خروج نیروهای غربی از افغانستان؛ بیمها و امیدها
فرهمند علیپور - بسیاری میگویند که ارتش افغانستان هنوز آمادگی تامین امنیت این کشور را ندارد و خروج نیروهای خارجی از آن، ناامنی و عملیات تروریستی را تشدید میکند. برخی نیز معتقدند که این خروج، کمکی است به برگزاری آرامتر انتخابات ریاست جمهوری، گام نهادن در مسیر آشتی ملی و مشارکت تدریجی طیفی معتدلی از شورشیان در دولت.
فاطمه امان، روزنامهنگار و کارشناس مسائل منطقه به پارهای پرسشها در مورد دورنمای افغانستان پس از خروج سربازان خارجی، دولت آینده این کشور و حضور احتمالی کشورهایی چون هند یا چین در روند توسعه، آمورش و امنیت آن پاسخ میدهد.
او میگوید که نگرانی نسبت به از هم پاشیدن دولت افغانستان بیشتر از آن است که ارتش از هم بپاشد. فاطمه امان تاکید میکند که در صورت سقوط نهادهای حکومتی در افغانستان، قدرت به دست طالبان سنتی خواهد افتاد و این موضوع در نهایت به سود عربستان خواهد بود، نه ایران.
در سفر اخیر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان به آمریکا، دو کشور تصمیم گرفتند که نیروهای خارجی حاضر در افغانستان در بهار پیش رو این کشور را ترک کنند. ظاهرا این موضوع به اصرار و درخواست حامد کرزی بوده است. با توجه به اینکه قرار است انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به فاصله کوتاهی پس از این خروج انجام شود، آیا میتوان رابطهای میان این خروج و انتخابات اتی ریاست جمهور افغانستان یافت؟
فاطمه امان : ماههاست که بحثوگفتوگو در باره کم و کیف و نحوه خروج نیروهای خارجی از افغانستان جریان دارد و این تصمیم همزمان با سفر اخیر آقای کرزای به آمریکا گرفته نشده است. آنچه شاید تازگی داشته باشد این است که نیروهای آمریکایی، خروج از افغانستان را در بهار پیش رو شروع میکنند نه در پاییز که پیشتر مطرح شده بود.
اما همان گونه که اشاره کردید انتخاب مقطع زمانی پیش رو برای خروج از افغانستان، احتمالا به انتخابات آوریل ۲۰۱۴ افغانستان هم ارتباط دارد. زیاد استدلال میشود که انتخابات ریاست جمهوری افغانستان باید پس از خروج نیروهای بینالمللی از این کشور انجام شود، یا انتخابات باید بعد از ائتلاف با دستکم بخشهایی از طالبان برگزار شود تا ترس از اقدامهای تنبیهی طالبان مانع شرکت مردم در انتخابات نشود.
طرف دیگر خود آقای کرزای است که همواره آماج حملههای لفظی طالبان بوده که میگویند حکومت او بدون حضور نیروهای خارجی نمیتواند سرپا بایستد. طالبان اخیرا بیانیهای داد و گفت هر گونه توافق کرزای که منجر به تداوم حضور آمریکاییها در افغانستان پس از ۲۰۱۴ شود، نشاندهنده سرسپردگی اوست و ارزش حقوقی ندارد.
فاطمه امان: مسئله مصونیت سربازان امریکایی از چنان اهمیتی برخوردار است که کرزای در فردای بازگشت از واشنگتن٬ در کنفرانس خبری در کابل اعلام کرد که تصمیمگیری در این خصوص تنها در حیطه صلاحیت لویه جرگه است. با محول کردن این تصمیم به لویه جرگه، کرزای با یک تیر دو نشان زد. هم از پذیرش مسئولیت در مقابل مصونیت سربازان خارجی و پیامدهای تاریخی آن٬ سر باز زد و هم آن که از لویه جرگه به مثابه ابزاری برای مانور سیاسی خویش استفاده کرد. کرزای طبق قانون نمیتواند یک بار دیگر کاندیدای ریاست جمهوری شود اما احتمالا همه تلاش خود را خواهد کرد که رییس جمهوری آینده به جناح خودش نزدیکتر باشد.
دیگر آن که کرزای طبق قانون نمیتواند یک بار دیگر کاندیدای ریاست جمهوری آفغانستان شود، ولی احتمالا همه تلاش خود را خواهد کرد که رییس جمهوری آینده به جناح خودش نزدیکتر باشد. به نظر من کرزای برای این منظور، به مانورهای سیاسی زیادی دست خواهد زد.
