعنی ثبت نام نامزدها نزديک میشويم که نه تنها هيچ يک از شروط فوق تأمين نشده است بلکه روز به روز فشار بر آزادگان در بند، روزنامهنگاران، دانشجويان، اقليتهای قومی، دينی و مذهبی و فعالان جنبش زنان بيشتر، سانسور مطبوعات شديدتر و تحرکات حزبی و مدنی مستقل محدودتر میشود."
اين شورا شرايط حاکم بر انتخابات نهم مجلس را بهدور از معيارهای انتخاباتی "سالم، منصفانه و مورد اعتماد عمومی" دانسته است.
به گفته شورای هماهنگی راه سبز اميد "امکان حضور آزاد کانديداهای متعدد از سوی کليه احزاب و گروههای سياسی و مدنی فعال بدون هيچ محدوديت، فرصت مساوی برای کانديداتوری و رقابت، عدم تبعيض در دسترسی و استفاده برابر رقيبان از رسانههای عمومی، تأمين امنيت جانی و مالی تمامی نامزدها و گروههای رقيب، وجود نهادهای حقوقی ناظر بیطرف، وجود برگزارکنندگان بیطرف و مورد اعتماد عمومی، وجود داوران و ناظران بیطرف و مورد اعتماد عمومی ... از جمله معيارهای يک انتخابات سالم و منصفانه است."
شورای هماهنگی راه سبز اميد آورده است که تصميم بر تحريم انتخابات را پس از "رايزنیهای گسترده" با بخشهای مختلف جنبش موسوم به سبز، بررسی و اطلاع از مواضع و ديدگاههای احزاب و تشکلهای مستقل منتقد و آگاهی از نظرات مهدی کروبی و ميرحسين موسوی، گرفته است.
۲۲ آذرماه جاری شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نيز طی بيانيهای اعلام کرد که نه فهرست انتخاباتی ارائه میدهد و نه در انتخابات آينده مجلس از کسی پشتيبانی میکند.
شورای هماهنگی جبهه اصلاحات دليل اين تصميم خود را "باز نشدن فضای عادلانه انتخاباتی و فراهم نشدن رقابت سالم انتخاباتی" عنوان کرده بود.
در همين حال روز گذشته محمد خاتمی، در مورد شرکت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس اعلام کرد: "حرف بنده همان است که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اعلام کرده که اصلاحطلبان نمیتوانند و نبايد در انتخابات نامزد و فهرستی داشته باشند."
خاتمی افزود: "وقتی همه نشانهها دلالت بر اين دارد که نبايد در انتخابات شرکت کنيم، بنابراين شرکت در انتخابات معنايی ندارد."
نهمين دوره انتخابات مجلس ايران ۱۲ اسفند ۱۳۹۰ برگزار میشود.
از دید یک فرد معترض اجتماعی این همان تحریم است که تحریم کنندگان از ترس هزینه دادن و از ترس نظام قادر به بیان واژه تحریم نیستند.اگر از بعد سیاسی با این تحریم زیر زمینی نگاه شود،در درجه اول فرصت طلبی را نشانگر است و در درجه دوم نشان از عدم درک صحیح نسبت به عاقب مخرب این تحریم آبکی برای اصلاح طلبان و دیگر نیروهای سیاسی می باشد.
چرا فرصت طلبی؟ چون انان خواهان ورود به مجلس بوده و برای منافع خود بیشتر از منافع مردم ارزش قائلند و اگر به درون جمع حاکم وارد شوند، خود را همرنگ بقیه کرده و برای دلخوشی مردم هم گه گاه اعتراضی و فریادی میکشند و مشکلی هم با نظام نخواهند داشت.اگر غیر از این است،رهبران اصلاح طلب باید هزینه بدهند و حد اقل اقدام به مبارزه مسالمت آمیز جهت گرفتن حق خود از نظام کنند.عرض کردم حق خود را طالب شوند،حق مردم پیش کششان.
اما چرا نتایج این تحریم مخرب است؟چون نظام اکثر مردم و حتی مخالفانش را چون همیشه به پای صندوقهای رای آورده و پز مردمسااری میدهد و مردم فریبی میکند و با چماق بر حق بودن خود و استناد به عدم تحریم انتخابات توسط مردم ،به سر اصلاح طلبان و مخصوصا نیروهای سکولار و لائیک میکوبد و با نمایش فیلم از رای دهندگان به جامعه بین المللی می فهماند که باز هم این نظام است که میتواند مردم را مهار و بسیج کند و جنبش اعتراضی مردم که نام سبز روی آن گذاشته شده، مترسکی بیش نیست.
