بهروز صمدبیگی − دو دیدار اخیر عبدالله نوری با فعالان دانشجویی سر و صدای بسیاری به پا کرده و برخی رسانهها از هم اکنون او را کاندیدای اصلاحطلبان برای انتخابات ریاستجمهوری آینده معرفی کردهاند.
اما فارغ از تمایل و امکان حضور نوری در وسط صحنه انتخابات – چیزی که وجه تمایلی آن در آخرین سخنان نوری تکذیب شده است − این دیدارها یادآور دیدارهای پنجشنبه آخر هر ماه در خانه اولین وزیر دولت اصلاحات است، جلساتی که به موضوعات نظری و فکری اختصاص داشت اما در نهایت طیفی را به فکر کاندیداتوری عبدالله نوری در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ انداخت. ولی جواب نوری یک "نه"ی قاطع بود. او حاضر به همراهی و اعلام حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی هم نشد.
اصولگرایان مشتاق حضور برخی اصلاحطلبان
حضور سیدمحمد خاتمی در انتخابات مجلس نهم که از سوی او به "باز نگه داشتن روزنههای اصلاحطلبی"
تعبیر شد ، موافقان و مخالفان بسیار داشت؛ اما عملا باعث شد تا رئیسجمهور سابق ایران که پس از حصر رهبران جنبش سبز به شاخصترین چهره این جریان تبدیل شود، در کنار ارسال پیامهای تسلیت و تبریک، به توضیح و تفسیر تصمیم خود برای رأی دادن مشغول شده و به حالت تدافعی
فرو برود .
به موازات حرکت خاتمی بود که عدهای از تفکیک جنبش سبز و جریان اصلاحات سخن گفتند و رسانههای عموما اصولگرا − با مفروض دانستن شرکت اصلاح طلبان در انتخابات و معرفی کاندیدا − به گمانهزنی در مورد کاندیدای اصلاحطلبان بپردازند. محمدرضا عارف، کمال خرازی، سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری از جمله این نامها بودند. اما نکته عجیب اشاره به نام عبدالله نوری، در کنار این نامهاست. چهرهای که پس از استعفا از عضویت در شورای شهر تهران و در آستانه حضور در انتخابات مجلس ششم، به دلیل مدیریت روزنامه خرداد محاکمه و روانه زندان شد. نوری برخلاف سایر نامهای عنوان شده نه تنها به میانه روی و انعطاف شهرت ندارد بلکه یکی از منتقدان دولت اصلاحات به دلیل سازشکاری و عدم استفاده از همه توان و ظرفیت موجود بود. اگرچه انتقادات نوری از خاتمی از محدوده شایعات فراتر نرفته، اما افتراق و تمایز رویه بین این دو بر فعالان عرصه سیاست پوشیده نیست؛ از جمله صادق زیباکلام، رئیس جمهور دوره اصلاحات را به پیکان و نخستین وزیر کشور کابینه او را به تریلی ۱۸ چرخ
تشبیه میکند .

عبدالله نوری، دولتمرد سابق و زندان رفته، منتقد جدا کردن جریان اصلاحات و جنبش سبز است و میگوید که خواستههایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی باید در کنار مسایل و مشکلات گوناگون عموم مردم قرارگیرد.
حتی روحالله حسینیان، نماینده مجلس و عضو برجسته جبهه پایداری به این موضوع ورود میکند و به اصلاحطلبان
پیشنهاد میکند خاتمی را به عنوان رهبر انتخاب کنند.
این مقام سابق و بلندپایه قضایی و امنیتی اما نظر مساعدی نسبت به عبدالله نوری ندارد و میگوید: "من به ایشان هیچ اعتقادی ندارم و روش سابقشان را نمیپسندم.عبدالله نوری به عقیده من برای رهبری اصلاحات مناسب نیست."
تلاش اصولگرایان برای تحریک اصلاحطلبان نسبت به موضعگیری و فعالیت برای انتخابات آینده ریاستجمهوری از سوی رسانههای اصلاحطلب بیپاسخ نماند. روزنامه آرمان معتقد بود که "اصولگرایان برای اصلاح طلبان سناریو مینویسند" و از طرح اصولگرایان برای اختلافافکنی میان خاتمی و نوری
خبر میدهد .
روزنامه اعتماد هم در دو روز پیاپی به این موضوع میپردازد و ابتدا اظهارنظر حسینیان را "از بغض نوری نه حب خاتمی"
تفسیر میکند : "جالب است بدانید كه در انتخابات سال ۷۶ روح الله حسینیان از خاتمی دفاع كرد و در چندین میزگرد تلویزیونی نظرات خود را در این باره تشریح كرد. به گفته خودش بعد از انتخابات همان سال چند نفر از دوم خردادیها به او زنگ زدند و تبریك گفتند. در آن زمان حسینیان بیشترین چالش در این زمینه را با سعید امامی داشت: «بنده حتی با همین آقای سعید امامی بر سر آقای خاتمی بحث مفصلی داشتیم و من گله كردم كه چرا شما اینقدر علیه آقای خاتمی فعالیت میكنی؟ و ایشان استدلال كردند و اطلاعات و اسنادی را به من نشان داد. عبارت ایشان را یادم است كه گفت:شما مطمئن باشید آقای خاتمی آدم خوبی است ولی باندی كه او را حمایت میكند آدمهای بسیار خطرناك و آدمهای معتقد به نظام جمهوری اسلامی نیستند و اگر اینها به قدرت برسند، امنیت كشور را به خطر میاندازند.» بعدها قتلهای زنجیرهای رشته الفت حسینیان با خاتمی را گسست و باعث شد تا او درباره حرفهای سعید امامی بازنگری كند."
