احسان سنایی - رسانههای خبری متعددی در پی انتشار خبر درگذشت نیل آرمسترانگ، فرمانده مأموریت آپولو-۱۱ و نخستین فاتح ماه، بهدرستی از او با عنوان قهرمانی یاد کردند که به رؤیای تسخیر نزدیکترین همسایه آسمانیمان جامه عمل پوشاند. اما چنانچه از نگاه گزیدهگوی رسانه بگذریم و واقعیات مهندسی و راهبردی رؤیای فتح ماه را مدنظر گیریم، آرمسترانگ تنها نوک یک کوه یخ برساخته از زحمات بالغ بر چهارصدهزار پرسنل فعال و بیستهزار پیمانکار صنعتی و دانشگاهی آمریکاییست که بر ذهن متلاطم یک مهندس میانسال آلمانی شناور بود: دکتر ورنر فونبراون (Wernher von Braun).
امسال، یکصدمین سال تولد فونبراون فقید است. شبکه تلویزیونی دویچهوله آلمان، در تیتراژ مستندی که چندی پیش تحت عنوان «ورنر فونبراون؛ مرد موشکی روزهای جنگ و صلح»، درباره این نابغه پخش کرد، او را چنین توصیف میکند: "ورنر فونبراون، چهره مرموزی از قرن بیست است كه برخی او را پیشآهنگ و رهبری بزرگ برمیشمرند، یک رؤیاپرداز و نابغه. اما برای عدهای دیگر، او فرصتطلب طمّاعیست که برای نیل به اهدافش انگاری همدست شیطان شده بود. او موشک بدنام V-2 را برای هیتلر ساخت؛ جنگافزار حیرتانگیزی که هزاران نفر را به کشتن داد. بیست سال بعد و در بحبوحه جنگ سرد بود که فونبراون، موشک ماهپیمای ساترن-۵ را برای کندی ساخت که قویترین ماشین ابداعی به دست بشر بود".
دقایقی پس از تسلیم فونبراون و تیم دانشمندان موشکی آلمان، به لشگر چهلوچهارم پیادهنظام آمریکا در روز سوم می ۱۹۴۵. به ترتیب از چپ به راست: سرباز آمریکایی، والتر دورنبرگر، هربرت آکستر، ورنر فونبراون (با دست شکسته)، هانس لیندنبرگ و برنارد تسمان
داستان زندگی حرفهای و پر افت و خیز مرد موشکی روزهای جنگ و صلح، از اوایل دهه ۱۹۳۰، و طی تحصیلات مهندسیاش زیرنظر هرمان اوبرت (Hermann Oberth)، از پدران علوم موشکی و فضانوردی، آغاز میشود. بهگفته ژاک پیکارد (Jacques Piccard)، فرزند آگوست پیکارد (از مهندسین زبده هوانوردی و از پیشگامان ساخت بالنهای پرارتفاع)، فونبراون جوان بعد از شرکت در یکی از سخنرانیهای پدرش، به نزد او میرود و میگوید، "میدانید ... تصمیم دارم روزی به ماه بروم". آگوست پیکارد نابغه هم از همانجا به فونبراون قوت قلب میدهد.
کمتر از ده سال بعد، فونبراون، در حالی که تنها سیویک سال بیشتر نداشت، در کسوت یک مهندس نازی، و از اعضای شاخه عمومی اس.اس.، طرح نخستین جنگافزار موشکی قارهپیمای جهان را تحت عنوان A-4 (که بعدها به V-2، مخفف کلمه آلمانی Vergeltungswaffe۷، بهمعنای «انتقام»، تغییر نام داد) پیاده کرد. هیتلر نیز در پی تماشای فیلم یکی از آزمایشات موشک V-2، عنوان پروفسور را به فونبراون اعطا کرد. چهار سال بعد، شهر لندن آماج حملات موشکی V-2 واقع شد. این جنگافزار آنقدر برای مردم تازگی داشت که روزنامهها در پی حملات اولیهاش مینوشتند که «سلاحهایی از سمت ستارگان»، لندن را نشانه رفته است؛ سلاحی که تا پایان جنگ، رویهمرفته جان دستکم ۷۲۵۰ انسان را گرفت. هنوز هم کلمه «موشک»، تداعیگر شکل موشکهای V-2، با بدنه دوکیشکل و نوکتیز، و بالههای چهارگانه انتهایش است.