به نظر من اصلاح طلبان چند دسته هستند و خود رهبران آن هم باید به این تفاوت ها و علائق دسته ها توجه کرده و به خواست سیاسی همه آنان احترام بگذارند و یا خود را دسته بندی کرده و نام شورای اصلاح طلب و یا هرچه صلاح میدانند ،بر خود بنهند و متحدأ هم در عرصه سیاسی کشور هر آنچه جمعا صلاح میدانند انجام دهند.فراموش نکنید که گروههای فعال در جنبش سبز فقط اصلاح طلبان نبوده اند و حداقل نیمی از آنان خواهان نظامی سکولار و مردم سالار هستند و با این رفتار کج دار مریض رهبران مذهبی اصلاح طلب مشکل فکری پیدا کرده اند و بهتر است که تکلیف آنان هم روشن گردد.چون آنان در پشت مذهبیون به غلط سنگرگرفته اند.موفق باشید
نمایندگان رهبران جنبش سبز در خارج از کشور هستند واگر حد.ود نمایندگی انها را محدود نکنیم وقائل باشیم که اختیار کامل و نا محدود دارند نمیتوانند برای مردم داخل کشور تعیین تکلیف کنند
انتخابات پیش رو مربوط به تعیین نمایندگان مردم داخل کشور است ونه مقیمین خارج ودر داخل حد اقل اقای خاتمی ازاد است وبا مردم تماس دارد
بیانات خاتمی مربوط به انتخابات شوندگان است ونه انتخاب کنندکان یعنی اصلاح طلبان و سبزها لیست نمیدهند چون در جو کنونی اگر لیست هم بدهند گتره ای سلب صلاحیت میشود وتکرار بیانات هم بدین منظور است که اخرین اخطار را به حکومت بدهد و در همین راستا رفسنجانی فعال است وسعی در تغییر موضع حکومت دارد
از دیدی دیگر جنبش سبز یک پویش سیاسی است واگر در موقعیت سیاسی که میتواند پویا باشد خانه نشینی وقهر را پیشه کند کی و کجا خود را نشان میدهد و مصداق سالبه به انتفاع موضوع وجود سیاسی خودش را نفی میکند
اقایان نمایندگان دو رهبر در حصر هستند که هیچکدام از این دو نفر خود را رهبر نخوانده اند واز ان مهمتر مقیم خارج هستند ودر مدت عملکرد هم نتیجه درخشانی نداشته اند و اعلامیه های ایشان هیچگاه روزنه ای از پویائی برای ارادتمندان جنبش سبز در خارج از کشور بارمغان نیاورده است
شاهد بوده ایم در 300 روزی که موسوی کروبی در حصر قرار گرفته اند اگر در داخل نیروهای سرکوب امکان تخرک را از مردم گرفته است در خارج از کشور که هیچ مانع و رادعی برای برپائی اعتراضات وجود نداشته است اقایان دعوتی نکرده اند وبرای انسجام نهضت خدمتی موثر ارائه نفرموده اند
قصد تخطئه اقایان را ندارم و در اخلاص انها هم تشکیکی نمیکنم ولی نتیجه بخشی کار انها مورد نظر است
اگر تیتر مطلب همان باشد که زمانه عنوان کرده است چگونه این اقایان حق مردم را که شرکت در انتخابات است نفی میکنند بخصوص انکه در داخل کشور مردم چشم به پیام خارج دارند
کجاست استراتژِی نیرو مندی که بتواند یک انتخاباتی را که حتما مهندسی میشود تبدیل باعتراض کند ومثل انتخابات ریاست جمهوری گذشته انرا به ضد خود تبدیل کند
اقایان باید پر گوئی را تبدیل به ثمر بخش گوئی کنند واگر نه ما همچنان در خم اول کوچه باید چشم براه حمله نظامی به تاسیسات باشیم ومنتظر دموکراسی عراقی
البته انهم به تحقق نخواهد پیوست زیرا بحران کنونی فقط اسلحه فروشی را ترغیب میکند و جمهوری اسلامی پول باد اورده نفتی دارد وحاتم بخشی خواهد کرد
امید واری انکه رفسنجانی و خاتمی بتوانند این همه نهاد امنیتی را دور بزنند تا موسوس وکروبی ازاد شوند ودر زمانی هر چند کوتاه مردم بخیابان ایند وبا بهار درراه ایران سبز شود
در جواب دوست عزیز اقای پیری
اینکه حرفهای شما همیشه کثرت گرا بوده و به همه اراء و گروهها اهمیت میدهید بسیار خوشحالم. راستش اصلاح طلبان از همان اول راه هم همین فکر و دکر را داشتند که خود بر مسند بنشینند و نه رقبای انان که اکثرا هم از طیف اصولگرا هستند.