به گمان گزارشنویس روزنامه اعتماد " شاید روح الله حسینیان با وجود تمام مواضع رادیكالی كه علیه اصلاحات و خاتمی داشته امروز دریافته است كه چرخ سیاست بدون حضور آنها نمیگردد" و در نتیجه " اصلاحاتی را ترجیح میدهد كه رهبرش خاتمی باشد، «مردی كه خودش بد نیست بلكه اطرافیانش خطرناكند»، اطرافیانی كه حالاهر كدام در كنجی یا گوشه یی نشستهاند و دست خاتمی به آنها نمیرسد."
عبدالله نوری پیشنهاد میدهد که جمهوری اسلامی در مورد مسایل هستهای رفراندم برگزار کند و تغییر تصمیم حاکمیت در مورد جنگ با عراق و یا رابطه با عربستان را مثال میزند. اما این پیشنهاد او مستلزم پذیرش ساز و کار برگزاری انتخابات و رفراندم است، همان مسئلهای که جرقه آغاز و شروع جنبش سبز شد. از سوی دیگر نوری از جزییات چگونگی اجرایی شدن اتاق فکر اصلاحات سخن نگفته و این که در غیاب چهرههای اصلاحطلب زندانی شده و محروم از فعالیت سیاسی و حتی در شرایطی که رسانههای داخلی از انتشار مباحث اینچنینی منع شدهاند، این اتاق فکر چگونه تشکیل خواهد شد و به زیست خود در فضای سیاسی ایران ادامه خواهد داد.
در یک مطلب دیگر در روزنامه اعتماد از سخنان اصولگرایان اینگونه
نتیجهگیری شده است: " ترجیح دادن خاتمی به سایر اصلاح طلبان چند دلیل بنیادین دارد. خاتمی در انتخابات مجلس نهم رای خود را به صندوق انداخته و نشان داده كه به نظام و سازوكارهای اجرایی انتخابات پایبند است. آنها خاتمی را گزینه یی معتدل میدانند كه هیچ چالشی برایشان ایجاد نخواهد كرد و در عین حال به تعبیر محبیان، میتواند باعث جلوگیری از حذف همیشگی جریان اصلاحات شود."
ابهامها و امیدهای نوری
انتشار
متن سخنان عبدالله نوری در آخرین دیدارش با جمعی از فعالان دانشگاهی کشور چند محور عمده داشت که مورد توجه رسانههای خارج از کشور قرار گرفت و به دلیل سانسور امکان انتشار در داخل ایران را نداشت. او با تأکید بر پیشنهادش برای تشکیل اتاق فکر اصلاحطلبان توضیح داده است که "این پیشنهاد تاکنون شکل اجرایی پیدا نکرده است و از آنجایی که این پیشنهاد را بنده مطرح کردم این تلقی به وجود آمده است که تشکیل آن ناظر به کاندیداتوری من در انتخابات ریاست جمهوری است و یا قرار است که من محور آن باشم. البته من هم با برخی دوستان جلساتی در این زمینه داشتهام، ولی این به معنای تشکیل اتاق فکر و تعیین اعضای آن نیست."
میتوان این صحبتها را به نوعی تکذیب تمایل و قصد حضور عبدالله نوری در انتخابات ریاستجمهوری مجلس دانست اما او انتقادها و پیشنهادهای دیگری هم دارد.
اتاق فکر مدنظر او " باید دارای سازوکاری باشد که بتواند همه یا اکثریت جریانات اصلاح طلب را در دل خود جای دهد" و میگوید که " این پیشنهاد بیشتر جهت خروج اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی حامی اصلاحات و جنبش سبز از حالت یأس و از هم گسیختگی و تلاش برای برنامهریزی، بازسازی و انسجام، جهت حرکتی منطقی و منطبق با شرایط موجود میباشد."
دولتمرد سابق و زندان رفته، منتقد جدا کردن جریان اصلاحات و جنبش سبز است و میگوید که خواستههایی مانند آزادی زندانیان سیاسی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی باید در کنار مسایل و مشکلات گوناگون عموم مردم قرارگیرد.
او حتی پیشنهاد میدهد که جمهوری اسلامی در مورد مسایل هستهای رفراندم برگزار کند و تغییر تصمیم حاکمیت در مورد جنگ با عراق و یا رابطه با عربستان را مثال میزند. اما این پیشنهاد او مستلزم پذیرش ساز و کار برگزاری انتخابات و رفراندم است، همان مسئلهای که جرقه آغاز و شروع جنبش سبز شد. از سوی دیگر نوری از جزییات چگونگی اجرایی شدن اتاق فکر اصلاحات سخن نگفته و این که در غیاب چهرههای اصلاحطلب زندانی شده و محروم از فعالیت سیاسی و حتی در شرایطی که رسانههای داخلی از انتشار مباحث اینچنینی منع شدهاند، این اتاق فکر چگونه تشکیل خواهد شد و به زیست خود در فضای سیاسی ایران ادامه خواهد داد.
آیا این تحرکات و تلاشها مشابه سالهای ۸۷ و ۸۸ به ناامیدی میانجامد و اصلاحطلبان چند دستگی را میپسندند و یا این که عبدالله نوری محور وصل و نقطه عطفی برای دوران جدیدی از اصلاحات و جنبش سبز خواهد بود؟
عکس اول مقاله:
محمد خاتمی و عبدالله نوری (۱۳۸۵)
منبع: www.kosoof.com