مرگ محمد در حملات توپخانهای ایران

در حالی که طی چند روز گذشته از شدت حملات توپخانهای ایران به مناطق مرزی اقلیم کردستان کاسته شده است و در عین حال از میزان درگیریهای سپاه پاسدارن با نیروهای حزب حیات آزاد کردستان (پژاک) نیز کمتر خبری انتشار مییابد، اما هنوز عواقب و آثار جنگ در منطقه باقی است. خسارتهای جانی و مالی بسیاری نیز به مردم غیر نظامی منطقه رسیده است. اهالی قندیل هنوز در آوارگی بهسر میبرند و خانوادههای بسیاری در سوگ فرزندان و عزیزان خود نشستهاند.
در میان کشتهشدگان نظامی و غیر نظامی این جنگ، نام یک کودک از اهالی قندیل به چشم میخورد. متنی که در پی میآید ترجمهای است از گزارش کوتاهی به زبان کردی که داستان کشته شدن کودکی به نام محمد را از زبان پدر و عمویش روایت میکند.
«محمد زرار»، ۱۳ ساله همراه با یکی از عموهایش برای چوپانهایشان در کوهستانی مرزی در ناحیه «حاجی عمران» غذا میبرند. محمد با چوب دستیاش مراقب گوسفندان است تا چوپانها غذایشان را بخورند، اما ناگهان سر و صدا و انفجار تمام منظره منطقه را تغییر میدهد و محمد را غرق خون میکند.
عموی محمد میگوید: «توپ در سه متری او منفجر شد. نیمی از سرش متلاشی و سینهاش تکه تکه شده بود.»
خانواده محمد، از منطقه «باتاسی» جزو ناحیه «ههریره»، در روز ششم مرداد ۱۳۹۰ در کوهستان «بهرده سوران» در نزدیکی «حاجی عمران»، یکی دیگر از قربانیان توپبارانهای جمهوری اسلامی ایران میشوند. به این ترتیب تعداد قربانیان توپباران مناطق مرزی اقلیم کردستان از سوی ایران، امسال به سه نفر رسید. هفته گذشته هم دو چوپان دیگر در کوهستانی از ناحیه «سیدهکان» در اثر توپبارانهای ایران جان خود را از دست دادند.
پدر محمد با گلویی بغض گرفته و چشمانی گریان به «رووداو» گفت: «من عضو نیروهای پیشمرگ هستم. آن روز در منطقه» سپیلک «سر خدمت بودم. با من تماس گرفتند و گفتند محمد، پسرت در اثر اصابت توپهای ایرانی کشته شده است. نمیدانم چه کسی بود که با من تماس گرفت. من هم گفتم توپ ایران چطور به» باتاس «میرسد. گفت به همراه عبدالله، عمویش رفته بود کوهستان و آنجا کشته شده است.»
مدت ۴۰ روز است که ایران مناطق مرزی اقلیم کردستان را توپباران میکند. به همین خاطر علاوه بر خسارتهای جانی، صدها خانواده هم آواره شدهاند.
حمله ناگهانی و بیخبر
عموی محمد که با هم به کوهستان «بهرده سوران» رفته بودند، ماجرا را به این صورت برای «رووداو» تعریف میکند: «من سه روز یکبار برای چوپانها خوراک و غذا میبرم. آن روز از» ههریر «برای چوپانها همه چیز خریده بودم. محمد گفت عمو من هم با تو میآیم. چندبار دیگر هم او را همراه خودم برده بودم. دو روز آنجا ماندیم و روز دوم کشته شد.»
وی در ادامه گفت: «در زمان این اتفاق، چوپانها مشغول غذا خوردن بودند. من و محمد هرکدام یک طرف گله گوسفندان ایستاده بودیم. او حدوداً ۲۰۰ متر از من فاصله داشت. ایران آن مناطق را توپباران میکرد. ما ۱۰ کیلومتر از مرز دور بودیم. گلولهها دو کیلومتر دورتر از ما منفجر میشدند، ولی اینقدر فهمیدم که انفجاری در فاصله سهمتری کنار محمد رخ داد. او در میان گرد و خاک گم شد. فریاد زدم محمد، اما هیچ صدایی نیامد. وقتی روی سرش رسیدم مرده بود.»
بنا به گفته عموی محمد، در مناطق کوهستانی آنها که «بهرده سوران» و «بهرده سپیان» را شامل میشود، هیچ نیرویی از پژاک وجود ندارد: «در آن مناطق هیچ نیروی پکاکا و پژاکی نیست. تا به حال یک شلیک هم آنجا نشده است. برای همین ایران هم آن ناحیه را توپباران نکرده بود. قبلاً هم کسی به ما نگفته بود که آن مناطق را ترک کنیم.»
وی همچنین گفت: «وقتی فهمیدیم امسال مناطق ما توپباران میشوند، به منطقه پایین نقل مکان کردیم و نزدیک ۱۰ کیلومتر از کوهستان دور شدیم. ولی ایران به صورت ناگهانی آن مناطق را توپباران کرد. روز به روز نزدیکتر میشدند و گلولهها میرسیدند به عمق خاک کردستان. به همین خاطر خانواده ما آمدند به منطقهی گرمسیر و دامهایمان را در کوهستان گذاشتیم.»
مردم کوچرو این منطقه هر سال همزمان با شروع فصل گرما برای چرای دامهای خود رو به کوهستانهای مرزی میکنند. ولی همیشه زندگیشان در خطر است. به خاطر توپبارانها و همچنین هزاران مینی که از زمان جنگ ایران و عراق در منطقه بر جای ماندهاند. پدر محمد میگوید: «ما از دهه شصت میلادی ییلاق و قشلاق میکنیم. تا کنون ۴ نفر از خانوادهمان به خاطر رفتن روی مین جانشان را از دست دادهاند و نزدیک به ۱۰ نفر هم نقص عضو شدهاند.»
پینوشت:
منبع: نشریه رووداو ـ بارزان محمد [1]
