امکان خطا در استدلال قیاسی
پنجشنبه, 1390-06-03 21:09

لارن استارکی
برگردان:
حمید پرنیان

لارن استارکی – استدلالی را که دلیل ضعیفی برای نتیجهاش دارد، سفسطه مینامیم. در این بخش، خواهیم دید چه رابطهای بین استدلال قیاسی و منطقیبودن آن برقرار است. همچنین چهار نوع از سفسطههای رایج را بررسی میکنیم، سفسطههایی که استدلال قیاسی را بیاعتبار میسازند و اتفاقا مردم مدام به دام آنها میافتند.
در بخش ۱۲ یاد گرفتیم که چه چیزی استدلال قیاسی را معتبر میسازد: اگر دو قضیهی مبنایی استدلال درست باشند و نیتجه به روالی منطقی از این قضایا استخراج شده باشد و چیزی را بر قضایا حمل نکرده باشد، آنگاه استدلال معتبر است. اما اگر قضیهای نادرست باشد و نتیجه از قضایا استخراج نشده باشد، استدلالمان نامعتبر است.
سفسطه
وقتی در منطقمان اشکالی وجود داشته باشد، استدلالمان نامعتبر میشود. این اشکال منطقی را سفسطه مینامیم.
سفسطههای منطقی زیادی وجود دارند که در استدلالات قیاسی روی میدهند. گاهی دشوار بتوان چنین سفسطهها را شناخت، اما ما نباید بگذاریم دیگران با سفسطههایشان ما را گمراه و متقاعد سازند. این چهار نوع سفسطه عبارتند از:
۱. شیب لغزنده
۲. مغالطه دوراهی
۳. استدلال دوری
۴. ابهام
شیب لغزنده
همانطور که در بخش قبلی گفتیم، استدلال شرطی قضایایی هستند که از «اگر ... آنگاه» استفاده میکنند تا به نتیجه برسند. مثلا: اگر خواب بمانی، اتوبوس میرود.
شیب لغزنده، یک استدلال شرطی است که دچار سفسطهی منطقی شده است. استدلال شیب لغزنده توضیح نمیدهد که اتفاق اول چگونه منجر به اتفاق دوم میشود. مثلا: اگر فقط یکبار قبض برق را نپردازی، آنگاه نمیتوانی برای خرید ماشین وام بگیری.
استدلال شیب لغزنده، دلیل خود را مرموز میکند؛ یعنی مثلا میگوید یک اشتباه میتواند به اشتباه دیگری منجر شود. این استدلال، "رابطه"ی بین دو اتفاق را برای ما تعریف نمیکند و نمیگوید چرا اتفاق اول که افتاد منجر به اتفاق دوم میشود. مثال قبلی را ببینید: بین اتفاق "الف" (اگر یکبار قبض برق را نپردازی) و اتفاق "ب" (نتوانی وام برای خرید ماشین بگیری) مراحل یا پلههای زیادی وجود دارد. صحیح نیست که بگوییم اگر فقط یکبار قبض برق را نپردازی حساب بانکیات مخدوش میشود و دیگر نمیتوانی وام بگیری.
قبل از اینکه مثالهای دیگری بزنیم، به یاد داشته باشید که بین اتفاق "الف" و اتفاق "ب" چندین پلهی احتمالی وجود دارد، و احتمال دارد یا احتمال ندارد که اتفاق "ب" پیامد اتفاق الف باشد.
− از او کمک مخواه. بدان که او زندگیات را نابود خواهد کرد.
− به دیگران رو نده؛ اگر دادی، لهات میکنند.
− این هفته تو میخواهی قاعدهی بیرون رفتن را زیر پا بگذاری؛ اگر به تو اجازه بدهم که امشب بروی، هفتهی بعد هر شب میخواهی بروی.
• تمرین
استدلال زیر را بازنویسی کنید و سفسطهی شیب لغزنده را برطرف کنید:
ما نباید به این سازمان خیریه کمک کنیم، چرا که سازمانهای خیریه پولهای هنگفتی را به هدر میدهند.
پاسخ
دلیلی منطقی برای اینکه چرا در موردی خاص نباید کمک کرد، میتواند از این دست باشد: این سازمان خیریه را نمیشناسیم، معلوم نیست که این سازمان چگونه کنترل میشود، حوزهی کمکرسانی آن با اولویتی که ما در نظر گرفتهایم متفاوت است، بودجهای برای کمک نداریم ...
دوراهی دروغین
مغالطه دوراهی، استدلالی است که میگوید گزینههای محدودی وجود دارد حال آنکه واقعا اینطور نیست. یعنی، این استدلال ما را فقط بین گزینهی یک یا هیچ («یا این – یا آن») مخیر میداند در صورتی که گزینههای دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد. از مغالطه دوراهی با تعبیر «سیاه و سفید دیدن» یاد میکنند، چراکه این استدلال یک گزینه را کاملا خوب و گزینهی دیگر را کاملا بد میداند.
یک مثال:
اینقدر وقت من را نگیر! یا تصمیم بگیر که این لپتاپ را میخواهی یا که امشب بدون لپتاپ بخواب!