اما با همبن تحریم نیم بند هم به گفته شما میتوان دمب خروس فرصت طلبی را به خوبی مشاهده کرد.
فرصت طیبی جزء لبینفک نظام فکری مذهب زدگان است چون ذهن مذهبی فقط ار دو سوراخ میان تنه دنیا را میبیند. به ناچار هرانکس هم که فکر میکند این نظام دین زده و دین سالار میتواند اصلاح شود سخت در اشتباه است. این نظام از روزی که به وجود امدن با سربه نیست کردن مخالفان و حتی کسانی که کمی با ان اختلاف فکری داشتند تیشه نابودی را بر ریشته خود زد.
نهایتا تظرات شما قابل تامل هستند اما این نظام سرانجامی جز نابودی ندارد و خود کرده را هیچ راه علاجی نیست.
در پایان به محض اطلاع اصطلاح "کجدار و مریض" در نوشتن این طور است "کج دار و مریز" یعنی "ظرفی را کج نگهداشتن اما نریختن"
ممنون
خطاب به کار بر میهمانی که مثل معروف کجدار مریض را بکار برده اند.دوست و هموطن گرامی شما حتما میدانید که حداقل نیمی از مردم ایران مسلمانند(شیعی و سنی) لذا وظیفه هر فرد معترض دمکرات است که به علائق مذهبی و خواست انان برای داشتن یک نظام مذهبی احترام بگذارد.در ایران حداقل چندین میلیون طرفدار ولایت فقیه و چندین میلیون دیگر هم خواهان این نظام هستند و مسلمان اهل سنت نیز یک حکومتی اسلامی که خواسته های آنان را محترم شمارد را حمایت خواهند کرد.
اگر فرض کنیم که در ایران کل کسانی که واجد شرایط رای دادن هستند ٢٠ میلیون نفر باشد، حد اقل ٧ الی ١٠ میلیون با داشتن یک نظام مذهبی که رعایت اصول شرعی را بکند( بدون اعمالی نظیر قطع عضو و یا سنگسار و از این قبیل )مخالفتی ندارند.لذا در یک شرایط تخیلی دمکراتیک طبعا تا نیمی از اراء به مذهبیون تعلق میگیرد و انان در امر کشورداری باید در کنار ملّیون مذهبی و غیر مذهبی،کمونیست ها و مسیحیان ، یهودان و نیروهای لائیک در مجلس در خدمت جامعه باشند.
من به عنوان یک فرد مدافع مردمسالاری با تصور چنین جوی اعتراض میکنم و نیز پیشنهاد می دهم.ضمنا معتقدم اگر حکام مذهبی هم چنین دورنمائی را برای رسیدن به یک فضای سالم سیاسی برگزینند،بیشترین رای را در هر انتخاباتی بدست خواهند آورد.اما چون افق دید بسیاری از سیاسیون مذهبی و غیر مذهبی ما چندین متر یشتر نیست،لذا مردم باید هزینه این کوته بینی ها را بپردازند.اما این ضعف فکری و خود بیش بینی حکام و سیاسیون مخالف نباید دلیلی برای براندازی و انقلاب شود،چون حکام جدید هم چون حکام کنونی می اندیشند و بهترین مثال برای اثبات گفه ام همین اقایان رفسنجانی ،موسوی،کروبی و حتی اقای خاتمی است.آیا هیچ فکر کرده اید که اگر اینها اقای خامنه ای را برکنار کرده بودند چه وضعی پیش می امد؟ مطمئنا باز هم نظامی اسلامی داشتیم ولی یک قدرت نظامی متشکل از افسران وابسته به امریکا هم مانند ترکیه و مصر در کنارش بوجود می امد که در اولین فرصت کودتا کرده و نظامی کاملا وابسطه و دیکتاتور را به مردم تحمیل میکردند و دروان رضاخان و محمد رضا پهلوی را تکرار میکردند.ضمنا ما نمی توانیم فقط به یک بلوک و یا یک قدرت تکیه کنم و یا با یک قدرت هم پیمان شویم . ما باید ضمن احترام به همه کشورهای قدرتمند ،از آنان هم قاطعانه بخواهم که احترام مردم ما را کاملا رعایت کنند.
