مرگ های مشکوک
چهار سرداری که در روزهای اخیر از دنیا رفتهاند بین ۵۰ تا ۵۵ سال سن داشتند. همین نکته باعث برجسته شدن فرضیه قتلهای سیستماتیک درباره این مرگ و میرهای متوالی شده است. نخستین مورد از این مرگها مربوط به سردار منصور ترکان بود.
از دید کسانی که فرضیه عامدانه بودن مرگ سرداران سپاه را مطرح میکنند، سپاه پاسداران در فرآیند تسلط بر قدرت سیاسی ناگزیر از تسویههای درونی شده و مجموعهای از نیروهای ناراضی و غیرمعتمد را کنار گذاشته است
او پیش از مرگ مدیرعاملی شرکت یادمان سازه را به عهده داشت و عصر روز جمعه (۳۰ دی ماه) گذشته در سن پنجاه سالگی با زندگی وداع کرد.
در گزارشها آمده است که سردار ترکان به دلیل سکته مغزی از دنیا رفته است. دومین مورد مرگ مربوط به سردار "وفا غفاریان" رییس هیات مدیره شرکت مخابرات ایران بود. خبر درگذشت او روز شنبه (اول بهمن) اعلام شد و بر اساس گزارشها وی در زمان مرگ ۵۲ سال سن داشته است.
نام "احمد سیافزاده" به عنوان سومین سردار فقید در روز چهارشنبه (سوم بهمن) به خبرگزاریهای ایران راه پیدا کرد. رسانهها درباره مرگ این سردار ۵۵ ساله هیچ توضیحی ندادند اما در کارنامه او فعالیتهایی چون مسوولیت عملیات سپاه اهواز، عملیات سپاه خوزستان، طرح و عملیات قرارگاههای نجف و کربلا و همچنین فرماندهی دافوس سپاه به چشم میخورد.
آخرین مورد از مرگهای اخیر در سپاه نیز مربوط به سردار "عباس مهری" بود. درباره مرگ این سردار ۵۲ ساله هم هیچ توضیحی داده نشده است اما رسانههای حکومتی ایران از وی به عنوان جانشین دانشکده فرهنگی دانشگاه امام حسین و یکی از فرماندهان ارشد نظامی یاد کردهاند که "در طول هشت سال دفاع مقدس در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور داشته است."
کدهای راهگشا
کسانی که فرضیه عامدانه بودن مرگ سرداران سپاه را مطرح میکنند، این مرگها را ناشی از تسویه حساب درونی در راس هرم سپاه میدانند.
از دید آنها، سپاه پاسداران در فرآیند تسلط بر قدرت سیاسی ناگزیر از تسویههای درونی شده و مجموعهای از نیروهای ناراضی و غیرمعتمد را کنار گذاشته است.
براین باور، مرگهای اخیر هم بخشی از فرآیند تسویه است و میتواند زنگ خطر یا علامت هشداری برای سایر سرداران ناراضی نیز باشد. با توجه به ساختار متصلب سپاه پاسداران، تایید یا رد این فرضیهها عملا ممکن نیست اما تحلیلگران به کدهایی اشاره میکنند که میتواند در تحلیل موضوع یاریرسان باشد.
برای مثال آنها به پیام تسلیت سردار "حسین علایی" فرمانده سابق سپاه درباره درگذشت چهار سردار این نهاد نظامی ارجاع می دهند.
پیام سردار علایی از این جهت مورد توجه قرار گرفته که وی در روز ۱۹ دی ماه امسال با انتشار یادداشتی در روزنامه اطلاعات، خشم گروهی از محافظه کاران منجمله سرداران فعلی سپاه را برانگیخت. آنها مدعی بودند که سردار علایی در یادداشت خود، رهبر جمهوریاسلامی را با شاه، و سرکوب مردم در اعتراضات پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ را با سرکوب مردم در زمان شاه مقایسه کرده است.
سیاست تسریع در بازنشستگی پرسنل قدیمی سپاه پاسداران تا سقف افراد دارای ۲۰ سال سابقه کار نیز به عنوان بخشی از فراِیند تحول ساختاری این نهاد نظامی، در نظر گرفته شده است تا گروهی از نیروهای جوان به جای نسل گذشته در مصدر فعالیتها قرار بگیرند
گرچه سردار علایی پس از مواجهه با موج اعتراض و همجمه محافظه کاران در توضیحی اعلام کرد که قصد چنین مقایسهای نداشته است اما این توضیح نیز محافظه کاران منتقد وی را راضی و متقاعد نکرد. تحلیلگران می گویند که پیام تسلیت او درباره مرگ 4 سردار فقید را باید گواهی بر همسویی فکری و سیاسی آنان با یکدیگر در نظر گرفت.
او در پیام تسلیت خود برای درگذشت سرداران سپاه از احمد سیافزاده یاد کرده و نوشته که این سردار سپاه در بسیاری از عملیاتها "علیه رژیم دیکتاتوری صدام" در جبهههای جنگ فعال بود. اشاره به دیکتاتوری بودن رژیم صدام حسین در این پیام تسلیت نیز بار معنایی خاصی را تداعی کرده و آن را میتوان نشاندهنده ناراضیتی سردار علایی از انسداد سیاسی فعلی در ایران نیز تلقی کرد.