این استدلال، سفسطهی منطقی دارد، چون نمیتواند بفهمد که گزینههای دیگری بهجز خریدن یک نوع خاص لپتاپ هم وجود دارد. مثلا مخاطب میتواند یک لپتاپ ارزانقیمت یا یک دسکتاپ بگیرد. یا حتی میتوان یک لپتاپ یا دسکتاپ قرض کرد. گزینههای زیادی بهجز «این یا هیچ» وجود دارد.
مثالهای دیگر:
یا دوستش داشته باش یا ولش کن.
یا با مایی، یا دشمن ما.
یا نمرههایت را بهتر کن وگرنه دانشگاه نمیتوانی بروی.
در حوزه سیاست مدام به این مغالطه برمیخوریم. بسیاری از سیاسیون دوست دارند که شما به حزب آنها بگروید و باور کنید که کار حزب آنها درست است و کار حزب رقیب نادرست. آنها هم دو گزینه دارند: یا کاملا خوب یا کاملا بد. مثال: «ما در راه استقلال و آزادی میجنگیم، اما آنان میخواهند با آمریکای جهانخوار رابطه برقرار کنند و کشور را بر باد دهند.»
• تمرین
کدام از این مثالها، از سنخ مغالطه دوراهی نیست؟
الف. چیزی که او در آسمان دیده است یا یک سفینهی فضایی بوده یا یک هلیکوپتر.
ب. نمیتوانم باور کنم که نمایندههای مجلس به ضرر امور بهداشتی کشور رای دادهاند. یا آنها نفهمیدهاند چه میکنندیا این که اصلا به انسانهای فقیر و بدبخت فکر نکردهاند.
ج. امشب جایزهها را میدهند. یا ما جایزهی بهترین موسیقی را میبریم یا نمیبریم.
د. ما باید همین حالا نفت بیاوریم وگرنه امشب نه روشنایی داریم و نه گرما.
پاسخ
"ج" از نوع مغاله دوراهی نیست، چوندارد از یک واقعیت حرف میزند که دو تا گزینه بیشتر ندارد: یا برنده میشوند یا نمیشوند. جملههای دیگر هرکدامشان دو گزینه پیش پا میگذارند در صورتی که گزینههای دیگری هم وجود دارد.
استدلال دوری
نتیجهی یک استدلال معتبر قیاسی باید منطقا از قضایایش گرفته شود و بر اطلاعاتی مبتنی باشد که آن قضایا ارائه میدهند. اما در استدلال دوری، که "مصادره به مطلوب" نیز خوانده میشود، فرد قضیهای را حقیقی در نظر میگیرد که قرار است اثبات شود. در همهی استدلالهای معتبر، نتیجه – که باید اثبات شود – از قضایا تبعیت میکند؛ اما در استدلال سفسطهآمیز دوری، نتیجه فقط از یک قضیه تبعیت میکند. نتیجه – معمولا با بیانی دیگر − همان قضیهای را تکرار میکند که منظور اثبات آن است.
وقتی آن قضیه را کنار بگذاریم، کل استدلال هم از بین میرود. فرد، در استدلال دوری، میخواهد ما باور کنیم که آنچه دارد میگوید حقیقت است.
مثالها:
۱− « گفتم اتاقات را تمیز کن! ». «چرا؟ ». «چون من میگویم.»
۲− «چرا فکر میکنی که استقلال بهترین تیم فوتبال ایران است؟ ». «چون بهترین تیم است.»
این مثالها را چگونه میتوان از استدلالهایی نامعتبر به استدلالهایی معتبر تغییر داد؟ این استدلالها فقط به یک قضیهی دوم نیاز دارند که بتواند از نتیجه حمایت کند و دلیلی برای درستی نتیجه به دست دهد. دربارهی مثال اول میتوان یک قضیه اضافه کرد و گفت «اتاقات به هم ریخته است و نمیتوانی چیزی را که دنبال میگردی پیدا کنی» یا «همهی لباسهایت را ریختهای کف اتاق، و این لباسها تمیز نخواهند شد مگر برشان داری و ببری بریزی توی ماشین لباسشویی.»
دربارهی مثال دوم میتوان گفت «چون استقلال ۲۷ تیم را شکست داده است»، یا «استقلال تنها تیمی است که همهی تیمها را جارو کرده و شکست داده.»
• تمرین
کدام از این جملههای زیر، از نوع مصادره به مطلوب نیست؟
الف. من استقلال را دوست دارم، چون تیم محبوب من است.
ب. ارواح وجود دارند، چون من یکبار چیزی را دیدم که ممکن نبود غیر روح چیز دیگری باشد.
ج. رستوران "گندم" بهترین رستوران شهر است چون خیلی بهتر از رستورانهای دیگر است.
د. آنها اسم محسن نامجو را بالاتر از همهی اسمها گذاشتهاند چون او هم خوب مینوازد و میخواند و هم ترانههای خوبی دارد.
پاسخ
گزینهی "د" مصادره به مطلوب نیست، چون دو دلیل برای مطرحشدن اسم نامجو آورده است. اما اگر میگفتند «آنها اسم نامجو را بالای همهی اسمها گذاشتهاند چون او اسمش بالای همهی اسمهاست»، استدلال از نوع مصادره به مطلوب میشد.
