شادی صدر وکیل و فمینیست ایرانی، درمصاحبهای با برنامه طنز پارازیت کانال فارسی تلویزیون آمریکا (۱)، نظرش را در مورد تبعیض جنسیتی در ایران و خشونتهای مردان علیه زنان بیان کرده است. این مقاله با مرور گفتههای وی و نیز برخی از اظهار نظرهای پیشین خانم صدر، در پی واکاوی عمق دید برخی از فعالان حقوق زن در ایران و نگاه ایشان نسبت به مساله تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان است.
شادی صدر پیش از این نظرش را درباره برداشتاش ازفمینیسم و بخصوص درباره چگونگی مقابله با تبعیض و خشونت جنسیتی نوشته بود (۲). برای آگاهی خواننده باید روشن کنم که من این نوشته رااز جایگاه کسی که سالها در حوزه مسائل زنان و حقوق زنان مطلب نوشته و ترجمه کرده است و نیز در مقام مخالفت و مبارزه با هر گونه تبعیض و خشونت جنسیتی مینویسم. هدف این نوشته به هیچ وجه توجیه یا کمرنگ کردن تبعیض جنسیتی در کشورهای مختلف جهان و بخصوص کشورهایی نظیر ایران نیست.
اینکه عنوان این نوشته را «فقر فمینیسم ایرانی» گذاشتهام بیشتر از آن روست که به باور من برداشتهای شادی صدر به عنوان یک فعال جنبش زنان و یک فمینیست مطرح ایرانی که با همین عناوین پوشش رسانهای میگیرد و جایزه دریافت میکند، برداشتی سادهگرایانه، تقلیلدهنده و کلیشهای است و برای همین هم هست که تحلیل او از وضعیت موجود و بخصوص راه حلهایی هم که ارائه میکند سادهانگارانه و قالبی است و متاسفانه راه به جایی نخواهد برد و از مرز گلهگزاری و شکایت از وضع غیر قابل تحمل موجود فراتر نخواهد رفت. صفت «ایرانی»اش را از ایده مفهوم «مشروطه ایرانی» دکتر ماشاءالله آجودانی وام گرفتهام که به نظر من این هم نمونهای دیگر از ساده کردن و به اصطلاح «خودمانی» کردن مفاهیم است تا جایی که صورت ظاهر همان واژهها و مفاهیم را به کار میگیریم – مثل جنسیت- ولی بسیار ساده شده و تقلیل یافته تا آنجا که فاصلهای تعیین کننده تا مفهوم واقعی آن پیدا میکند.
شادی صدر در پاسخ پرسش مجری برنامه که تعریفاش از فمینیسم چیست میگوید: «دنیایی که من به آن نگاه کنم دنیایی سراسر تبعیض است و یکی از مهمترین انواع تبعیض، تبعیض جنسیتی است. من میخواهم که در این دنیا کسی بخاطر جنسیتاش تحقیر نشود، مورد تبعیض قرار نگیرد، کتک نخورد، مجبور نباشد از چیزی صرف نظر کند، آزاد و امن باشد. همین!».
بدون اینکه انتظار داشته داشته باشیم شادی صدر در یک گفتگوی کوتاه تلویزیونی بخواهد تئوری فمینیستی را بشکافد، ولی لااقل میتوان انتظار داشت که از هسته مرکزی فمینیسم و تحقیقات جنسیتی شروع کند، یعنی اینکه پیش از همه چیز این را بگوید که اصلا جنسیت چیست؟ چگونه در جامعه شکل میگیرد؟ آیا فقط این جنسیت زنانه است که یک محصول اجتماعی است که از ابتدای تولد روی تک تک ما تاثیر میگذارد و آنچه را هستیم میسازد و بطور مداوم بازتولید میکند؟ یا اینکه جنسیت مردانه هم یک برساختهٔ اجتماعی است؟ مردان و از جمله مردان ایرانی هم محصول تولید و بازتولید آن چیزی هستند که جنسیت مردانه را میسازد و به روان و شخصیت اجتماعیشان شکل میدهد.