ریشه های اختلاف در سپاه
فرضیه عامدانه بودن مرگ سرداران سپاه بیش از هر چیز ناشی از تحولات دو سال و نیم اخیر در این مجموعه نظامی است.
سپاه پاسداران در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ متولی اصلی برخورد با اعتراضهای خیابانی بود و منتقدان حکومت میگویند که سرداران این نهاد در مهندسی آرا و تقلب به نفع "محمود احمدینژاد" دست داشتهاند.
سپاه به موازات تعمیم قدرت خود در حوزه سیاسی از امکان مضاعفی در حوزههای اقتصادی نیز بهرهمند شده و بسیاری از صنایع کشور را به انحصار خود گرفته است.
ورود سپاه به عرصه اقتصاد مصون از هزینه نبوده و گزارشها حاکی است که همین امر به اختلاف در راس و بدنه این نهاد دامن زده است. طرحهای سالهای اخیر سپاه پاسداران برای تحول ساختاری و واگذاری مسوولیت به نیروهای جوانتر نیز این فرضیه را تقویت کرده که برخی از سرداران نسل اول سپاه با سیاستها و راهبردهای کنونی این نهاد مشکل پیدا کرده و حاضر به تبعیت و تمکین از آن نیستند.
هفته نامه صبح صادق: افراد پس از بازنشستگی ممکن است در موقعیت و شرایطی قرار بگیرند که با خود فکر کنند که چرا ما این کار را انجام دادیم و اصولاً آیا این کار از لحاظ شرعی و عرفی موضوعیتی داشته است یا خیر؟
هفته نامه "صبح صادق"، ارگان سیاسی سپاه که تحت نظر نمایندگی آیت الله خامنهای در این نهاد نظامی اداره میشود در اسفندماه گذشته دست به انتشار سلسله یادداشتهایی با عنوان "تهدیدات بازنشستگی" زد و با ابراز نگرانی از پرسشهایی که برای افراد بازنشسته سپاه ایجاد میشود یادآور شد: "افراد پس از بازنشستگی ممکن است در موقعیت و شرایطی قرار بگیرند که با خود فکر کنند که چرا ما این کار را انجام دادیم و اصولاً آیا این کار از لحاظ شرعی و عرفی موضوعیتی داشته است یا خیر؟
و یا مثلاً آیا در طول مدت خدمت خود وقت خود را به درستی صرف کردهایم و یا آن را به هدر دادهایم؟" ارگان سیاسی سپاه با ابراز نگرانی از انتقام گیری پاسداران بازنشسته ازاین نهاد نظامی همچنین نوشته بود: "زمینه ذهنی برخی از این افراد را ممکن است چونان مغشوش کند که فرد بازنشسته آماده استحاله فکری شود. به گذشته خود پشتِپا بزند و زمینه برای انجام اقدامات غیر متعارف فراهم شود..."
این سخنان در کنار اظهارات شهریورماه گذشته سرهنگ فخر علی قلی زاده فرمانده سپاه ناحیه ارومیه ، تایید کننده اختلاف میان نسل اول و دوم بود. این فرمانده سپاه، اختلافات موجود در این نهاد نظامی را ناشی از تفاوت بین نسل جوان و نسل گذشته دانسته و گفته بود "غالبا ماموریتهای سپاه همیشه بهصورت متراکم بوده و...
در حاشیه کار نتوانستیم فضایی تنظیم کنیم که این دو نسل باهم تبادل و تعامل فرهنگ واعتقادات و افکار داشته باشندوپای صحبت هم بنشینند و از افکار هم الگو گیری کنند و با افکار و نوع اندیشه هم اشنا شوند."
علامت سوال بزرگ
نگرانی پیرامون تبعات اختلاف نسل اول و دوم سپاه پاسداران در شرایطی عنوان میشود که در فراِیند تحول ساختاری این نهاد نظامی، تاکنون گروهی از نیروهای جوان به جای نسل گذشته در مصدر فعالیتها قرار گرفتهاند.
سیاست تسریع در بازنشستگی پرسنل قدیمی سپاه پاسداران تا سقف افراد دارای ۲۰ سال سابقه کار نیز به عنوان بخشی دیگر از این تحول در نظر گرفته شده است.
همین تغییر و تحولات به فرضیه عامدانه بودن مرگ سرداران سپاه طی روزهای اخیر دامن زده و این تصور را تقویت کرده که مرگ این افراد می تواند ناشی از یک تلاش سیستماتیک برای تسویه درونی و از میدان بهدر کردن نیروهای ناراضی باشد.
البته بسیار بعید است سندی قابل اتکا برای اثبات یا رد این فرضیه در کوتاه مدت مطرح شود اما چنانچه مرگ سرداران سپاه در آینده به همین شیوه شک برانگیز ادامه پیدا کند، آن وقت شائبهها درباره چرایی مرگ آنان تقویت خواهد شد.
مرگهایی که اگر عامدانه بوده باشد، تصویر یک باند مافیایی را به جای یک سازمان نظامی ملی در ذهن زنده میکند.