ماهها پیش از سقوط برلین، فونبراون و تیماش در کانون توجه سرویسهای جاسوسی ایالات متحده، شوروی و فرانسه قرار داشتند و گماشتههای سرّی دو ابرقدرت هم به هر قیمتی درصدد صید زنده وی بودند؛ غنیمتی گران که مقامات نظامی طرفین، طرح خام آینده پیش رو را در ذهن دورپرواز او میجستند. از سویی تزلزل قدرت نازیها، عدهای از سران اس.اس.، و در رأسشان ژنرال هانس کاملر (Hans Kammler) را هم بر آن داشته بود تا به فکر چارهای برای نجات جان خود باشند. هانس کاملر و مقامات اس.اس. همراه شده با وی، از بیم اعدام در پی ورود احتمالی قوای متفقین به اردوگاه موشکی نوردهازون و تماشای وضع رقتبار بیستودوهزار اسیری که در آن به سر میبردند، طی معاملهای پایاپای تصمیم گرفته بودند که حدود پانصد تن از برجستهترین مهندسین موشکی وابسته به نازیها، از جمله فونبراون را سالم تحویل دشمن دهد و خود از مهلکه بگریزد. ژنرال هانس کاملر بنا داشت که در صورت عدم توافق طرفین، بهمنظور ممانعت از نشر ابداعات موشکیشان، همهی این پانصد نفر را نابود کند.
پرترهای از فونبراون و نیز طرحی از لحظه پرتاب موشک ردستون، حامل نخستین ماهواره آمریکا که از ابداعات او بود.
از اینرو به دستور کاملر، فونبراون و تیماش به دهکده اوبرامرگا در پاییندست سلسلهجبال آلپ انتقال داده میشوند، تا در صورت ورود اشغالگران و شکست طرح کاملر، اعدام شوند. اما فونبراون از ژنرال میخواهد که تیم دانشمندان موشکی، بهشکل متمرکزی در روستا تجمع نکنند تا در صورت بمباران هوایی منطقه، شانس زنده ماندنِ دستکم چند مهندس زیردستاش وجود داشته باشد. کاملر – که در حالت مستی به سر میبُرد – این طرح را میپذیرد. اما، در نیمروز دوم می ۱۹۴۵ و بعد از انتقال مهندسین موشکی به اوبرامرگا، مگنوس فونبراون، برادر ورنر، و از اعضای تیماش، با دوچرخهای از روستا میگریزد و به تاخت خود را به سربازی از لشگر چهلوچهارم پیادهنظام ایالات متحده میرساند و با انگلیسی دستوپاشکستهای، هراسان میگوید: "نامم مگنوس فونبراون است. برادرم V-2 را اختراع کرده. ما میخواهیم تسلیم بشویم".
بدینترتیب ارتش آمریکا، بلافاصله بعد از کشف دو تونل مونتاژ موشک V-2 به طول دو کیلومتر در نزدیکی نوردهاوزن که یکصد موشک سالم و آمادهبهپرتاب در آن نگهداری میشد، و البته اردوگاهی که در همان نزدیکی مالامال از هزاران جسد گندیده انسان بود و اندک اُسرایی که از فرط فشار روحی دیوانه شده بودند، نهایتاً این اسیر ارزشمند را هم در اختیار خود میگیرد. فونبراون، در مصاحبهای بلافاصله بعد از تسلیماش گفت: "خودمان میدانستیم که جنگافزار جدیدی را طرح زدهایم و این پرسش که چنین فکر نوپایی را به کدامین کشور و کدامین ملت پیروز بسپاریم، بیش از هر تصمیم دیگری تعیینکنندهتر مینمود. میخواستیم جهان از نبرد دیگری که آلمان به راهاش انداخته، چشم بپوشد و حس کردیم فقط با تسلیم چنین جنگافزاری به مردمی که فرمانبر کتاب مقدساند، این اطمینان حاصل خواهد شد".