دنیای امروز، بخصوص در کشورهایی مثل ایران، از ابتدای تولد پسر یا دختر (از نظر جنس) فضاهای کاملا جداگانهای برای هر کدام از آنها خلق میکند. هویت جنسیتی آنها را پیش از آنکه حتی خودشان قادر به تمیز دادن محیط باشند شکل میدهد و روان و شیوه رفتار و گفتار و بودنشان را در طول زندگی مداوما، در خانه، در مدرسه و در همهٔ فضاهای اجتماعی کنترل میکند.
مسئله جنسیت – هم مردانه و هم زنانه- و چگونگی شکل گرفتن آن یکی از مسائل بسیار مهم در مطالعات فمینیستی و جنسیتی امروز است. مفهوم «مردانگی» (masculinity)، شکل گرفتن آن، انواع آن و چگونگی عملکرد آن مورد مطالعه سیستماتیک است. متاسفانه در بیشتر متنهایی که به نام نوشتههای فمینیستی ایرانی در فضای مجازی منتشر شده و من خواندهام، جنسیت مردانه بعنوان چیزی ماهوی و یک بار برای همیشه تعیین شده معرفی شده است.
جنسیت مردانه، ماهیت شر و سلطهگر و خشونتگری است که در خون و وجود هر مرد نشسته است. برداشت برخی از فمینیستهای ایرانی به مسئله مردانگی یک برداشت ماهیتگرایانه (essentialist) است و به نظر میرسد که بخشی از فمینیسم ایرانی در تعریف و تبیین جنسیت به عنوان یک برساخته اجتماعی به یک انتخاب دست زده است و همین انواع مختلف این انتخابهای بدون اساس و شتابزده است که من نشانه فقر فمینیسم ایرانی مینامم.
همین جا باید گوشزد کرد که پرداختن فمینیسم و مطالعات جنسیتی به تولید و بازتولید مداوم «مردانگی» (masculinity) فقط بازی فکری با مفاهیم یا کنجکاویهای از سر ذوق پژوهشگران نیست. پرداختن به چگونگی شکلگیری و پارامترها و ویژگیهای «مردانگی» -که از کودکی تا دم مرگ از مردان خواسته میشود که بعنوان مردانگیشان رعایت کنند و به اثبات برسانند- موجب این میشود که برای مبارزه با پدیدههایی مثل سلطهجویی و خشونتگری مردان، به بررسی این پارامترها و تلاش برای تغییر آنها بپردازند.
بگذارید برای مثال همین موضوع بسیار مهم خشونتگری مردان را در رابطه با زنان که موضوع گفتههای شادی صدر در این برنامه بود، در نظر بگیریم. به عنوان یکی از نمونههای مبارزه اساسی با خشونت جنسیتی در آمریکای جنوبی، کارگاههای آموزشی برای مردان خشونتگر در محلهای آموزشی، محل کار و حتی داخل زندانها ترتیب میدهند. در این کارگاههای آموزشی، مددکاران تلاش میکنند تا روی برداشتی که مردان خشونتگر از هویت خودشان و از کاربرد خشونت برای اثبات مردانگیشان دارند تاثیر بگذارند. تلاش میکنند برای آنها نوع دیگری از هویت مردانه را تعریف کنند که لزوما با خشونت و سلطهجویی نسبت به زنان همراه نباشد.
تمام این تلاشها از آنجا آغاز میشود که ما برداشت درستی از جنسیت مردانه و مختصات آن در جامعهمان داشته باشیم. یک برداشت ماهیتگرایانه از مردانگی و یا اینکه ما مانند شادی صدر تمام این پیچیدگیها را با محکومیت لفظی مردان خشونتگر ساده کنیم، طبیعتا ما را به همان راه حلهای ساده گرایانهای که شادی صدر پیشنهاد میکند میرساند: اینکه مردها خودشان را عوض کنند و حتی به آنجا میرساند که اعلام تنفر کنیم و همه اینها هم از طرف یک فعال روشنفکر جنبش زنان که باید نقش آگاهی دهنده به توده زنان و مردان را در اجتماع داشته باشد.