همین الان نگرانی وجود دارد که مثل دفعه قبل بینظمی و تقلب در انتخابات افغانستان روی دهد. اپوزیسیون اصرار دارد که در کمیسیون رسیدگی به شکایتهای انتخابات، از پنج عضو، دو نفر خارجی باشند و از طرف سازمان ملل متحد تعیین شوند. آقای کرزای با این مسئله مخالف است چون هر پنج عضو را خودش انتخاب میکند. شاید بتوان موافقت او با ترکیب جدید اعضای کمیسیون را، حمل بر حسن نیت وی کرد.
برگردیم به موضوع خروج نیروهای غربی، یکی از انتقادهایی که معمولا متوجه نیروهای خارجی در افغانستان میشود این است که آنها آنگونه که باید به تجهیز و آموزش افغانها نپرداختهاند و هنوز ارتش و دستگاههای امنیتی افغانستان به آمادگی مطلوب دفاع و مقابله با گروههای پیکارجو نرسیدهاند، با این وجود چرا ظاهرا مقامات کابل و واشنگتن علاقمندند تا به این خروج سرعت بخشیده شود؟
مسئله آموزش پلیس و ارتش افغانستان مسلما با خروج نیروهای خارجی متوقف نمیشود و احتمالا کشورهای دیگر هم در این کار مشارکت خواهند کرد. هند کاندیدای مناسبتری محسوب میشود که البته با حساسیتهای پاکستان در این زمینه رو به روست. ولی حتی تعجب نکنید اگر چین وارد عمل شود. در سپتامبر ۲۰۱۲ ژو یان کانگ٬ رییس وقت امنیت داخلی چین به کابل رفت و چندین توافقنامه امنیتی با حامد کرزی امضا کرد. یان کانگ وعده داد که چین نیروی پلیس افغانستان را آموزش داده و آن را تجهیز میکند. چین در کنار سرمایهگذاری وسیع در بخش اقتصادی یک رادیوی اف ام هم برای افغانستان راهاندازی کرده است. سال گذشته نیز دانشکده زبان چینی در دانشگاه کابل آغاز به کار کرد.
آن بخش از نیروهای آمریکایی که در افغانستان میمانند، بیشتر نقش آموزشهای ضد تروریستی به نیروهای افغان را به عهده خواهند داشت. یعنی بیشتر در کار مشاوره و تعلیمات و آموزش خواهد بود تا صرف عملیات نظامی.
مسئله خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان الان یکی از بحثهای غالب در آمریکاست. بحث درباره رقمی بین دو هزار تا بیست هزار نفر است که پس از پایان موعد تعیین شده یعنی اخر سال ۲۰۱۴، قرار است در افغانستان بمانند. آمریکا خواستار تضمین مصونیت افراد خود در افغانستان است، مسئلهای که عدهای در افغانستان با آن مخالفند. اتفاقا به همین دلیل هم شد که نیروهای آمریکایی پس از پایان موعد حضور در عراق در این کشور نماندند چون عراقیها حاضر به دادن این مصونیت نشدند.
مسئله مصونیت سربازان امریکایی از چنان اهمیتی برخوردار است که کرزای در فردای بازگشت از واشنگتن٬ در کنفرانس خبری در کابل اعلام کرد که تصمیمگیری در این خصوص تنها در حیطه صلاحیت لویه جرگه است. با محول کردن این تصمیم به لویه جرگه، کرزای با یک تیر دو نشان زد. هم از پذیرش مسئولیت در مقابل مصونیت سربازان خارجی و پیامدهای تاریخی آن٬ سر باز زد و هم آن که از لویه جرگه به مثابه ابزاری برای مانور سیاسی خویش استفاده کرد.
نکته دیگر این که این جنگ برای آمریکا نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار هزینه برداشته است. تا سال ۲۰۱۵ هم آمریکا و باقی کمککنندههای بینالمللی حدود ۱۶ میلیارد دلار پرداخت خواهند کرد. مشکل همیشه این بوده که معلوم نیست این کمکها تا چه اندازه موثرند. این را هم در نظر بگیرید که درباره پایداری ارتش افغانستان خوشبینی بیشتر است تا انتقال دولت حامد کرزای به رییس جمهوری بعدی. یعنی نگرانی این که دولت از هم بپاشد بیشتر از این است که ارتش از هم بپاشد. دلایل این نگرانی هم انتخابات پیش رو است. یعنی تعداد نامزدها آنقدر زیاد باشد که انتخابات به دور دوم برود و بعد برنده انتخابات رای کافی کسب نکند و در نتیجه در صورت پیروزی هم از مشروعیت محدودی برخوردار باشد.
طالبان و چند گروه جنگجوی دیگر افغان همواره یکی از دلایل ادامه پیکارهای خونین خود را حضور نیروهای اشغالگر در افغانستان معرفی کردهاند. آیا نفس خروج نیروهای آمریکایی و ناتو از افغانستان و بر طرف شدن این بهانه میتواند به روند صلح در افغانستان یاری رساند؟
شاید بهتر باشد همه این گروهها را یکسان و یکدست نگیریم. طالبان یک گروه یکدست و یک طیف نیست. احتمالا بخشهایی از طالبان که از زاویه ناسیونالیسم و اعتراض به حضور نیروهای خارجی در افغانستان با حکومت این کشور میجنگد، به یک ائتلاف ملی خواهند پیوست که حکومت هم در آن شرکت دارد. بهترین سناریو این است که این گروهها در هیبت سازمانهای سیاسی به صحنه بیایند و احتمالا در رقابت پارلمانی قرار بگیرند. این طالبان از طالبان سنتی متمایز خواهد بود، بدین صورت که باید به مبارزه حزبی و پارلمانی بپیوندد و ترور کور را کنار بگذارد. کنار آمدن با این طالبان بسیار آسانتر است.
اما در عین حال نباید فراموش کرد که طیفی از طالبان که اساسا به نیروی مالی خارجی وابسته است و پا به پای القاعده در افغانستان حضور داشته، تمایلی به ادغام در حکومت افغانستان یا مشارکت در مبارزه پارلمانی ندارد و به کمتر از سرنگونی حکومت رضایت نمیدهد. این گروه میخواهد افغانستان را به طور مشخص به دوره حضور طالبان در قدرت برساند. بنابراین این بخشها با خروج نیروهای خارجی آرام نخواهند گرفت بلکه فعالتر میشوند چون هدف را که همان سرنگونی حکومت باشد، نزدیکتر میبینند.
«این جنگ برای آمریکا نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار هزینه برداشته است. تا سال ۲۰۱۵ هم آمریکا و باقی کمک کنندههای بینالمللی حدود ۱۶ میلیارد دلار پرداخت خواهند کرد. مشکل همیشه این بوده که معلوم نیست این کمکها تا چه اندازه موثرند. این را هم در نظر بگیرید که درباره پایداری ارتش افغانستان خوشبینی بیشتر است تا انتقال دولت حامد کرزای به رییس جمهوری بعدی. یعنی نگرانی این که دولت از هم بپاشد بیشتر از این است که ارتش از هم بپاشد. دلایل این نگرانی هم انتخابات پیش رو است. یعنی تعداد نامزدها آنقدر زیاد باشد که انتخابات به دور دوم برود و بعد برنده انتخابات رای کافی کسب نکند و در نتیجه در صورت پیروزی هم از مشروعیت محدودی برخوردار باشد.»
به نظر من جذب عناصر معتدل طالبان در روند ثبات افغانستان اجتنابناپذیر است. به واقع یکی از اشتباهات نیروهای ائتلاف در افغانستان راندن نیروهای معتدل طالبان بود. این نیروها باید جذب میشدند، چنانچه بسیاری از آنها هم آماده پیوستن به حکومت جدید بودند، ولی بیشتر مشمول مجازات شدند تا رافت. در همان زمان باید بر آشتی ملی تاکید بیشتری میشد که نشد. باید راه نرمش پیش گرفته میشد تا بسیاری از کسانی که میتوانستند در ائتلاف شرکت کنند، جذب شوند.
دولت ایران، یکی از جدیترین منتقدان حضور نیروهای ناتو و آمریکا در افغانستان بوده و همواره از آنها خواسته آنجا را ترک گویند. از سوی دیگر ایران حامی دولت مرکزی افغانستان به شمار میرود و به نظر نمیرسد که خواهان سقوط و یا تضعیف آن در برابر گروههای شورشی باشد. با خروج نیروهای غربی از افغانستان چه دورنمایی از روابط ایران و افغانستان میتوان مشاهده کرد؟
ایران در فردای سقوط طالبان همکاری گستردهای در زمینه بازسازی و کمک در زمینه افغانستان شروع کرد. شاید به قول جیمز دوبینز اولین سفیر آمریکا در افغانستان پس از سقوط طالبان، یکی از بزرگترین اشتباهات آن بود که برای حفظ اجماع بینالمللی در زمینه افغانستان و حفظ آن ائتلافی که پس از سرنگونی طالبان ایجاد شده بود، تلاش زیادی به عمل نیامد. ایران در ابتدا نقش بسیاری فعال و سازندهای داشت که متاسفانه در سایه تحولات درونی خودش و همچنین رابطه این کشور و آمریکا قرار گرفت.
حمایت ایران از افغانستان موازی با گسترش قدرت نرم در این کشور و سرمایهگذاری طولانی مدت در این راه بوده است. ایران راههای متفاوتی از فرهنگی تا تخریبی در افغانستان پیموده است. مثلا از یک سو نقش مهمی در راه اندازی دانشگاه بامیان داشته [اتفاقا تعدادی از دستاندرکاران افغان، فارغالتحصیلهای دانشگاههای ایران بودند] و از سوی دیگر در راستای کشمکش یا آنچه رقابت خود با آمریکا در افغانستان میداند، از ایجاد اختلال در روند صلح و آشتی ملی افغانستان و ثبات این کشور خودداری نکرده است.
ایران به حمایت و تجهیز عناصر وابسته به طالبان هم متهم بوده و بعد تلاش ایران برای اعمال سیاستهای خود در بالاترین سطح حکومت و پارلمان افغانستان هم از نظرها پنهان نمانده است. به هر صورت ایران در همه این سالها سعی در گسترش نفوذ خود در افغانستان داشته ولی وضعیت پس از پایان دولت کرزای میتواند عوض شود. یعنی ایران باید دوباره یارگیری کند و البته این احتمال هست که اگر ایران احساس کند که میدان به دست رقبایش افتاده، وارد مسیر کاملا غیرمسئولانهای شود.
بخشی از مخالفت ایران با نیروهای خارجی در افغانستان لفاظی بوده است. حضور نیروهای خارجی در افغانستان و تلاش فعال این نیروها برای جلوگیری از بازگشت طالبان، عملا به ایران کمک کرده که پایگاه خود را استحکام بخشد. اما در صورت فروپاشی نهادهای حکومتی در افغانستان، آن که قدرت میگیرد طالبان سنتی و در نهایت عربستان سعودی است نه ایران.
در مورد همسایه جنوبی افغانستان یعنی پاکستان همواره نگرانیها بسیار زیاد و جدی وجود داشته است. اینکه گروههای شورشی خاک این کشور را پایگاه خود قرار دادهاند و ارتش و دستگاههای امنیتی پاکستان متهم به حمایت از این گروهها و تحت فشار قرار دادن دولت افغانستان میشوند؛ آیا خروج این نیروها نمیتواند نگرانیها را از بابت رفتار همسایه جنوبی بیشتر کند؟
آن بخشی که مربوط به دعوای هند و پاکستان و رقابت ایندو بر سر افغانستان است، احتمالا در آینده نزدیک حل نخواهد شد. همین الان بر سر این که کدام کشور، ارتش ملی افغانستان را پس از ترک نیروهای ائتلاف آموزش دهد، اختلاف شدیدی وجود دارد. هند شاید مناسبترین کاندیدا است اما بیشک پاکستان به آسانی هند را برنمیتابد. بنابراین باید در این معادلات پاکستان را هم به حساب آورد.
با رفتن نیروهای خارجی، شرکتهای چینی در افغانستان فعالتر خواهند شد و حتی غیرقابل تصور نیست که پاکستانیها هم در این کشور از نظر اقتصادی فعال شوند. شرکتهای چینی در زمینه معادن افغانستان فعال خواهند بود. همین اکنون نیز بزرگترین سرمایهگذاری اقتصادی در افغانستان از سوی شرکتهای چینی صورت گرفته و تنها در یک مورد٬ شرکت ام سی سی در معدن مس عینک بیش از چهار و نیم میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است.
روسها نیز تمایل به پروژههای اقتصادی در افغانستان دارند. به سود منافع درازمدت افغانستان است که کشورهای دیگر بر سر سرمایهگذاری در این کشور رقابت کنند. همکاری چند فرهنگی و چند کشوری در افغانستان آن هم میان کشورهایی مثل روسیه و چین که خودشان نگران گسترش اسلامگرایی افراطی هستند، سناریوی مقبولتری است تا بازگشت به دوره حکومت طالبان. در چنین صورتی حضور پاکستان در عرصههای مختلف در افغانستان آنچنان که انتظار میرود نگرانکننده نخواهد بود.
من همواره مصاحبه هاي خانم امان در مورد أفغانستان رو دنبال ميكنم. يه مصاحبه ديگه هم در رابطه با أفغانستان با زمانه داشت كه اونهم جالبب ود. خيلي پناه و روشن جريان رو بيان ميكنن. خيلي خوبه كه خبرنگار هاي ايران در يك حوزه و زمينه كوچك و محدود متمركز شن و دور اون حوزه اينگونه صاحب نظر شن.
ارسال کردن دیدگاه جدید