نخستین تجربه برخورد و گفتوگوی مهندسین نظامی ایالات متحده با فونبراون و تیماش، به قدری غریب بود که بهگفتهی والتر دورنبرگر (Walter Dornberger)، از دستیاران ارشد فونبراون؛ "انگار داشتیم به زبان چینی برایشان حرف میزدیم". فونبراون، با اشتیاق از طرحهای بلندپراوانه خود میگفت و آمریکاییها هم انگار شوخی میشنیدند و در ذهن خود این مهندسین آلمانی را دیوانه میدانستند. اندکی بعد از این جلسه توجیهی، تمامی یکصد موشک سالم V-2، بهرغم تعلق آن منطقه به قوای روس، توسط ارتش ایالات متحده، مخفیانه از تونل مونتاژ تخلیه گردید و سوار بر شانزده کشتی باری به همراه چهارده تُن سند سرّی، رهسپار آنسوی آتلانتیک شد. حال، تأسیسات نوردهاوزن و انبارهای خالی آن، طبق توافقات صورتپذیرفته، به شوروی، که دیری از قافله جا مانده بود، تعلق میگرفت.
راه دشوار فتح ماه
فونبراون و نمونهای از موشک ساترن-1B بر روی سکوی پرتاب
با این وجود، روسها بلافاصله با روشهای مهندسی معکوس، معدود نمونههای معیوب بهجامانده از موشک افسانهایِ V-2 را تحت برنامههای وسیعی به سرپرستی مهندس نابغه روسی، سرگئی کارالیوف (Sergei Korolev)، در قالب موشک R-7 پیاده کردند و در غفلت آمریکاییهایی که به رغم موفقیتشان در جذب فونبراون و تیم او، سراپا در اندیشه فتح کارزار ژاپن بودند، از R-7 برای پرتاب نخستین ماهوارهی جهان، نخستین فضانورد جهان و همچنین نخستین فضانورد زن جهان در سالهای نخست دهه ۱۹۶۰ استفاده بردند. با این حساب شوروی، در «مسابقه فضا»، بلافاصله گوی سبقت را از دست رقیب قدرقدرتاش ربود.
اما روسها، رفتهرفته در مسابقه با آمریکا – که تازه داشت به اندیشههای فونبراون و همکاراناش اعتماد پیدا میکرد – عقب نشستند. در همین زمان، مقامات عالیرتبهی کشور آمریکا از جمله شخص رئیس جمهور کندی، پشتیبانی بیواسطهشان را از اهداف گروه مهندسین آلمانی، اعلام کردند. پروژه عظیم آپولو، به پشتوانه تجربیات وسیعی که در جریان پروازهای فضایی سرنشیندار آمریکا در قالب پروژههای مرکوری (Mercury) و جِمِنای (Gemini) به دست آمده بود، به جولانگاه فراخی برای ابتکارات فونبراون و تیماش بدل شد؛ ابتکاراتی که جنگ اتمی بالقوهی دو ابرقدرت را برای همیشه سرد نگه داشتند.
در سال ۱۹۶۶، سرانجام خط تولید موشک ساترن-۵، نسل سوم از موشکهای سنگینوزن ساترن و فرزند بلافصل ابتکارات فونبراون، آغاز به کار کرد؛ ابزاری که در نبودش هرگز امکان سفر به ماه فراهم نمیشد. این موشک، با ارتفاع تقریبی یکصد و پنج متر و قدرت یکصد و شصت میلیون اسب بخار در مرحله اولاش، همچنان عنوان قویترین ماشین ابداعی بهدست بشر را یدک میکشد. از این نمونه، تنها هفده عدد ساخته شد که دوازدهتای آن در پروژه آپولو به کار رفت. زیرساختهای تولید یک ساترن-۵ هم چندین عنوان «ترین» را یدک میکشیدند. از جمله، ساختمان مونتاژ موشک، که با ارتفاع ۱۶۰ متر و طول ۲۱۸، و عرض ۱۵۸متر، تا دیرزمانی عنوان بزرگترین ساختمان تکاتاقه جهان را داشت. و همچنین دو ماشین غولآسا که برای انتقال موشک از ساختمان مونتاژ به سکوی پرتاب استفاده میشد و هرکدامشان با ۱۳۴۱ اسب بخار قدرت، تا حدود ده سال عنوان قویترین ماشین باربری جهان را داشتند.