ابهام
بعضی وقتها به سختی میتوان سفسطهی ابهام را تشخیص داد چون هم دو قضیه دارد که به نظر حقیقی میآیند و هم اینکه نتیجهاش ظاهرا از این دو قضایا تبعیت کرده است. با این همه، کل استدلال نامعتبر است، چون یا یک کلمه را دوبار استفاده میکند و هر بار با معنی متفاوتی، یا اینکه از کلمهای که معانی متفاوتی دارد یک بار استفاده میکند و جمله را در ابهام باقی میگذارد. این ابهام بهخاطر دستور زبان نیست، بل بهخاطر معنیهای کاملا متفاوت یک کلمه است.
چند مثال
«استاد تاریخ ما گفته است هر کسی که به نفع جداییطلبان مقاله بنویسد مریض است. گمان میکنم اگر مریض باشم میتوانم کلاسهای امروز را نروم.»
کلمهی «مریض» در اینجا دوبار استفاده شده است اما در معناهای متفاوت. استاد تاریخ منظورش این بوده که کسی که به نفع اصولگرایان مقاله بنویسد از نظر روحی مشکل دارد، و این دانشجو فکر کرده است که منظور استاد مریض جسمی بوده است.
«فلافل بهتر از هیچی است. هیچی بهتر از ساندویچ نیست. پس، فلافل بهتر از ساندویچ نیست.»
چندان سخت نیست که سفسطهی منطقی این مثال را تشخیص داد: گرچه قضایا هر دو درست هستند اما نتیجه آشکارا اشتباه است. در معنی کلمهی «هیچی» ابهام وجود دارد؛ در قضیهی اول، به معنی «هیچ» است اما در قضیهی دوم به معنی «هر گزینهی دیگر» است. وقتی کلمهای را با دو معنی متفاوت استفاده میکنیم، استدلال نامعتبر میشود.
در این راستا، یک امکان دوم نامعتبرشدن استدلالها این است که یک کلمه – که فقط یکبار استفاده میشود – چند معنی متفاوت داشته باشد. برای مثال، «کره خر» که یک معنیاش بچهی حیوانی به نام خر است و معنی دیگرش کسی است که کره میخرد. خر و کره در اینجا دو معنی دارند که همین باعث ایجاد ابهام میشود.
استدلال ابهامآلوده میتواند باعث سردرگمی و گیجی شود چون یک قضیهی حقیقی و مستدل دارد که میتوان با آن موافق بود. بعد، در قضیهی دیگر، معنی آن کلمه تغییر میکند و منجر به نتیجهای غیرمنطقی و سفسطهآمیز میشود. اگر اینگونه استدلالها را قبول کنید، به دام میافتید و دیگر نمیتوانید از آنچه قبولش کردهاید برگردید. بهترین راه برای برطرفکردن این سفسطه آن است که اطلاعات بیشتر به دست آوردید. دربارهی کلمههای دوپهلویی که در اینگونه استدلالها به کار رفتهاند تحقیق کنید و معنیشان را تعریف کنید.
• تمرین
در هر کدام از عبارتهای زیر یک کلمهی ابهامآلوده هست. این کلمات کدامهایند؟
الف. خرم تن او که رواناش از تن برود، سخن روان است
ب. طبیعی است که بخواهیم منابع طبیعیمان را حفظ کنیم.
ج. پدر و مادر مازیار به او گفتهاند که هر کاری که حق است انجام دهد. او حق دارد که در سن ۱۸سالگی ترک تحصیل کند. پس مازیار وقتی ۱۷ساله شود میتواند یک سال بعد ترک تحصیل کند.
د. برادر که در بند خویش است، نه برادر و نه خویش است.
پاسخ:
الف) روان، ب) طبیعی، ج) حق، د) خویش.
خلاصهی بحث
همهی استدلالهای قیاسی، معقول و سنجیده نیستند. ممکن است یکی از قضایای آنها یا این که هر دو آنها حقیقی نباشند و معنیشان نادرست باشد. یا ممکن است که استدلال از نظر منطقی ناقص باشد و از نوع سفسطه باشد. مهم است که سفسطههای منطقی را بشناسیم تا نگذاریم دیگران ما را گمراه کنند.
بعضی از این سفسطههای معمول عبارتند از: شیب لغزان، مغالطه دوراهی، استدلال دوری، و ابهام.
ادامه دارد
توضیح مترجم: آنچه خواندید بخش ۱۳ از مجموعهی"ورزیدگی در تفکر انتقادی" است. این مجموعه بر پایهی ترجمهای آزاد از کتاب زیر عرضه میشود:
Lauren Starkey, Critical thinking skills success in 20 minutes a day, New York 2010
بخشهای پیشین:
۲. تعریف مسئله
۵. تعیین هدف
۶. عیبیابی
۱۰. بازی ارقام
۱۲. استدلال قیاسی


مغلطه، نه سفسطه! اگر مغلطه عمدی باشه میشه سفسطه.
ارسال کردن دیدگاه جدید