در بسیاری موارد مرد خشونتگر در یک رابطه پیچیده عاطفی با دختر یا زن خشونت دیده قرار دارد، مثلا پدر یا برادر اوست و یک بستگی عاطفی و روحی در این میانه هست که با یک اعلام تنفر حل شدنی نیست. در بعضی موارد این زن مربوط به فرد خشونتگر است که روی یک زن دیگر اعمال خشونت میکند مثل مادر شوهری که در واقع عامل خشونت پسرش است و یا مادری که همراه با مردان خانواده روی دخترش اعمال خشونت میکند و همان محدودیتهای اعمال شده توسط محیط مردسالار را بر زندگی دختراناش حاکم میسازد.
در یک قسمت از آن برنامه تلویزیونی مجری برنامه سوال هوشیارانهای کرد مبنی بر اینکه حتی اگر مردی به تمام حرفهای ضد تبعیضگرایی هم باور داشته باشد چگونه میتواند بر توقع متفاوت محیط از خودش غلبه کند؟ این سوال هوشیارانهای است و همان چیزی است که تلاش کردم پیش از این در نوشتهام توضیح بدهم: اینکه «مردانگی» چیزی است که یک مرد مدام باید آن را به خودش و محیط اطرافش اثبات کند. «مردانگی» و «هویت مردانه» تبدیل میشود به یک عمل و استرس و فشار مداوم بر شخص.
اما آیا همه اینها به معنی آن است که ما چشممان را روی سلطهجویی و خشونتگری مردان در محیط خودمان ببندیم و همه چیز را موکول به یک زمان واهی کنیم تا همه ارگانهای جامعه و بخصوص رسانههای جمعی و مدرسه و محل کار به یک حالت آرمانی و مطلوب برسند؟ مطلقا نه!
مسئله برای یک فعال جنبش زنان و برای همه فعالان ضد تبعیض جنسیتی عبارت از این است که بدنبال راه حلهای عملی کوتاه و میان مدت باشند. راه حلهایی که در یک جامعه مبتنی بر پدرسالاری و سلطه مردانه همیشه آسان پیدا نمیشوند. راه حلی که شادی صدر در برنامه تلویزیونیاش عرضه کرد چیزی به جز این عبارت کلی نبود: «تک تک مردان باید خودشان را عوض کنند. همانطور که من با فمینیست بودنام فشار جامعه را تحمل میکنم، آن مرد هم باید فشار اجتماعی را تحمل کند وگرنه من و (غیرمستقیم زنان دیگر) از آن مردان متنفریم».
اولا که بیشتر مردان شاید اصلا به آن نقطه نرسند که اصولا خشونتگری و یا بیشتر از آن سلطهجویی را نفی کنند. این دو فاکتور از سالهای کودکی به عنوان یک هویت و یک روش زندگی برای پسران و بعدا مردان تعریف میشوند. برای تغییر اینها باید هویت جدید و تعریف جدیدی از مردانگی را برای این مردان ارائه کرد. برای این بخش بزرگ مردان، میتوان پیشنهاد کرد که در جاهایی که بیشتر امکان دارد کار آموزشی کرد. مثلا مردان فعال در جنبشهای ضد تبعیض جنسیتی در دانشگاهها میتوانند با دانشجویان، کلاسها و کارگاههای آموزشی بگذارند.
جنبش زنان تا بحال بسیار تلاش کرده است تا خشونت خانوادگی را از یک مسئله به اصطلاح خصوصی و درون-خانگی به یک مسئله حوزه عمومی تبدیل کند و خشونت پنهان در خانهها را به سطح جامعه بیاورد تا بتوان درباره آن بحث کرد و بتوان مطالبه قوانین مشخص مربوط به این نوع خشونت را مطرح کرد. تلاش بزرگی میطلبد تا از زنان و دختران و در بسیاری موارد پسران چهره مقصر بودن را بیرنگ کرد و فرد خشونتگر را مسئول اصلی شناخت و روی مجازات و آموزش او کار کرد.