لحظه پرتاب موشک ساترن-۵؛ حامل فضانوردان مأموریت آپولو-۱۱، به تاریخ شانزدهم ژوئیه ۱۹۶۹.
در پی پرتاب هر موشک ساترن-۵، ایالت فلوریدا و چندین ایالت همجوارش با قدرت ۴.۶ ریشتر میلرزید و لحظاتی پس از پرتاب نخستین نمونه آزمایشی آن (در قالب مأموریت آپولو-۴)، حتی مهندسین ناسا را هم انگشتبهدهان گذاشت. ساختمان مونتاژ موشک، که در حدود شش کیلومتر از سکو فاصله داشت، دچار لرزههای شدیدی شد و حتی موزائیکهای سقف اتاق خبرنگار تلویزیون سیبیاس که عملیات پرتاب را گزارش میکرد، فروریخت (فیلم این گزارش در انتهای مقاله قرار داده شده است). از آن پس، ناسا سیستم مهار ضربات صوتی را به سکوهای پرتابش افزود، که شانزده ثانیه پیش از پرتاب موشکهای مشابه، هزاران گالن آب از دریاچه مجاور را به زیر موتورهای موشک پمپ میکرد (بخش اعظم «دود»ی که غالباً در جریان این پرتابها پیداست، در واقع بخار آب ناشی از تبخیر این آبهای ضربهگیر است).
تاکنون ۲۴ انسان از این موشک سواری گرفتهاند. هری اشمیت (Harrison Schmitt)، فضانورد مأموریت آپولو-۱۷ (آخرین مأموریت سرنشیندار به ماه)، اظهار میکند که در جریان پرتاب، چنان لرزه شدیدی را تجربه میکرده که حتی جرأت نداشته دستش را به دستگیرههای کنترل سوخت موشک نزدیک کند، چراکه میترسیده دستاش از جا کنده شود. ضربان قلب چارلی دوک (Charles Duke)، خلبان کارکشته نیروی هوایی آمریکا و فرمانده مأموریت آپولو-۱۶ (که نخستین تجربه فضاییاش را از سر میگذراند)، به ۱۴۴رسیده بود.
عملکرد چشمگیر موشک ساترن-5 در تمام سیزده پرتابش هنگامی مشخص میشود که نگاهی به کارنامه همتای روسی آن، یعنی موشک غولآسای N-1 بیاندازیم. حتی وجود این موشک هم، که طرح آن در سال ۱۹۶۵و یک سال پیش از درگذشت ناگهانی سرگئی کارالیوف، زیر نظر وی ریخته شد؛ تا زمان فروپاشی شوروی جزء اسرار طبقهبندیشده بود. دلیل این پنهانکاری، شکست هر چهار پرتاب آزمایشی ِ آن در خلال سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲ بود. انفجار سوم ژوئیه ۱۹۶۹، که سیزده روز پیش از آغاز مأموریت آپولو-11 برای دومین موشک N-1 رخ داد، بزرگترین انفجار غیراتمی تاریخ لقب گرفت و تازه از آن پس بود که ماهوارههای جاسوسی ِ ایالات متحده با تصویربرداری از وسعت خرابیهای پایگاه بایکانور قزاقستان، پی به وجود این موشک بردند. دلیل شکست پروژه N-1، تا حد زیادی به مرگ نابهنگام کارالیوف بازمیگردد.