در پایان خدمت شما عرض میکنم دمکرات شدن خیلی سخت است و همه کسانی که تمایل به نظامی مردم سالار دارند باید مراقب انحرافات یکدیگر هم باشند و اصول دمکراسی را مدام به دیگران یادآوری کنند که اخلاق و فرهنگ مردمسالارانه در ژن ما نفوذ کند.در این مسیر هموطنان مسلمان،کمونیست،مسیحی و غیر مذهبی بدون ایسم ما هم جزئی از جسم ما و عضوی از جامعه ما هستند و احترام به اصول و قوائد مردم سالاری باید از طرف انان هم رعایت شود.لذا تا زمانی که من کمونیست ،من مجاهد،"من دمکرات"،من غیر مسلمان حق حکومت کردن یک مسلمان و یا گروهی را نفی و یا صلب میکنم،انقلاب زیر پرچم مردمسالاری معنی نداشته و فقط فریبی برای خود سالاری است و دیکتاتوری دیگری با نام و بینش دیگری را جایگزین دیکتاتوری قبلی خواهیم کرد.لذا اگر بتوان یک تشکّل اعتراضی قوی را بوجود آورد و دولت را ابتدا به رعایت قوانینی که خود تصویب کرده،مجبور کرد ،اقدامی مفید انجام داده ایم و حمایت مردم از این تشکّل باعث میشود که رفتارهای غیر اخلاقی مسئولین هم تغییر نماید و با بوجود آمدن شرایط مناسب و دوستی و احترام متقابل هم درخواست اصلاحات اساسی را نمود.البته کسی جلوی انقلابیون را هم نگرفته است،ولی انقلاب با کمک اجنبی هم تا به امروز نتیجه نداده و اگر هم نتیجه بدهد،مردمسالاری را به ارمغان نخواهد آورد.موفق باشید
راستی یام فت از شما بابت تذکرتان در رابطه با غلط املائی ام تشکر کنم.مرسی (کژ دار مریز)
اندر حکايت اختلاس بزرگ: شهرام جزايري: «منو از اينجا بيارين بيرووووون... اينا دارن منو مسخره ميکنن... به من ميگن آفتابه دزد))
گماردن يک عده بی اختيار بع بع گو و ناييد شده توسط مصباح و جنتي که مجلس را دکان کاسبی خود کرده اند و در مقابل بی قانونيها و دزديها و جنايات مثل اختلاس «سههزار میلیاردی تومانی» يا سکوت پيشه ميکنند يا خود شريک قافله هستند! را انتخابات مينامند!!؟
مرده شور این بیانیه ها و اعلامیه های نیم بندشان ببره. این را به مردم میگویند ولی در خفا می روند دست بوس جلاد خون اشام.
یعنی میگویید این حضرات جرات ندارند سفت و محکم انتخابات را تحریم کنند و از دوپهلو گویی و مماشات دست بردارند؟ کسی نمیگوید مردم چماق بردارند و با چماقداران امام 14 درگیرشوند اما میشود هفته ای یک روز از مردم خواست که در خانه های خود بنشیند و بیرون نیایند. دیگر هزینه از این کمتر که اقایان حتی از دادن چنین فتوایی هم سر باز میزنند!؟
نه تنها روز انتخابات بلکه هر هفته یک روز باید حکومت را به خاطر ظلم و جوری که به مردم روا میدارد ارام و بی صدا تحریم کرد. اگر همین قدر هم از مردم ایران و معترضین ساخته نیست دیگر لازم نیست دم از مخالفت بزنید. در حصر و محدودیت بمانید تا بمیرید.
مردم سوریه دارند هرروز کشته میدهند و مردم لیبی جلاد را با دست خود به سزای اعمالش رساندند. حالا میگویید 70 میلیون ایرانی نمیتوانند یک اعتصاب همه گیر را سامان دهند؟
بالای اجاق نشستن و شعار دادن و از ماهواره و اینترنت پیام دادن هیچگونه دردی را از درد مردم ایران دوا نمیکند. درد مردم ایران فکر نکردن و هوچی بازی در اوردن است.
ارسال کردن دیدگاه جدید