از این بیشتر، شاید بتوان تلاش کرد تا از طریق رسانهها و بخصوص تلویزیونهای سراسری، میان پردههای آموزشی بر علیه خشونت زنان پخش شود. در کشورهای دیگر که با ایران قابل مقایسهاند، مثل مراکش، این میان پردههای کوتاه در ساعتهای پربیننده از تلویزیون پخش میشوند. پیام اصلی آنها این است که خشونت علیه زن، نشانه مردانگی یا غیرت نیست.
بعضی از محافل جنبش زنان در ایران همین حالا به چاپ و پخش کارت پستال، جزوه و تقویم با محتوای ضد خشونت جنسیتی دست زدهاند. پخش این کارتها و جزوهها نباید کار غیر قانونی و دشواری باشد.
محیط مجازی و شبکههای اجتماعی آن مثل وبلاگها و فیس بوک و مانند اینها با اینکه پوشش همگانی ندارند، اما باز هم تعداد زیادی از مردان را در بر میگیرند. در این محیطها به راحتی میشود کار روشنگری در مورد هویت مردانه و خشونتگری و مانند اینها کرد. در این محیط مجازی دست همهٔ فعالان ضد تبعیض جنسیتی باز است که بتوانند با نوشتن مقاله، ترجمه، کشیدن کاریکاتور و درست کردن نماهنگهای جالب، توجه مردان جوان و دیگران را به این مسائل جلب کنند و موجب دامن زدن به بحثها از محیط مجازی به محیط واقعی خانوادهها شوند.
به باور من از شادی صدر و امثال او انتظار میرود که اولا کار آگاهی رسانی و روشنگری را جایگزین حرفهای کلی که به گلهگزاری شبیه هستند کنند و دوما راهکارهایی ارائه دهند که وقتی یک فعال یا علاقمند به جنبش زنان از پای نوشته یا گفتگوی او بلند میشود راههای عملی را جلوی خودش مشاهده کند و تصمیم بگیرد با انتخاب یک یا چندتا از آن راهها نقشی واقعی، همانطور که آرزویاش هم هست، در راه مبارزه با خشونتگری و سلطهجویی مردانه بازی کند.
حرفهای شادی صدر ممکن است احساسات پاک زنی خشونت دیده و تحقیر شده را مرهمی چند ثانیهای ببخشد اما جنبش زنان آمده است تا ریشههای این خشونتگری و تحقیرکنندگی تاریخی را بشناساند و با آن مبارزه کند. با حرفهای کلی و در عمل ناشدنی مثل اینکه «مردان خشونتگر بروند خودشان را عوض کنند» میشود مرهمی چند ثانیهای بود، اما واقعا وظیفه یک فعال فمینیست و مبارز جنبش زنان همین است؟
در پایان میخواهم باز هم تاکید کنم که نادیده گرفتن و عدم پرداختن جدی به مسائل مربوط به جنسیت مردانه و «مردانگی» یک ضعف بزرگ کار تئوریک و به تبع آن کار عملی ما در جنبش زنان ایران است. من به سهم خودم تلاش کردهام تا با ترجمه نوشتههایی در این مورد لااقل به طور جزئی مطالبی فراهم آورده باشم (۳)، اما این چند ترجمه ناچیز کجا و آن دستگاههای عریض و طویل تخصصی و پژوهشی در دانشگاههای کشورهای پیشرفته کجا؟
در شرایطی که دانشگاههای ما متاسفانه این مسائل مبتلا به جامعه را آموزههای غربی و نشانههای تهاجم فرهنگی غرب میدانند، این بار هم باز بر دوش جنبش زنان و فعالان ضد تبعیض جنسیتی است که کار روشنگری و عملی را حتی اگر در مقیاس کوچکی هم شده از پیش ببرند.
این نوشته با نقد گفتههای شادی صدر با چنین امیدی نوشته شده است.
پی نوشت:
(۱) -
از دقیقه ۴۵: ۱۵
(۳)- جنسیت، الگویی برای نظم بخشیدن به آگاهی – و مقالات دیگر در سایت مدرسه فمینیستی
http://www.iranianfeministschool.eu/spip.php?article6070
مثلا مقاله تئوریک پیر بوردیو جامعه شناس فرانسوی: سلطه ی مردانه
http://www.feministschool.com/spip.php?article111