فتح ماه اما هدف ثانوی فونبراون تلقی میشد. او از همان اول هم به فتح مریخ میاندیشید و طرح چندین ایستگاه فضایی را در سر میپروراند. ایستگاه دواری که در فیلم «۲۰۰۱، اودیسه فضایی»، ساخته استنلی کوبریک به نمایش درمیآید، از طرحهای اولیه فونبراون بود که هرگز علمی نشد. او به امید انتقال رؤیاهایش به نسل جوان آمریکا، پیش از پیوستن به ناسا، در سِمت کارگردان فنی چندین فیلم کمپانی والت دیزنی هم ظاهر شد. یکی از این مجموعهها تحت عنوان «انسان در فضا» که در نهم مارس ۱۹۵۵ (یعنی حتی پیش از پرتاب نخستین ماهواره جهان به فضا)، با کمک فونبراون روی آنتن رفت، بالغ بر ۴۲ میلیون بیننده آمریکایی را پای تلویزیون کشاند و دومین برنامه پربیننده تاریخ تلویزیون این کشور شد.
ورنر فونبراون، مهندس رؤیاپرداز روزهای جنگ و صلح، در شانزدهم ژوئن ۱۹۷۷درگذشت. معروف است که او در واکنش به شنیدن خبر حمله موشکی ارتش هیتلر به لندن گفته بود، "عملکرد موشک عالی بود، اما در سیارهای اشتباه فرود آمد". اینکه میراث حضور فعال وی را در بطن تحولات بزرگمقیاس قرن بیستم، به حساب چه خصلتی بگذاریم – اینکه او فرصتطلبی طمّاع بود؛ یا رهبری پیشرو – به قضاوت شخصیمان برمیگردد. اما، سیاستی که فونبراون و تیم او در تهییج مقامات آمریکایی – و در رأسشان لیندون جانسون، معاون وقت کندی – برای شروع مسابقه فضا در پیش گرفتند، طبعاً اثری بس بازدارندهتر از بمباران اتمی ژاپن در انتهای جنگ جهانی دوم داشت. جنگی که میرفت آتش نزاع هستهای ابرقدرتها را در سرتاسر جهان برافروزد، به هیئت جنگ موشکهایی درآمد که حتی بدون حمل کلاهک خاصی هم قدرت یک بمب اتمی را یدک میکشیدند اما مقصدشان دیگر سیاره ما نبود.
فونبراون و رقیب روسیاش سرگئی کارالیوف را باید دو پیروز امیدوار جنگ سرد نامید. امیدی که با گام جاودانه آرمسترانگ بر ماه، در تکتک اذهان زمینیان نقش بست: "قدمی کوچک برای یک انسان اما جهشی بزرگ برای بشریت".
در همین زمینه:
توضیحات تصاویر:
۱ - ورنر فونبراون
۲ - دقایقی پس از تسلیم فونبراون و تیم دانشمندان موشکی آلمان، به لشگر چهلوچهارم پیادهنظام آمریکا در روز سوم می ۱۹۴۵. به ترتیب از چپ به راست: سرباز آمریکایی، والتر دورنبرگر، هربرت آکستر، ورنر فونبراون (با دست شکسته)، هانس لیندنبرگ و برنارد تسمان
۳ - جلد شماره ۱۷ فوریه ۱۹۵۸ نشریه TIME، که در آن پرترهای از فونبراون و نیز طرحی از لحظه پرتاب موشک ردستون (حامل نخستین ماهواره آمریکا) که از ابداعات وی بود، دیده میشود.
۴ - فونبراون و نمونهای از موشک ساترن-1B بر روی سکوی پرتاب، که دومین نسل از موشکهای ساترن به شمار میرفت و برای حمل محمولههای سرنشیندار، یا بیسرنشین آپولو به مدار زمین استفاده میشد / منبع: ناسا
۵ - نمای فیشآی از لحظه پرتاب موشک ساترن-۵؛ حامل فضانوردان مأموریت آپولو-۱۱، به تاریخ شانزدهم ژوئیه ۱۹۶۹ / منبع: ناسا
*فیلم پوشش زنده شبکه سیبیاس آمریکا، از لحظه پرتاب اولین موشک ساترن-5 در جریان مأموریت آپولو-4. صداهایی که از دقیقه ۱:۵۰ به گوش میخورد، صدای لرزش ساختمان از ضربه امواج صوتی ناشی از پرتاب است، که با فروریختن تعدادی از موزائیکهای سقف و فریاد گزارشکر همراه میشود: